اقراریان با استناد به ماده ۸۰ قانون شوراها گفته است: «زمان تحویل شورا به منتخب جدید، مردادماه است و شهردار فعلی نیز باید همزمان با آن برود.»
۹۱ درصد موتورسیکلتهای کشور فرسودهاند؛ هر موتورسیکلت کاربراتوری، در هر کیلومتر ۱۵ گرم سم در هوا پخش میکند. حالا ضرب کنید در 12 میلیون موتورسیکلتی که در کشور فعال هستند تا به یک فاجعه برسید.۳ هزار تُن سمّ تنفسی فقط از موتورسیکلت ها، آنهم فقط در یک روز. این تازه بدون احتساب حجم آلایندههای غیرمستقیم، مثل مصرف بنزین بیکیفیت و تاثیر روی گرمایش شهری است.
موشهای عظیمالجثه، در خیابانهای تهران رژه میروند، گربهها را میترسانند و در کنار زبالههای رهاشدهای که محصول فساد سیستم پسماند است، قلمرو خود را گسترش میدهند. شهرداری تهران با پروژههای نمایشی و وزارت بهداشت با سکوتی مرگبار، فقط نظارهگر تسلط تدریجی جوندگان بر پایتختاند؛ گویی ادارهی این شهر عملاً به موشها واگذار شده است.
رکنا، دی ماه ۱۴۰۲، علیرضا زاکانی، شهردار تهران، با لحن قاطع اعلام کرد که با تجمیع مسئولیتها و حذف پیمانکاران متفرقه، بساط زبالهگردی جمع خواهد شد. اما حالا در فروردین ۱۴۰۴، نه تنها بساط زبالهگردی جمع نشده، بلکه گستردهتر هم شده است؛ گویی هر وعدهای که داده میشود، زبالهگردی یک پله مشروعتر میشود.
رکنا، در شرایطی که نرخ تورم رسمی هر سال بالاتر میرود و سبد معیشت خانوارها از گوشت و لبنیات خالیتر میشود، هزینه مسکن مثل یک غول، بیشتر درآمد خانوارها را میبلعد. مستأجران، اغلب بیش از ۵۰ تا ۷۰ درصد حقوقشان را صرف اجارهبها میکنند و در کلانشهرهایی مثل تهران، شیراز، اصفهان یا مشهد، اجاره یک خانه ۶۰ متری معادل با حقوق کامل یک کارمند یا کارگر با سابقه است—اگر خوششانس باشد.
رکنا، دکتر مهدی زارع میگوید ایران تا سال ۱۴۱۴ با موجی از خشکسالی، کمبود غذا و مهاجرت جمعی روبهرو خواهد شد.تحریم های ایالات متحده مانع سرمایه گذاری در نوسازی زیرساخت های آب و انرژی می شود. فرسوده شدن خطوط لوله و نیروگاه ها کمبود انرژی را تشدید می کند.
رکنا، جنگلها و رودخانههایش زیر انبوه پسماند دفن میشوند. نه سطل زبالهای در کار است، نه نظارتی و نه ارادهای برای نجات آن. در حالیکه مسافران بیملاحظه زباله میریزند و مدیران شهری در بیعملی مطلق فرورفتهاند، بحران پسماند در شمال کشور به آستانه انفجار رسیده است و اگر امروز کاری نکنیم، فردایی برای جنگلهای ما باقی نخواهد ماند.
در حالی که آمار اخیر معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی نشان میدهد که 93 درصد از افراد معلول در ایران در خانهها نگهداری میشوند، این واقعیت نهتنها از یک مدل موفق توانبخشی حکایت نمیکند، بلکه به وضوح ضعفهای جدی در سیستم حمایتی و زیرساختهای درمانی کشور را آشکار میسازد. آیا این آمار نشاندهنده موفقیت در مدیریت معلولان است یا در واقع علامت بحران و ناتوانی در تأمین نیازهای اساسی این گروه از جامعه؟
بر اساس دادههای رسمی، نرخ بیکاری در گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال به ۲۰.۱ درصد رسیده است؛ اما این فقط بخشی از واقعیت است. آنچه در اصطلاح جامعهشناختی «بیکاری پنهان» نامیده میشود، در این قشر بسیار رایج است. جوانانی که به دلیل تکرار شکست در یافتن شغل، از بازار کار کناره گرفتهاند. اینها نه در زمرهی شاغلاناند، نه بیکاران فعال، بلکه در دستهی «ناامیدان اقتصادی» قرار میگیرند.
در سرزمینی که پروژهها قبل از مجوز متولد میشوند و بعد از ابطال هم جان دارند، میانکاله این روزها دوباره در تیررس کلنگ و وانت و شناژ قرار گرفته است. فعالان محیط زیست منطقه می گویند: پروژه پتروشیمیای که با حکم رسمی باید متوقف میشد، حالا بیسروصدا، در دل یکی از آخرین تالابهای زنده ایران در حرکت است!