رکنا گزارش می دهد
پلنگ دیگری در ایران کشته شد/ سازمان محیط زیست همچنان بیبرنامه در برابر گربه سان در معرض انقراض + فیلم
پلنگی دیگر در ایران کشته شد.در بیست سال گذشته، مسیر مرگ پلنگها را میتوان روی نقشه دنبال کرد، دنا، قوچان، رودسر، سیاهکل، قائمشهر، خراسان رضوی... هر نقطه یک داستان دارد؛ یکی با گلوله شکارچی، دیگری زیر چرخ کامیون، سومی با تلههای سیمی یا طعمه مسموم. نمودارهای غیررسمی میگویند مرگومیر غیرطبیعی این گونه روندی صعودی دارد؛ یک بحران واقعی که هر سال پررنگتر میشود.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، صبح زود، مه نازکی روی کوهستانهای طارم سفلی خوابیده بود که مأموران محیط زیست به گزارش مردم محلی رسیدند. جسد یک پلنگ، افتاده در شیب تپه، با چشمانی نیمهباز و بدن خونآلود. کارشناسان بعدتر گفتند: گلوله، در پهلویش جا خوش کرده بود؛ زخمی که کافی بود تا آخرین نفسهایش را بگیرد.
این خبر تازه نیست. پلنگ ایرانی سالهاست که در ایران با مرگ دستوپنجه نرم میکند. گونهای که در فهرست در معرض خطر انقراض IUCN جا دارد، اما در کشور خودش نه برنامه حفاظتی جدی دارد، نه بودجهای که بتوان نامش را «حمایت» گذاشت.
از البرز تا زاگرس؛ جادهای که به مرگ ختم میشود
در بیست سال گذشته، مسیر مرگ پلنگها را میتوان روی نقشه دنبال کرد، دنا، قوچان، رودسر، سیاهکل، قائمشهر، خراسان رضوی... هر نقطه یک داستان دارد؛ یکی با گلوله شکارچی، دیگری زیر چرخ کامیون، سومی با تلههای سیمی یا طعمه مسموم. نمودارهای غیررسمی میگویند مرگومیر غیرطبیعی این گونه روندی صعودی دارد؛ یک بحران واقعی که هر سال پررنگتر میشود.
بحران جمعیتی پلنگ ایرانی
تخمینها نشان میدهد که جمعیت پلنگهای ایرانی در کشورهای محل زیست خود بین ۸۷۱ تا ۱٬۲۹۰ قلاده است که سهم ایران از این تعداد، بر اساس برآوردهای دو دهه پیش، بین ۵۵۰ تا ۸۵۰ قلاده بوده است. با توجه به افزایش تهدیدات و نبود برنامههای حفاظتی جدی، احتمالاً این رقم در حال حاضر بهمراتب کمتر است. در کنار ایران، کشورهای افغانستان، ترکمنستان، ارمنستان، آذربایجان، قرهباغ، گرجستان، قفقاز شمالی روسیه و ترکیه نیز جمعیت اندکی از این گونه را در خود جای دادهاند. کاهش مستمر تعداد پلنگها نشان از بحرانی جدی دارد که در صورت بیتوجهی بیشتر، آینده این گونه را در معرض نابودی کامل قرار میدهد.
سازمان محیط زیست؛ بیبرنامه در میدان
بعد از فاجعه یوزپلنگ، انتظار میرفت سیاستگذاران برای پلنگ ایرانی فکری کنند، اما واکنشها همچنان مقطعی و در حد اطلاعیههای کوتاه باقی ماند. نه پایش دقیق، نه طرح جامع، نه برخورد قاطع با متخلفان. در سوی دیگر، جامعه هم بیتفاوت مانده است؛ انقراض تبدیل شده به یک تیتر تکراری که کمتر کسی مکثی جدی پای آن میکند.
تحریمها و توسعه کور؛ همدستان خاموش مرگ
تحریمها مانع ورود تجهیزات حفاظتی و فناوریهای نوین شدهاند، پروژههای بینالمللی حمایتی را متوقف کردهاند و دولت را به سمت بهرهبرداری شتابزده از منابع طبیعی سوق دادهاند. در کنار این، جادهسازی بیمحابا در دل کوهستانها، زیستگاهها را تکهتکه کرده و عبور حیوانات را به میدان مین مرگ تبدیل کرده است.
راه بقا هنوز بسته نشده، اما…
راهحلهایی برای نجات وجود دارد. مثل گشتهای حفاظتی واقعی و مجازاتهای بازدارنده برای شکارچیان.بازسازی زیستگاهها و توقف تغییر کاربری اراضی حساس. آموزش محلیها و دامداران برای کاهش درگیری با حیات وحش. ایجاد گذرگاههای ایمن و کنترل سرعت در جادههای حاشیه زیستگاه.پایش و آمارگیری علمی، نه حدسیات و برآوردهای قدیمی.
پلنگ ایرانی فقط یک گربهسان بزرگ نیست؛ او بخشی از میراث طبیعی ایران است، نگهبان تعادل اکوسیستمهای کوهستانی و چهرهای که در فرهنگ و افسانههای محلی نقش بسته. هر بار که یکی از آنها میمیرد، بخشی از این میراث فرو میریزد.
اگر امروز دست به کار نشویم، فردا دیگر نه در البرز و زاگرس و نه حتی در عکسها و داستانها، نشانی از این شکارچی باشکوه باقی نخواهد ماند.
ارسال نظر