در پی افزایش بیسابقه شاخص تابش فرابنفش خورشید (UV) در تهران و برخی نقاط کشور، دولت تعطیلی رسمی اعلام کرده است. شاخص UV با رسیدن به عدد ۱۱ وارد محدوده "فوق بحرانی" می شود؛ وضعیتی که سلامت عمومی را بهشدت تهدید میکند و میتواند تنها در عرض چند دقیقه، آسیبهای پوستی، چشمی و ایمنی جبرانناپذیری به همراه داشته باشد.
رکنا، بحران کمآبی دیگر نه یک هشدار زیستمحیطی دوردست، بلکه واقعیتی نزدیک برای پایتخت ایران است. به گزارش رکنا، ذخایر سدهای تهران ممکن است بین شهریور تا آذر به نقطهای برسند که تأمین آب شرب را در موقعیت قرمز برساند. در شرایطی که بارشها کمتر از حد نرمال، دما رو به افزایش، و مصرف بیرویه ادامه دارد، مینا نیکزاد، کارشناس آب، تأکید میکند که ادامه این مسیر بدون آموزش عمومی، تغییر الگوی مصرف و اقدام فوری، کشور را با وضعیتی روبهرو میکند که در ۵۷ سال گذشته بیسابقه بوده است.
رکنا، در روزهایی که میلیونها ایرانی با بیآبی، خاموشی، فرونشست زمین و خشکسالی بیوقفه دستوپنجه نرم میکنند، وزارت جهاد کشاورزی مصرفکننده بیش از ۹۰ درصد منابع آبی کشور،نهتنها هیچ مسئولیتی در قبال بحران فاجعهبار منابع طبیعی نمیپذیرد، بلکه با بیعملی مطلق، سیاستهای ورشکستهای را تکرار میکند که سالهاست زیستبوم ایران را به لب مرز فروپاشی کشاندهاند. در فقدان آمایش سرزمینی، بدون اصلاح الگوی کشت و با استمرار سیاستهای ناکارآمد، این وزارتخانه از بازوی توسعه، به موتور ویرانی سرزمین بدل شده است.
در حالی که دولت مهلتی موقت تا پانزدهم شهریور برای ماندن اتباع غیرمجاز به دلیل گرمای هوا تعیین کرده، این تصمیم تنها یک تعلیق انسانی نیست؛ بلکه پردهبرداری از بحران عمیقتری در بازار کار ایران است. از ساختوساز و شهرداری تا صنایع حاشیهای، میلیونها مهاجر—اغلب بدون مجوز—نقشی حیاتی در چرخ اقتصاد غیررسمی ایران ایفا میکنند. در گفتوگویی با حمید حاجاسماعیلی، کارشناس حوزه کار، از واقعیتهای پنهان حضور این نیروها، و چشمانداز جایگزینی نیروی کار ایرانی پس از خروج آنها پرده برداشتیم.
دکتر مهدی زارع، استاد تمام زمینشناسی در تحلیلی صریح برای رکنا پرده از واقعیتی تکاندهنده برمیدارد و می گوید: خشک شدن دریاچه ارومیه نه صرفاً نتیجه تغییر اقلیم، بلکه محصول مستقیم «عناد با دستاوردهای علمی»، سدسازیهای بیرویه، و سیاستگذاریهای کوتهبینانهای است که از دهه ۵۰ آغاز شد و با پروژههایی مانند احداث پل شهید کلانتری در دولت احمدینژاد سرعت گرفت. زارع مینویسد: «وقتی رئیسجمهور وقت، خشک شدن دریاچه را پدیدهای طبیعی و ۵۰۰ ساله میخوانَد، باید فاتحه علم را خواند.» دریاچه ارومیه از سال ۱۴۰۲ عملاً یک پیکر فصلی بیجان است، قربانی نگاههای غیرعلمی، مقاومت کشاورزان و سکوت نهادهای مسئول.
دریاچه ارومیه دیگر وجود ندارد؛ بنا بر اعلام رسمی مدیرکل محیطزیست آذربایجان غربی، بخش شمالی آن بهطور کامل خشک شده و جنوب دریاچه نیز در آستانه نابودی کامل است. در حالیکه مقامهای محلی از وضعیت بحرانی سخن میگویند، توفانهای نمک، فرونشست زمین، نابودی کشاورزی و مهاجرتهای زیستی، سایه سنگین خود را بر سر شهرهای بزرگ شمالغرب ایران گستردهاند. دریاچه ارومیه حالا نه قربانی خشکسالی، که نماد سوءمدیریت، سدسازیهای بیرویه و بیاعتنایی مزمن به هشدارهای زیستمحیطی است.
رکنا، با ثبت تنها ۱۴۹ میلیمتر بارندگی در سال آبی جاری و کاهش ۴۸ درصدی نسبت به میانگین بلندمدت، تهران وارد بحرانی شده که دیگر نمیتوان آن را صرفاً خشکسالی نامید. ذخایر سدها در پایینترین حد تاریخی قرار دارند، سفرههای زیرزمینی نفسهای آخر را میکشند، و دولت هیچ برنامهای برای افزایش منابع ندارد؛ تنها توصیه، صرفهجویی مردم است.
دکتر مهدی زارع، استاد زمینشناسی، در یادداشتی برای رکنا نوشت: زلزلهای به بزرگای ۷.۴ در بامداد ۲۹ تیر ۱۴۰۴، شرق روسیه و سواحل شبهجزیره کامچاتکا را لرزاند؛ منطقهای که در قلب یکی از فعالترین نواحی زمینساختی جهان—حلقه آتش اقیانوس آرام—قرار دارد. این زلزله که در ژرفای ۱۰ کیلومتری زمین و در امتداد کمان فرورانشی کوریل-کامچاتکا رخ داد، برای ساعاتی منجر به صدور هشدار سونامی شد و بار دیگر بر پویایی صفحه اقیانوس آرام که میلیونها سال است به زیر پوسته اوراسیا میرود، مهر تأیید زد.
نخلها یکییکی در آتش افتادند، شعلهها بالا گرفت، و مقام ارشد استان درست وقتی رسید که دیگر چیزی برای نجات دادن نبود. هزاران نخل سوختهاند، معیشت مردم بر باد رفته و اعتراف استاندار خوزستان به نبود تمهیدات لازم، بیش از آنکه پاسخ باشد، تأیید رسمی یک فاجعه تکراری است.
رکنا، اصرار وزارت کار بر ثبات دهکبندی درآمدی خانوارها، در شرایطی که شاخصهای کلان مانند ضریب جینی و تورم ماهیتی متغیر از وضعیت معیشتی مردم ترسیم میکنند.در حالیکه دادههای مرکز آمار از تضعیف مستمر طبقه متوسط حکایت دارد، استمرار استفاده از الگوی قدیمی دهکبندی موجب خطای سیاستگذاری در توزیع منابع حمایتی است.