در سال ۱۴۰۳، شمار تولدها در ایران به کمتر از یک میلیون نفر رسید؛ رقمی که پایینترین سطح ثبتشده در نیمقرن اخیر است. این کاهش تاریخی، در حالی رخ داده که دولت با اجرای قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» تلاش داشت روند نزولی فرزندآوری را متوقف کند. اما واقعیت آماری نشان میدهد که بحران اقتصادی، نااطمینانیهای اجتماعی و افول امید به آینده، اثرگذاری این سیاستها را خنثی کردهاند. سقوط نرخ باروری، دیگر صرفاً یک مسئله جمعیتی نیست؛ این عدد، پژواکی است از دلنگرانیهای عمیق جامعه درباره آینده.
رکنا، در بخشی از جنگلهای زاگرس، میان روستاهای درهبادام و کولهلویت از توابع شهرستان کرمانشاه، روند تخریب پوشش جنگلی بهواسطه تولید زغال ادامه دارد؛ فرایندی که نهتنها ریشه در ضعف نظارت و کمبود نیروی حفاظتی دارد، بلکه بهطور مستقیم با مسائل معیشتی ساکنان منطقه گره خورده است. مدیرکل منابع طبیعی استان کرمانشاه به رکنا از تلاشهایی در زمینه آموزش، افزایش نیرو و مشارکت جوامع محلی برای کنترل روند تخریب خبر میدهد. با این حال، چالشهای گسترده محیطزیستی در زاگرس همچنان نیازمند توجه جدیتر و سیاستگذاریهای کلان در سطح ملی است.
استاد زمینشناسی با هشدار درباره فروچالههای جدید در اطراف دریاچه ارومیه گفت: «فروچالهای که در جنوبغرب دریاچه ارومیه شکل گرفته، فقط یک گودال نیست؛ این نشانهای هشداردهنده از انحلال بستر دریاچه، خشک شدن لایههای نمک، و دخالتهای انسانی در چرخه طبیعی است. اگر آب به دریاچه برنگردد، این فروچالهها تکثیر خواهند شد.»
رکنا، منطقه سیستان، در نقطه صفر مرزی ایران و افغانستان، روزهای سختی را پشت سر میگذارد. خشکی دریاچه هامون، گرمای بیسابقه، ریزگردهای مرگآور و انسداد جریان رودخانه هیرمند از سوی طالبان، این منطقه را به یکی از بحرانیترین نقاط ایران تبدیل کرده است؛ جایی که کودکان با بیماری تنفسی به دنیا میآیند و پیران با سرفههای مداوم به خواب میروند.
رکنا، وقتی آخرین یوز ایرانی بیصدا بر خاک فروبپاشد، نه دوربینی باقی مانده، نه امیدی. ایران به سرزمینی بدل شده که در آن مرگ جانوران و گیاهان، نه حادثهای طبیعی که نتیجه مستقیم بیکفایتی ساختاری، طمع اقتصادی، و سیاستزدگی مزمن است. از درههای زاگرس تا تالابهای خشکشدهی شمال، تنوع زیستی ایران قربانی پروژههاییست که با مجوز رسمی، طبیعت را غارت میکنند و سازمانی که باید نگهبان باشد، تبدیل به دفتری برای امضای نابودی شده. این گزارش، نه فقط شرح مرگومیر چند گونه نادر، که اعترافنامهایست درباره کشوری که برای توسعه، اکسیژنش را معامله میکند.
با گسترش رسانههای اجتماعی و در دسترس بودن تلفنهای همراه، شهروندان به بازیگران اصلی میدان اطلاعرسانی بدل شدهاند. اما در حالی که ویدیوهای مردمی از وقوع جرایم، به شفافیت و پیگیری کمک میکند، برخی نهادهای انتظامی و قضایی خواهان محدودسازی این جریان هستند. در گفتوگویی با دکتر امیر دبیری مهر، زوایای حقوقی، اجتماعی و رسانهای این چالش را بررسی کردهایم؛ تقابل میان مطالبه عمومی برای شفافیت و تمایل برخی مسئولان به سانسور تصاویر واقعی جامعه.
رکنا، در دنیای مدرن، چای هنوز هم معجزهی سادهایست که آدمها را دور هم جمع میکند. نوشیدنیای بیادعا که هم در دربار امپراتوران چینی سرو شده، هم در چایخانههای کنار خیابان. روز جهانی چای، یادآور آن است که پشت هر استکان چای، دنیایی از تاریخ، استعمار، ذائقه، و فرهنگ نهفته است.
کتر امید قبادی، متخصص پیوند اعضا، میگوید در ایران سالانه ۵ تا ۸ هزار مورد مرگ مغزی ثبت میشود که حدود ۳ هزار نفرشان قابلیت اهدای عضو دارند، اما کمتر از یکسوم خانوادهها رضایت میدهند. به گفته وی، کارت اهدای عضو نقش کلیدی در تسهیل تصمیم خانوادهها دارد، هرچند نرخ دارندگان کارت در کشور هنوز بسیار پایین است.
نماینده مجلس: «شرایط درمانی استان هرمزگان بحرانی است. این استان هم از نظر تخت بیمارستانی با کمبود مواجه است و هم از بابت سرانه پزشک متخصص. یکی از اقداماتی که دولت میتواند برای حل مشکلات درمانی انجام دهد، افزایش دانشکدههای علوم پزشکی در این استان است. اما دولت چهاردهم با گذشت یکسال از استقرارش هنوز اقدام جدی نداشته است.»
رکنا، مصرف سالانه بیش از ۹۰ هزار میلیارد تومان برای غذاهای آماده در ایران، تنها یک شاخص از تغییر سبک زندگی نیست؛ این رقم معادل سوختشدن بیش از ۲۰ میلیون بشکه نفت و انتشار هزاران تُن گاز گلخانهای است. در حالی که صنایع دامداری و حملونقل غذایی از عوامل اصلی گرمایش زمین شناخته میشوند، بازار روبهگسترش فستفود در ایران، به تهدیدی نوظهور برای امنیت غذایی، پایداری محیطزیست و تراز انرژی کشور تبدیل شده است.