تالاب انزلی، زیستگاه هزاران پرنده مهاجر و یکی از حساسترین اکوسیستمهای آبی ایران، به نقطهای از بحران رسیده که عمق آن در برخی مناطق به کمتر از ۲۰ سانتیمتر کاهش یافته است. در حالی که کارشناسان از سالها پیش هشدار داده بودند، سازمان حفاظت محیط زیست نهتنها برنامهای برای نجات این تالاب نداشته، بلکه در برابر روند فرسایشی تخریب، تنها به تکرار گزارشها و بیانیهها بسنده کرده و عملاً به یک نهاد نظارهگر بدل شده است. انزلی بیصدا میمیرد و متولیان حفاظت، همچنان در سکوتی سنگین فرو رفتهاند.
رکنا، سد کرج که سالها یکی از منابع اصلی تأمین آب شرب تهران و البرز بوده، امروز با بحران جدی کمآبی روبروست؛ حجم ذخیره آب آن نسبت به سال گذشته ۶۱ درصد کاهش یافته و تنها ۶۲ میلیون مترمکعب آب در آن باقی مانده است. اما علاوه بر کاهش بارندگیها، نزدیک به ۳۰ درصد از آب تأمین شده در مسیر انتقال و شبکههای فرسوده به هدر میرود که نشاندهنده ضعف شدید در مدیریت زیرساختها و ضرورت بازسازی فوری آنها است.
همدان این روزها زیر حمله گردوغبار شدید است؛ بحرانی که تنها یک پدیده طبیعی نیست بلکه حاصل سالها بیتدبیری، تخریب پوشش گیاهی، خشکسالی و سوءمدیریت منابع آب است. این معضل نهتنها سلامت مردم را به خطر انداخته بلکه به بحران زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی جدی تبدیل شده است. در حالی که سازمان حفاظت محیطزیست وظیفه اصلی مقابله با این معضل را بر عهده دارد، کمبود برنامههای عملیاتی و اعتبارات کافی این بحران را هر روز گستردهتر میکند و هشدار میدهد زمان اقدام جدی فرا رسیده است.
برنامه واکسیناسیون هپاتیت بی که از سال ۱۳۷۵ با هدف قطع زنجیره انتقال آغاز شد، حالا ایران را به آستانه حذف این بیماری رسانده است. اما در سایه این موفقیت ملی، گروههایی همچون معتادان تزریقی و زندانیان هنوز از خطر جدی ابتلا رهایی نیافتهاند. دکتر موید علویان، رئیس شبکه هپاتیت ایران، در گفتوگو با رکنا از پیشرفتهای چشمگیر، چالشهای باقیمانده و نیاز به مداخلات اجتماعی فراتر از نسخههای پزشکی سخن میگوید.
دکتر مهدی زارع، استاد تمام زمینشناسی، درباره زمینلرزه ۳.۲ ریشتری بامداد جمعه در پیشوای ورامین هشدار داد که این رخداد در ادامه زلزلههای قبلی روی گسل فعال پیشوا میتواند زنگ خطری برای وقوع زلزلهای بزرگتر باشد. زارع با اشاره به نبود لرزهای چندصدساله و همزمانی فرونشست شدید زمین در دشت ورامین، از احتمال تحریک گسلها در این منطقه پرجمعیت ابراز نگرانی کرده است.
در میانه طوفان ریزگردها، سازمان حفاظت از محیطزیست بهجای کنشگری، به گزارشگری بسنده کرده است؛ نه میتواند بودجه بگیرد، نه پاسخ میخواهد. آیا مدیران این سازمان فقط برای هشدار دادن نشستهاند یا شجاعت مقابله با دستگاههای قدرتمند و پیگیری بودجه و اقدام را دارند؟ محیطزیست قربانی سکوت و تعارف مدیریتی شده، آنهم درست وقتی که باید بجنگد.
رکنا، دریاچه ارومیه، سومین دریاچه شور بزرگ جهان و نماد زیستمحیطی شمال غرب ایران، به دلیل ساخت بیش از ۵۰ سد بزرگ در حوضه آبریز و مدیریت نادرست منابع آبی، در آستانه خشک شدن کامل قرار گرفته است. حجم عظیم آبهای ورودی که در این سدها مسدود شده و روشهای پرمصرف کشاورزی، بحران بیسابقهای را برای این اکوسیستم منحصر به فرد رقم زدهاند. کارشناسان احیای دریاچه را تنها با برنامهای جامع و سرمایهگذاری کلان طی ۱۵ سال آینده ممکن میدانند.
رکنا، در حالی که شینا انصاری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور، به همراه هیأتی از خبرنگاران وارد استان همدان شده است، افکار عمومی و فعالان محیط زیست این پرسش را مطرح میکنند که آیا این سفر میتواند پایانی در برابر بحرانهای عمیق زیستمحیطی همدان باشد؟ از فرونشست دشت کبودرآهنگ گرفته تا خشکیدن تالابها، تخریب کوهستان الوند و آلودگی صنایع، همدان نیازمند اقدامی فوری است. این گزارش، نقشه راهی است از نقاط بحرانی که رئیس سازمان باید بیدرنگ بر آنها تمرکز کند.
رکنا، با گذشت چند ماه از آغاز به کار دولت جدید، رئیسجمهور بار دیگر بر ضرورت تربیت نخبگان و ماندگاری آنها در کشور تأکید کرده است. اما در شرایطی که زیرساختهای اقتصادی و نهادی کشور توان حفظ نیروی انسانی متخصص را ندارند، چنین دعوتهایی اگر با اصلاحات ساختاری همراه نباشند، بیش از آنکه راهحل باشند، به تکرار یک مطالبه بیپاسخ شباهت دارند. نخبگان برای ماندن، بیش از توصیه و شعار، به اعتماد، امنیت و امکان واقعی پیشرفت نیاز دارند.
در ایران، هر ماه اینترنت کندتر و ناپایدارتر میشود، اما قبضها بیوقفه بالا میروند؛ کاربران از قطعیهای مکرر، اختلالهای مزمن و سرعتهایی بسیار پایینتر از وعدهها گلایه دارند. با اینحال، شرکتهای ارائهدهنده اینترنت نهتنها خدمات را به درستی ارائه نمیدهند، بلکه هیچگونه مسئولیتی هم در قبال نقض حقوق مشترکان نمیپذیرند—حتی در برابر قانون صریحی به نام SLA که آنها را موظف به جبران خسارت میکند. در حالیکه جریمههای ناچیز عملاً بازدارنده نیستند، و سامانههای نظارتی مثل ۱۹۵ پاسخگو نیستند، تنها چیزی که باقی میماند، مطالبهگری جمعی و افشاگری عمومی است.