در کشوری که خشکسالی و آلودگی، نفس زمین و آسمان را بریدهاند، سازمان حفاظت محیطزیست به تماشا نشسته است. از یوز آسیایی تا فک خزری، از دریاچه ارومیه تا هورالعظیم، از جنگلهای در حال سوختن تا تالابهای بیجان، ایران زیستمحیطی در حال مرگ است. اما این نهادِ پرادعا، به جای کنشگری، تبدیل به دکور بیجان جلسات دولتی شده است. خانم شینا انصاری، مردم از شعار خستهاند؛ چرا سازمان شما فقط نگاه میکند؟
رکنا، تابستان پنجماهه شده در ایران و افزایش بیسابقه دما در کنار کاهش شدید منابع آب، کشور را به بحران ورشکستگی آبی کشانده است؛ بحرانی که با خشکسالی گسترده نیمی از سرزمین، کاهش ذخایر سدها و آبخوانها و بیتوجهی به مفهوم راهبردی «آب مجازی» در تولید و صادرات محصولات آببر، امنیت زیستی و اقتصادی ایران را بهشدت تهدید میکند و نیازمند بازنگری فوری در سیاستهای مدیریت منابع آب است.
در روزهایی که نقشه آلودگی هوای ایران به رنگ قرمز در آمده، استانهای غربی کشور با بحرانی بیسابقه در کیفیت هوا مواجهاند؛ بحرانی که شاخص آلودگی در برخی شهرها را به عدد ۵۰۰ رسانده، یعنی حداکثر میزان ممکن در استاندارد جهانی. قصرشیرین، سرپلذهاب، پاوه، کرمانشاه و اسلامآباد غرب عملاً در شرایطی قرار دارند که از نظر زیستی با مناطق جنگزدهی شیمیایی مقایسه میشوند.
رکنا، سه دهه وعده و برنامههای بیسرانجام، گیلان و مازندران را به محل دفن زنده زبالههای شهری و گردشگری تبدیل کرده است. سواحل خزر، رودخانههای آلوده، و جنگلهای مملو از شیرابه، سند ناتوانی سیستم پسماند و بیکفایتی نهادهای مسئول است. شمال دیگر مقصد گردشگری نیست؛ قربانی بیتدبیری است.
رکنا، با گذشت چندین روز از پایان «جنگ ۱۲ روزه» در منطقه، جزیره کیش هنوز در شوک فرو رفته است؛ پروازها لغو شدهاند، هتلها خالی ماندهاند، بازارها بیرمقاند و صدای تعطیلی کسبوکارها بلندتر از همیشه به گوش میرسد. در این شرایط سازمان منطقه آزاد کیش از تدوین و اجرای بستههایی حمایتی بهمنظور افزایش تابآوری کسبوکارهای محلی خبر داد.
رکنا، در روزی که قرار بود شکوه قله افسانهای دماوند گرامی داشته شود، آنچه بیش از هر چیز چشم را میزند، نه زیبایی و عظمت، که چهره زخمی است از بلندترین کوه ایران؛ قربانی بیقانونی، گردشگری افسارگسیخته، و بیتفاوتی نهادهای مسئول. دماوند، نماد استواری در شاهنامه، امروز در محاصره کوهنوردنماها و فروپاشی مدیریتی، نفسهایش تنگ شده است.
حسین حبیبی، عضو هیأت مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار به رکنا میگوید: «در مواردی که به واسطه قوه قهریه یا حوادث غیرقابل پیشبینی، کارگاه تعطیل شود، قرارداد کار منقضی نمیشود بلکه به حالت تعلیق درمیآید. دولت موظف است در این شرایط از نیروی کار حمایت کند و تامین معاش کارگران را بر عهده گیرد.» او هشدار میدهد که «اگر دولت به این وظیفه عمل نکند، بیکاری گسترده و شکاف اجتماعی عمیقتر خواهد شد.»
علی خدایی، عضو کانون عالی شوراهای اسلامی کار، با اشاره به وضعیت دشوار معیشتی کارگران، میگوید حتی افزایش حداقل دستمزد در سال گذشته هم تنها دو سوم هزینههای زندگی آنها را پوشش داده است. او تأکید میکند که در شرایط فعلی، سیاستگذاران باید فوراً به سراغ احیای چرخه تولید، کاهش بوروکراسی اداری و اجرای سیاستهای حمایتی هدفمند مانند توزیع مستقیم کالاهای اساسی بروند. خدایی هشدار میدهد که ادامه رکود کارخانهها، تعلیق کسبوکارها و بیتوجهی به بیکاری، آسیبهای اجتماعی و روانی جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت. او معتقد است راهکارهای کمهزینه اما کارآمد، تنها مسیر حفظ معیشت طبقات فرودست در این وضعیت بحرانی است.
همزمان با پیشروی تابستان ۱۴۰۴، گزارشها از افت نگرانکننده ذخایر آبی در بسیاری از استانهای کشور خبر میدهند؛ کاهش ورودی آب به سدهای مهم، خالی ماندن مخازن و برداشت بیش از ظرفیت از آبخوانها، چشمانداز آینده منابع آبی ایران را بیش از همیشه در معرض خطر قرار داده است. کارشناسان از این وضعیت به عنوان "بحران خاموش آب" یاد میکنند؛ بحرانی که در صورت بیتوجهی، پیامدهای گستردهای برای کشاورزی، امنیت زیستی و پایداری سرزمینی در پی خواهد داشت.
سالانه بیش از سه میلیون تُن پلاستیک در ایران تولید میشود و هر ایرانی به طور میانگین سه کیسه پلاستیکی در روز مصرف میکند؛ کیسههایی که عمر استفادهشان تنها ۱۲ دقیقه است اما ردپایشان تا ۳۰۰ سال در طبیعت باقی میماند. در حالی که بخش زیادی از مردم به زباله نریختن عادت کردهاند، زیرساختهای ناکافی، نبود سیاستگذاری مؤثر، و رهاشدگی شهرهای گردشگری شمال کشور در کوههای زباله، بحران پلاستیک را به یکی از پنهانترین فجایع زیستمحیطی ایران تبدیل کرده است.