ایران در سال 1404 با بحرانیترین دوره تاریخ خود در خصوص منابع آبی روبهروست. تغییرات اقلیمی، سوءمدیریت و رقابتهای سیاسی و اقتصادی بر سر آب، کشور را به مرز فاجعه رسانده و در حال تبدیل شدن به تهدیدی جدی برای ثبات اجتماعی و اقتصادی است.
محسن اسماعیلی، محیطبان منطقه میانکاله، بر اثر سانحهای دردناک به شدت مجروح شد. الان حتی توان مالی تعمیر خودرو خود را ندارد. این حادثه تلخ و در ادامه شرایط مالی و اقتصادی محیط بانان بار دیگر بیتوجهی به سلامت و تامین معیشت محیطبانان را به چالش کشیده است.
رکنا، همزمان با آغاز مذاکرات ایران و آمریکا در عمان، پرسش مهمی ذهن فعالان محیط زیست و دغدغهمندان منابع آب را مشغول کرده است: آیا سرنوشت محیط زیست ایران به نتیجه این گفتگوها گره خورده؟ عیسی کلانتری، رئیس پیشین سازمان محیط زیست، در گفتوگویی با رکنا از تأثیر مستقیم توافق بر نوسازی صنایع، کاهش آلودگی هوا، احیای منابع آبی و خروج کشور از بحرانهای زیستمحیطی سخن گفت؛ اما تأکید کرد که ریشه بحران، در سیاستهای داخلی ماست، نه فقط تحریمها.
رکنا، ویدیویی تکاندهنده از نقطه صفر مرزی میلک در شهرستان هیرمند نشاندهندهی دو دختر بچه بلوچ است که با دبههای بنزین در بازارچه مرزی، بهجای بازی و تحصیل، به کولبری سوخت مشغولند. این تصویر غمانگیز، نمادی از فقر و بحران اجتماعی در سیستان و بلوچستان است که کودکان را به بخشی از اقتصاد سیاه و غیرقانونی فروش بنزین تبدیل کرده است.
دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری درگیر بحرانهای اجتماعی و اقتصادی است، اما راهحل چیست؟ آیا وقت آن نرسیده که از فردگرایی افراطی دست برداریم و به سمت همبستگی و مسئولیت اجتماعی حرکت کنیم؟
رکنا، تصاویر ماهوارهای پرده از فاجعهای خاموش برداشتهاند؛ نیمی از تالاب میانکاله خشک شده و تنها ۵۱.۳ درصد آن هنوز زیر آب است. این دریاچهی رو به زوال، ایستگاه بینالمللی حیات برای بیش از ۲۸ گونه پرنده مهاجر از سیبری تا جنوبگان است؛ اما حالا در آستانهی خفگی زیر سایهی دودکشهای پتروشیمی قرار دارد. از سال ۱۳۹۸ با افت سطح آب، بیش از ۵۰ هزار پرنده تلف شدهاند و امروز، توسعهی صنعتی ضربه نهایی را به قلب طبیعت ما میزند.
در حالیکه میلیاردها تومان بودجه صرف احیای دریاچه ارومیه شده، انسداد کامل زرینهرود – اصلیترین شریان حیاتی این پهنه آبی – آنهم بدون اعلام رسمی و مجوز شفاف، به بحرانی عمیقتر دامن زده است؛ بحرانی که نهفقط نماد محیطزیستی، بلکه هشدار یک فاجعه اجتماعی و انسانی را فریاد میزند.
خوزستان در گرمای 42 درجه سانتیگراد، با قطعی مکرر برق و قطع آب، در حال تبدیل شدن به یک فاجعه انسانی است. در شرایطی که مردم در بحران گرما و بیآبی دست و پنجه نرم میکنند.مدیریت ناکارآمد زیرساختها و کمبود برنامههای جامع برای تامین انرژی و منابع آب در این استان، باید به سرعت مورد بازنگری قرار گیرد. زمان آن رسیده که مسئولین به جای وعدههای توخالی، اقدامات اساسی و ملموس برای مردم انجام دهند.
در گذشته، برای حل مشکلات عاطفی یا خانوادگی، باید به مطب روانشناس میرفتی، زمان میگذاشتی و هزینه میپرداختی. اما امروز، کافی است وارد اینستاگرام شوی تا در کنار نور رینگلایت و لباسهای رنگارنگ، یک بلاگر به عنوان «روانشناس» نسخههای سطحی و گمراهکنندهای برای زندگی تو تجویز کند. این وضعیت نه تنها از سر نیاز مردم به مشاوره است، بلکه هشدار جدی برای بحرانهای عمیق روانی و اجتماعی جامعه است.
رکنا، خیابانهای شیبدار و پلکانی سنندج، هرچند منظرهای شاعرانه میسازند، اما زیر پوست شهر، زندگی مردمی جریان دارد که با کمترین امکانات روزگار میگذرانند. محلههایی فرسوده، جوانانی بیکار، و خانوادههایی که ماه ها در فقر معیشتی می مانند، واقعیتی است که در پس ظاهر آرام شهر پنهان شده است.