در حالی که وزیر جهاد کشاورزی از کاهش ۳۰۰ هزار تنی تولید برنج به دلیل کمآبی سخن میگوید، افکار عمومی این پرسش را مطرح میکندکه چهکسی سیاست کشت محصولات آببر در مناطق خشک را کلید زد؟ بحران امروز نتیجهی مستقیم سالها مدیریت ناکارآمد، توسعه بیضابطه و نادیده گرفتن هشدارهای زیستمحیطی است. سکوت درباره ریشهها، فرار از پاسخگویی است؛ و پاسخگویی، وظیفهی شماست آقای وزیر.
تهران در هفتههای اخیر با بحران انباشت زباله و اختلال در جمعآوری پسماند مواجه شده است؛ بحرانی که مسئولان شهری آن را به خروج اتباع خارجی نسبت میدهند. اما پشت این ماجرا، ساختاری ناکارآمد از قراردادهای پیمانکاری، فقدان سیاست جذب نیروی بومی، و بیتوجهی به مکانیزاسیون پنهان است. گفتوگو با دکتر سامان ولینوری، کارشناس اقتصاد شهری، نشان میدهد که بحران امروز، بیش از آنکه ناشی از کمبود کارگر باشد، حاصل سالها واگذاری بیضابطه، دوری از تکنولوژی ، نبود نظارت است.
رکنا، گسترش افسارگسیختهی باغویلاها و حفر هزاران چاه آب، دزفول را به یکی از کانونهای بحران منابع آب زیرزمینی در خوزستان تبدیل کرده است. در حالی که سطح ایستابی منطقه بهشدت افت کرده، نبود پایش دقیق و ساماندهی قانونی، برداشت بیرویه را به تهدیدی ساختاری برای امنیت آبی جنوب غرب ایران بدل کرده است.
کنکور، آزمونی که روزگاری وعده عدالت آموزشی را میداد، امروز نماد نابرابری، استرس روانی و تسلط مافیای آموزش است. بیش از نیمی از داوطلبان زن هستند، اما ورود به بازار کار همچنان برایشان دشوار است. این سیستم ناکارآمد با تولید «ذهنهای حافظهمحور» و تقویت فساد آموزشی، بحران عمیقی برای آینده کشور ساخته است. حذف ساده کنکور بدون اصلاح ساختارهای بنیادی، معضل را جابهجا میکند؛ معضلی که فقط با جراحی دقیق، شفافیت و بازسازی آموزش قابل حل است.
رکنا، شورا خانه مردم است، نه اتاق خبر. و در خانه مردم، باید حساب پس داد.
در میانه تابستانی که مصرف برق از مرز ۷۷ هزار مگاوات عبور کرده و مخازن ۱۹ سد بزرگ کشور بهطور فاجعهباری خالی ماندهاند، دولت همچنان تنها نسخه خود را برای مواجهه با بحران، «صرفهجویی مردم» اعلام میکند. در حالی که زیرساختها فرسوده، سیاستگذاریها شکستخورده و دهها میلیارد دلار منابع به طرحهای نیمهتمام رفتهاند، شهروندان بار دیگر تنها خط مقدم مقابله با بحران شدهاند.
رکنا، علیرغم بارندگیهای بالا و طبیعت سرسبز، اکوسیستمهای آبی در استانهای شمالی یکی پس از دیگری در حال فروپاشیاند؛ رودخانههایی که خشک میشوند، تالابهایی که نفس آخر را میکشند، و سفرههای زیرزمینیای که تهکشیدهاند. علی شریعت، دبیر کل فدراسیون صنعت آب کشور، در گفتوگو با رکنا تأکید میکند که بحران شمال، بیش از آنکه محصول تغییرات اقلیمی باشد، ریشه در سوءمدیریت، مداخلات مهندسی بیضابطه، مهاجرت افسارگسیخته، و سکوت نهادهای مسئول دارد. او هشدار میدهد که زیرساختهای حکمرانی آب در شمال کشور نهتنها پاسخگوی بحران نیستند، بلکه با انفعال خود، به شریک خاموش این فروپاشی بدل شدهاند.
رکنا، شمال کشور، زیر کوهی از زباله و شیرابههای سمی دارد دفن می شود.مازندران و گیلان، قربانی سالها بیتدبیری و کمکاری مسئولانی که فقط حرف میزنند اما دستشان برای عمل خالی است. نمایندگان مجلس غایباند، وزیر بهداشت ساکت، سازمان محیط زیست ناکارآمد و وزارت کشور در نقش تماشاگر بحران. تا کی باید مردم و طبیعت این استانها قربانی وعدههای بی عمل شوند؟
رکنا، با مرگ قنات، عقلانیت از حکمرانی آب حذف شد. رضا حاجیکریم، رئیس فدراسیون صنعت آب ایران، بحران آب را نه ناشی از کمبود بارش، بلکه نتیجهی مستقیم «فروپاشی حکمرانی» در این حوزه میداند؛ حکمرانیای که به گفتهی او، با کنار زدن کشاورزان از چرخه تصمیمسازی، بیاعتنایی به مشارکت محلی، و بلعیدن ۹۰ درصد منابع آبی توسط کشاورزی سنتی، کشور را در وضعیت قرمز قرار داده است. او تأکید میکند: «ما در کشوری زندگی میکنیم که سه برابر حد مجاز، از منابع تجدیدپذیر آب برداشت میکند، درحالیکه هنوز حتی یک درصد از قانونهای کارآمد مثل ماده ۲۶ قانون بهرهوری آب اجرا نشدهاند.» به اعتقاد حاجیکریم، کشاورزِ معیشتی در ایران به قربانی اصلیِ حکمرانی غایب تبدیل شده؛ نه مشوقی برای صرفهجویی دارد، نه سهمی از مدیریت آب.
تالاب انزلی، زیستگاه هزاران پرنده مهاجر و یکی از حساسترین اکوسیستمهای آبی ایران، به نقطهای از بحران رسیده که عمق آن در برخی مناطق به کمتر از ۲۰ سانتیمتر کاهش یافته است. در حالی که کارشناسان از سالها پیش هشدار داده بودند، سازمان حفاظت محیط زیست نهتنها برنامهای برای نجات این تالاب نداشته، بلکه در برابر روند فرسایشی تخریب، تنها به تکرار گزارشها و بیانیهها بسنده کرده و عملاً به یک نهاد نظارهگر بدل شده است. انزلی بیصدا میمیرد و متولیان حفاظت، همچنان در سکوتی سنگین فرو رفتهاند.