رکنا، در پی جنگ ۱۲ روزه و آشکار شدن ابعاد امنیتی حضور مهاجران غیرقانونی در کشور، مسئله ساماندهی اتباع افغانستانی بار دیگر به کانون توجه افکار عمومی و تصمیمگیران بازگشته است. خروج تدریجی کارگران افغان از بازار کار ایران، اگرچه در ظاهر اقدامی برای احیای نظم قانونی تلقی میشود، اما در لایههای پنهان خود، زنگ هشداری است برای بحرانی عمیقتر: خلأ ناگهانی در نیروی کار، ضعف زیرساختهای اشتغال، و شکنندگی ساختار نظارتی در حوزه روابط کار. در چنین شرایطی، پرسش اساسی این است: آیا اقتصاد ایران بدون کارگران مهاجر دوام خواهد آورد؟ و آیا دولت، برای این جراحی پرهزینه، آمادگی ساختاری و اجتماعی دارد؟ در این گزارش سعی شده است به این سوالات پاسخ داده شود.
رکنا، طبیعت قربانی خاموش جنگهاست. نه صدا دارد، نه لابی، نه تیتر خبرساز. اما زخمهایی که بر خاک، گیاه و پرنده مینشیند، دیرتر التیام مییابند و در بلندمدت، امنیت زیستی و حتی اقتصادی یک جامعه را تهدید میکنند. درگیری اخیر، بار دیگر یادآور این حقیقت تلخ بود که جنگ، حتی اگر کوتاهمدت باشد، در اعماق زمین و آسمان، اثراتی بهجا میگذارد که تنها با دیدن، شمردن یا بازسازیهای سختافزاری قابل جبران نیست.
با پایان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل و بازگشت آرامش به مناطق درگیر، هنوز سایه اضطراب و تنش روانی بر ذهن بسیاری از شهروندان باقی مانده است. نگرانی، بیخوابی و استرس، تجربهای مشترک در میان مردم برخی شهرهاست. در چنین شرایطی، مراقبت از سلامت روان و همراهی نهادهای مسئول، میتواند به بازگشت تدریجی احساس امنیت و ثبات در زندگی روزمره کمک کند.
رکنا، فروکش شدن تنشهای ژئوپلیتیکی فرصت بازنگری در سیاستهای کلان کشور را فراهم کرده است و دقت به این امر که نشانههای فروپاشی زیستمحیطی در ایران بیش از همیشه آشکار شدهاند باید در مرکز مدیریت کلان کشور قرار گیرد.بحران کمسابقه در منابع آب زیرزمینی، اتلاف گسترده انرژی و پیامدهای فزاینده تغییرات اقلیمی، سه محور اصلی یک فاجعه پنهاناند که در صورت تداوم بیعملی، نهتنها زیرساختهای حیاتی کشور را تهدید میکنند، بلکه میتوانند به مهاجرتهای وسیع، نابرابریهای منطقهای و افت شدید تابآوری اقتصادی منجر شوند.
شهرداری تهران از سه هفته پیش در حال پاکسازی بیصداست؛ نه فقط از زبالهگردها، بلکه از ساختارهای غیررسمی، مهاجرت بیمدرک و اقتصاد زیرزمینی. حذف ناگهانی زبالهگردها، نشانه آغاز یک بازتعریف امنیتی در نظم پایتخت است.
دکتر سید هاشم اورعی، استاد تمام دانشگاه صنعتی شریف، در واکنش به حملات اخیر به سه سایت هستهای ایران، با تأکید بر عدم وجود رآکتورهای فعال در زمان حمله و نیاز به آرامش در مواجهه با نگرانیهای عمومی، به مردم اطمینان داد که سازمان انرژی اتمی در حال نظارت دقیق بر وضعیت است. ایشان همچنین بر لزوم پیروی از اطلاعات معتبر و رسمی تأکید کردند.
رکنا، پس از حادثه در سایتهای هستهای نطنز، فردو و اصفهان، برخی نگرانیها در میان بعضی از مردم ایجاد شده است؛ اما مقامات رسمی بارها اعلام کردهاند که هیچگونه آلودگی رادیواکتیو در محیط اطراف این مراکز مشاهده نشده و جای نگرانی برای شهروندان نیست. در همین حال، در این گزارش توصیههایی ساده و احتیاطی پیشنهاد می شود.
رعایت سکوت و آرامش در آپارتمانها به یک ضرورت اجتماعی بدل شده است. صداهای بلند، درگیری با همسایگان و بیتوجهی به فضای مشترک، میتواند اضطراب و ترس را در دل دیگران شعلهور کند. حالا وقت آن است که بدانیم زندگی در آپارتمان فقط همسکنی نیست؛ مسئولیت مشترک در حفظ امنیت روانی است.
جنگها با صدای تیر و تفنگ و گلوله آغاز میشوند، اما با سکوتی سنگین به پایان میرسند؛ سکوتی که در ذهن و روان زنان، مردان و کودکانی میماند که روزی در سایه انفجارها نفس کشیدند. استرسهای پنهان جنگ، زخمهاییاند که دیده نمیشوند، اما تا سالها پس از آتشبس، شبانه با کابوسها، اضطرابها و سکوتهای کشنده برمیگردند. این گزارش، بهدنبال صدای آن زخمهاست.زخمهایی که هیچگاه واقعاً تمام نمیشوند.
رکنا، در ایران امروز، خانه دیگر سرپناه نیست، کالایی لوکس است که تنها برای طبقهای خاص قابل دسترسی است. وقتی سهم زمین از قیمت مسکن به ۶۳ درصد میرسد و قدرت خرید خانوار برای تملک زمین ۷۱ درصد سقوط میکند، باید گفت شهر دیگر جایی برای طبقه کارگر و متوسط نیست. مسکن، که روزی پیشنیاز امنیت و کرامت انسانی بود، حالا به ابزاری برای رانش طبقاتی و حذف اجتماعی بدل شده و مفهوم شهروندی را به امتیازی موروثی و انحصاری تبدیل کرده است.