رکنا، نتایج آزمونهای بینالمللی تیمز و پرلز سالهاست نشان میدهد که دانشآموزان ایرانی در مهارتهای پایه،از ریاضیات و علوم تا سواد خواندن، در حال سقوط آزاد هستند؛ روندی که امسال با یک هشدار تازه رنگ جدیتری گرفت. وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده است دانشآموزان کشور در سال گذشته بهطور میانگین ۲۴ روز، یعنی یک ماه کامل، از آموزش رسمی محروم بودهاند؛ محرومیتی که عمدتاً بهدلیل تعطیلیهای ناشی از آلودگی هوای مزمن رخ داده است. نتیجه این چرخه خطرناک، عقبماندگی تحصیلی انباشتهای است که اکنون در آمار جهانی دیده میشود و آینده آموزشی نسل جدید را تهدید میکند.
طبق اخبار منتشر شده نیروگاههای توس، منتظر قائم، شهید رجایی، شهید سلیمی، سهند، تبریز، ایرانشهر، منتظری، زرند، بندرعباس، شهید مفتح، بیستون، شازند، رامین و اصفهان، عملاً به کارخانههای تولید ذرات سمی بدل شدهاند و هر روز میلیونها شهروند را در معرض تهدید مستقیم سلامت قرار میدهند. چند نیروگاه آلاینده پلمب شده؟ چند پرونده ترک فعل در این حوزه تشکیل شده است؟
هشتم آذرماه است و خیابانهای تهران، با برگهایی که باید زیر باران خیس میشدند، غبار گرفتهاند. در ۲۰ استان کشور، بارانی که قرار بود پاییز را زنده کند، هنوز نیامده و افت ۸۲ درصدی بارشها، بحران آبی ایران را از هشدار به واقعیت تلخ زندگی روزمره تبدیل کرده است. کارشناسان میگویند این خشکسالی فقط مشکل طبیعت نیست؛ نتیجه دهها سال مدیریت غلط، تأخیر در اصلاح الگوی کشت، چاههای بیرویه و شبکههای آب فرسوده است؛ وضعیتی که هر روز بیش از دیروز زندگی مردم را تهدید میکند.
رکنا، تهران یک هفته تمام در وضعیت قرمز و تهدیدکننده سلامت عمومی نفس کشیده است؛ هفت روز تمام، حق مردم به هوای پاک آشکارا نقض شد. اکنون نگاهها به قوه قضائیه دوخته شده است تا با ورود قاطع و شفاف، نهادهای مسئول در مدیریت سوخت، کنترل آلایندهها، حملونقل و پایش محیطزیست را به اجرای علمی و کامل قانون هوای پاک وادار کند. این بحران دیگر «شرایط عادی زمستان» نیست؛ آزمونی بزرگ برای دستگاه قضایی در دفاع از حقوق عمومی است.
هر پاییز در ایران، آلودگی هوا بحران میآفریند و تنها واکنش رسمی، تعطیلی مدارس و دورکاری محدود ادارات دولتی است. بخش خصوصی اما بدون هیچ حمایتی کار میکند، کودکان در خانه سرگردان میشوند و آموزش و اقتصاد زیر فشار مستقیم قرار میگیرند. سالهاست این چرخه تکراری ادامه دارد؛ نه آلایندهها کاهش یافتهاند نه متخلفی دادگاهی شده است و نه سیاست مدیریتی وتغییر کرده است.
رکنا، در حالی که دادههای ۵۶ ساله نشان میدهد بارش ایران همواره در حدود ۲۳۵ میلیمتر نوسان داشته، امروز کشور با بزرگترین بحران آبی تاریخ خود روبهروست؛ بحرانی که ریشهاش نه در آسمان خشک، بلکه در نیمقرن سیاستگذاری اشتباه، برداشت بیرویه و نابودی آبخوانهاست.
کوههای ایران، از البرز تا زاگرس، تنها تودههای سنگ و خاک نیستند؛ آنها فرمانروایان باران و معماران آب و هوا هستند. هر توده هوای مرطوب که به دامنههای پرشیب این رشتهکوهها میرسد، مجبور به صعود میشود و با کاهش دما و تراکم رطوبت، ابر شکل میگیرد و بارش آغاز میشود. همین سازوکار طبیعی، دامنههای غرب زاگرس را به پر بارانترین نقاط کشور تبدیل کرده و در مقابل، فلات مرکزی و شرق ایران را در سایه باران قرار داده است. کوهها مسیر بادها را تغییر میدهند، مانع نفوذ رطوبت به مرکز کشور میشوند و در نهایت، نقش اصلی را در تقسیمبندی مناطق خشک و تر ایران ایفا میکنند.
هر زمستان تهران زیر پتوی دود و ذرات معلق خفه میشود، اما مسئولان تنها علت را میدانند و بیعملیشان را پشت آمار پنهان میکنند و فقط می گویند ۶۰ درصد ذرات معلق و ۸۰ درصد آلایندههای گازی پایتخت از خودروها، موتورها و کامیونهای فرسوده ناشی میشود، اما برنامهای واقعی برای کاهش آن وجود ندارد.
درحالیکه تهران همچنان درگیر بحران کمآبی و توسعه بیضابطه است، دادههای رسمی نشان میدهد که میزان فرونشست زمین در جنوب پایتخت طی تنها دو سال، سه برابر شده است؛ افزایشی بیسابقه که متخصصان آن را نشانه ورود تهران به مرحله «ناپایداری بحرانی» میدانند. برداشت گسترده آب شرب از چاههای کشاورزی، آبخوانهای این منطقه را با سرعتی فراتر از توان طبیعیشان خالی کرده و اکنون زمین با آهنگی نگرانکننده در حال نشست است؛ پدیدهای که پیامدهای آن میتواند زیرساختهای حیاتی پایتخت را در سالهای پیشرو با تهدیدی جدی مواجه کند.
اهالی صادقآباد گلستان اعلام کردند که آتش جنگلهای منطقه کاملاً مهار شده و هماکنون تنها عملیات لکهگیری برای اطمینان از خاموشی کامل ادامه دارد.