«۷۵ تا ۸۰ درصد بحران آب ایران ساخته دست بشر است، نه طبیعت! علیرضا شریعت در گفتوگو با رکنا از نابودی دریاچه ارومیه بهعنوان یکی از بزرگترین فجایع ملی و منطقهای خبر میدهد و میگوید: «این فاجعه حاصل حکمرانی شلخته آبی است، مدیریتی که حتی نخبگان و کارشناسان را خسته و ناامید کرده و آینده کشور را تهدید میکند.»
حجت بین آبادی پژوهشگر حوزه بودجه و مالی به رکنا گفت: حتی وقتی بودجههای عمرانی به استانها میرسد، تضمینی برای استفاده بهینه از آن وجود ندارد. پیمانکاران و دستگاههای اجرایی گاه وارد توافقات غیررسمی میشوند و منابع به جای پروژه، در این چرخه هدر میرود. نتیجه، پروژههای نیمهتمام با میانگین عمر ۱۷ سال و نمونههایی که به دهه ۱۳۳۰ بازمیگردند است؛ وضعیتی که زیرساختهای کشور را فرسوده و منابع حیاتی را هدر میدهد. ریشه اصلی مشکل، کسری عملکردی بودجه و محدودیتهای کلان مالی است، نه فقط سوءمدیریت استانی یا ضعف پیمانکاران.
رکنا، در مازندران و گیلان، جنگلهای هیرکانی هر روز بیشتر از قبل زیر زبالههای رها شده و خاکستر آتشهای روشن شده توسط گردشگران و محلیها له میشوند. مردم می گویند عاشق طبیعتاند اما زباله میریزند و مسئولان عاشق وعده دادناند اما کاری نمیکنند. نتیجه؟ سبزترین میراث ایران آرامآرام به خاک و خاکستر تبدیل میشود و هیچ کسی پاسخگو نیست.
کاهش ۲۵ درصدی ذخایر آب سدهای کشور زنگ خطر تازهای برای امنیت آبی ایران به صدا درآورده است؛ رقمی که تنها نشانه خشکسالی نیست، بلکه بازتاب مدیریت ناپایدار منابع و آیندهای مبهم برای کشاورزی، صنعت و آب شرب شهری است.
تصاویر تازه ناسا از آسمان ایران فاجعهای ملی را برملا کردند. دریاچه ارومیه خشکیده و بستر ترکخوردهاش کانون گرد و غبار سمی شده است. دهها مدیر، سیاستمدار و پیمانکار طی دهها سال با سدسازیهای بیرویه و کشاورزی پرمصرف، این فاجعه را رقم زدهاند؛ اما هنوز هیچ پاسخگویی جدی رخ نداده است. کارشناسان هشدار میدهند که اگر اراده سیاسی واقعی و برنامهای جامع در کار نباشد، این دریاچه که زمانی نماد هویت و طبیعت منطقه بود، به خاطرهای تلخ تبدیل خواهد شد.
دکتر مهدی زارع، استاد زمینشناسی، میگوید تصاویر نیمه شهریور ۱۴۰۴ از خشک شدن کامل دریاچه ارومیه «فاجعهای ملی» را نشان میدهند؛ فروپاشی اکوسیستم، نابودی گونههای بومی و مرگ میگوهای آب شور، نه تنها زندگی پرندگان مهاجر و ماهیان منطقه را تهدید کرده، بلکه صنایع محلی، کشاورزی و معیشت هزاران نفر را ویران کرده است. او هشدار میدهد میلیاردها تن نمک باقیمانده، با باد به شهرها منتقل شده و میلیونها نفر را در معرض بیماریهای تنفسی، فشار خون بالا و پیری زودرس قرار میدهد؛ بحرانی که اکنون از محیط زیست فراتر رفته و امنیت، اقتصاد و سلامت ملی را تهدید میکند.
رکنا، زمینهای آبادان خشکیدهاند و انجیرهای سیاه و محصول نخلا پژمرده و بیرمق روی شاخهها ماندهاند. کشاورزان هر روز با چشم خود سقوط کشاورزی و زندگی خود را میبینند.
بینآبادی، پژوهشگر حوزه بودجه و مالی گفت: «به طور کلی میتوان گفت شفافیت در این زمینه بسیار ضعیف است. سازمان برنامه و بودجه باید به صورت عمومی گزارشی منتشر کند که نشان دهد به هر موسسه تحقیقاتی یا پژوهشی چه میزان اعتبار تخصیص یافته و در مقابل چه خروجیهایی ارائه شده است. انتشار چنین گزارشی امکان ارزیابی و تحلیل را برای پژوهشگران، کارشناسان، مدیران و حتی افکار عمومی فراهم میکند. اما در وضعیت فعلی، هیچ گزارش یا خروجی مشخصی از سوی سازمان برنامه و بودجه در این زمینه منتشر نشده است.»
رکنا، شهریور ۱۴۰۴؛ دریاچه ارومیه، روزگاری بزرگترین پهنه آبی شور ایران، اکنون به آستانه نابودی کامل رسیده است. کاهش بیسابقه تراز آب، سوءمدیریت دههها، سدسازیهای بیرویه و استخراج بیحد و حصر منابع، این نگین آبی را به کانون گرد و غبار سمی و تهدیدی جدی برای سلامت میلیونها ایرانی تبدیل کرده است. کارشناسان هشدار میدهند که اگر دولت اقدامی فوری و علمی نکند، دریاچه ارومیه تنها به خاطرهای از گذشته بدل خواهد شد.
رکنا، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از تدوین برنامهای جامع برای مقابله با گرد و غبار خبر داده و آن را فراتر از توان یک سازمان خوانده است، اما کارشناسان هشدار میدهند که بحران نیمقرنی ایران، با خسارتی سالانه ۶۰۰ میلیون دلاری، همچنان بدون بودجه عملیاتی، هماهنگی بین دستگاهها و تامین حقآبه تالابها، روی کاغذ باقی مانده است.