گزارش رکنا به مناسبت روز جهانی شبکه های اجتماعی در گفت و گو با یک پژوهشگر اجتماعی
میدان جنگ سایبری را دو دستی واگذار کردیم / فیلترینگ عقبنشینی از زیستبوم دیجیتال در عصر هوش مصنوعی!
مرتضی کیارسی، پژوهشگر اجتماعی، با نقد نسبت به سیاستهای محدودکننده در قبال شبکههای اجتماعی، هشدار داد که فیلترینگ، ایران را از کارزار جهانی سایبری و رسانهای عقب انداخته است. او با تأکید بر اینکه نمیتوان با تکنولوژی جنگید، گفت: «با بستن اینترنت و فیلتر کردن پلتفرمها نهتنها تهدیدها رفع نمیشود، بلکه فرصتها را هم از مردم میگیریم. آموزش، آگاهی و حضور فعالانه، تنها راهکار ایمنسازی جامعه است.»

مرتضی کیارسی، پژوهشگر اجتماعی، در گفتوگو با رکنا درباره شرایط ایران در دورهای که جهان را شبکههای اجتماعی آزاد فرا گرفته و از سوی دیگر این شبکهها به میدان نبرد نوین نظامی تبدیل شدهاند، توضیح داد که دور بودن هر کشوری از فضای این شبکهها میتواند در جنگ سایبری کشور را به عقب بیاندازد. او با نگاهی عمیق به وضعیت موجود گفت:
«مجموعه حاکمیتی ما و البته بخشی از جامعه سنتی ما، به دلیل عدم درک صحیح از ماهیت و موجودیت شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و همچنین ناتوانی در مواجهه با این پدیده نوظهور که چند سالی است به جامعه ما ورود کرده، بیش از تقریباً یک دهه به جای تدوین راهکارها، روشها و مکانیزمهای لازم برای مواجهه با آن، اقدام به پاک کردن صورت مسئله و نفی و نهی این فضا کردهاند. به عبارتی سادهتر، زمین بازی را دو دستی به رقبای حاضر در این فضا، فرصتطلبان و معاندین دادهایم که به خوبی و بسیار حرفهای از این فضا بهرهبرداری میکنند. من میخواهم از سه منظر به این موضوع ورود کنم و بگویم اساساً چه اتفاقاتی در این فضا در حال وقوع است و ما چه کاری باید انجام دهیم.»
کیارسی ادامه داد: «اولین و مهمترین کارکرد شبکههای مجازی، شبکههای اجتماعی و پلتفرمها عمدتاً کسب اخبار و اطلاعات عمومی است. البته همانطور که واضح و مبرهن است، رسانه ملی ما به عنوان مهمترین رکن در عرصه اطلاعرسانی عمومی و کسب خبر در خط مقدم این حوزه قرار دارد، اما به دلیل برخی تصمیمات غلط یا سیاستهای نادرست، آنتن رسانه ملی در سالهای اخیر، به ویژه در دو دهه اخیر و به طور خاص در سه-چهار سال گذشته، در اختیار جریانات خاصی قرار گرفته است. این وضعیت موجب شده مخاطب اصلیاش را از کف جامعه از دست بدهد. امروز رسانه ملی رفرنس و مرجع خبر برای اقشار مختلف جامعه نیست. وقتی بحرانی در جامعه رخ میدهد، مردم نمیتوانند رسانه ملی را به عنوان مرجع قرار دهند»
او افزود: «در سالهای گذشته، شبکههای ماهوارهای جای خود را در خانههای مردم باز کردند و سهم بازار رسانه ملی را گرفتند چه در بخش اخبار و چه در بخش سرگرمی. البته در ابتدا عمدتاً افراد میانسال و بالای میانسال مخاطب این شبکههای ماهوارهای بودند، اما به تدریج با ورود شبکههای اجتماعی در گوشیهای هوشمند، سهم بازار این شبکههای ماهوارهای هم کاهش یافت و این فضا به دلیل دسترسی آسانتر، در اختیار همه، به ویژه جوانان و نوجوانان قرار گرفت. در واقع، میتوان گفت شبکههای مجازی در حوزه اطلاعرسانی با سرعتی چشمگیر از رسانه ملی عبور کردند به گونهای که اکنون رسانه ملی تقریباً در کف جامعه جایگاهی ندارد.»
مرتضی کیارسی سپس به کارکرد دوم شبکههای اجتماعی اشاره کرد: «یکی دیگر از کارکردهای این شبکهها بحث سرگرمی و افزایش اطلاعات و دانش عمومی در حوزههای مختلف است که در میان نوجوانان و جوانان بسیار چشمگیر بوده است. این قشر به طور جدی از این بخش شبکههای اجتماعی بهره میبرند و میتوانند در رشتهها و حوزههای مختلف دانش خود را افزایش دهند. بخش سوم کارکرد شبکههای مجازی، ایجاد بستری برای کسب و کار و فعالیتهای مرتبط مانند خرید و فروش و تبلیغات کالاها و خدمات است که فرصتهای شغلی فراوانی ایجاد کرده است.»
او یادآور شد: «علاوه بر این، نمیتوان از نقش شبکههای مجازی در تسهیل ارتباطات فردی و گروهی، تبادل فرهنگ و تقویت همبستگیهای اجتماعی چشم پوشید. این شبکهها توانستهاند امکان ارتباط افراد از گوشهای از دنیا با گوشهای دیگر را در کسری از ثانیه فراهم کنند. به طور کلی، کارکرد شبکههای اجتماعی را میتوان در چهار محور اصلی تقسیمبندی کرد: کسب اخبار و اطلاعات، افزایش دانش عمومی و سرگرمی، کسب و کار و فرصتهای شغلی، و تسهیل ارتباطات فردی و گروهی و تبادلات فرهنگی.»
مرتضی کیارسی در ادامه به مواجهه حاکمیت با این پدیده پرداخت: «ما وقتی با چنین پدیدهای مواجه شدیم، عمدتاً فقط تهدیدات آن را دیدیم، چون درک درستی نسبت به آن نداشتیم. از طرفی جریانات سیاسی رادیکال نیز نگرانیهایی را برای خود و بخشهای دیگر سیاسی نظام و مردم ایجاد کردند. این جریانات نه نسخهای برای حل چالش داشتند و نه شاید میخواستند نسخهای ارائه دهند؛ در نتیجه عمدتاً با ذهنیات خودشان صورت مسئله را پاک کردند و گفتند اصلاً فضای مجازی چه معنایی دارد؟»
او توضیح داد: «اتفاقات و رخدادهایی که در جامعه ما به ویژه در مقاطع مختلف، از جمله حوادث سال ۱۴۰۱ رخ داد، عللی شد برای ورود به فیلترینگ، و آنچه از این شبکهها باقی مانده بود نیز فیلتر شد. این اقدام عملاً صورت مسئله را پاک کرد، اما واقعیت این است که مردم در این فضاها فعالیت میکنند و تنها اتفاقی که افتاد این بود که فضا را دو دستی به فرصتطلبان و معاندین دادیم.»
کیارسی در بخش دیگری از صحبتهایش به رشد و توسعه تکنولوژی پرداخت: «رشد و توسعه تکنولوژی در صنعت تولید پلتفرمها و شبکههای اجتماعی و مجازی محور شدن زندگی مردم دو پیام مهم به ما میدهد. اول اینکه سرعت توسعه این صنعت چنان بالاست که حکومتها و جریانات اجتماعی قادر به توقف آن نیستند و نمیتوانند جلوی آن را بگیرند. این واقعیتی است که بر اساس آن باید بپذیریم ما ناچار به پذیرش این اپیدمی هستیم. بنابراین برای واکسینه شدن جامعه در مقابل تهدیدات آن، باید سطح آگاهی و دانش جامعه را برای زیست در فضای مجازی ارتقا دهیم.»
او افزود: «راهکار من این است که از مقطع مدارس، یعنی از سن کودکی و نوجوانی، باید درسی با محوریت زیستبوم مجازی در سیستم آموزش و پرورش ما لحاظ شود. به فرزندانمان باید یاد دهیم چگونه هوشمندانه در فضای مجازی حضور داشته باشند. باید آموزش دهیم که حضور هوشمندانه در فضای مجازی یعنی چه. متأسفانه دولتمردان ما با بیتدبیری قفل بر فضای مجازی زدند، و در سوی دیگر برخی خانوادهها به دلیل کمبود آگاهی فرزندانشان را از حضور در این فضا منع کردند، در حالی که ما در جریان کرونا دیدیم همین خانوادههایی که اجازه نمیدادند فرزندشان حتی لحظهای گوشی هوشمند داشته باشد، مجبور شدند به دلیل شرایط تحمیلی، گوشی خریداری کنند و ۲۴ ساعته در اختیار فرزندشان قرار دهند تا در کلاسهای درس مجازی حضور داشته باشند.»
مرتضی کیارسی با تأکید گفت: «ما نمیتوانیم با جریانات اجتماعی و تکنولوژی مقابله کنیم. این موضوع در هیچ جای دنیا ممکن نیست. واکنشهای قهری به این وضعیت باعث شد که امروز همان فرزندی که دسترسی به فضای مجازی را ندارد، با فیلترشکن در فضای مجازی گردش میکند و ممکن است به محتوایی دسترسی پیدا کند که نباید. ما هم نمیتوانیم کنترل داشته باشیم؛ این تصور که میتوانیم کنترل کنیم توهم است.»
او به تجربه بستن اینترنت در دورههای جنگ ۱۲ روزه و ناآرامی های اجتماعی اشاره کرد: «ما چند روز اینترنت را بستیم؟ چند روز توانستیم این کار را بکنیم؟ تابآوری جامعه در مقابل قطع اینترنت چقدر است؟ چند روز؟ خود بستن اینترنت به بحرانهای اجتماعی و اقتصادی دامن میزند. در نهایت اینترنت را وصل کردیم ولی فیلتر کردیم. نتیجه چه شد؟ چون فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و کانالهای مستقر در پلتفرمها مرجع کسب خبر و اطلاعات و نیز محل کسب و کار مجازی هستند و مردم صداقت اخبار در این شبکهها را بیشتر از رسانه ملی میدانند، بیش از ۶۵ درصد مردم ما عضو شبکههای اجتماعی خارجی هستند. البته برخی شبکههای داخلی هم نصب شدهاند ولی کاربرد گسترده ندارند.»
مرتضی کیارسی اشاره کرد: «طبق برخی پژوهشها مردم در طول ۲۴ ساعت حدود ۳ تا ۴ ساعت در شبکههای اجتماعی فعالیت دارند. فیلترینگ در پاییز ۱۴۰۱ حدود ۸۰ هزار میلیارد تومان خسارت به کسب و کارهای وابسته به فضای مجازی وارد کرد که ماهانه حدود ۳ هزار میلیارد تومان گردش مالی ناشی از فیلترشکنها شد. حدود ۲۷ میلیون نفر به طور مستقیم و غیرمستقیم متضرر شدند.»
او نتیجهگیری کرد: «این وظیفه حاکمیت آموزش همگانی است، نه پاک کردن صورت مسئله. نمیتوان با بستن، فیلتر کردن و تحمیل محدودیتهای بیحاصل انتظار داشت که مشکل حل شود. آموزش و ارتقای سواد رسانهای، بهویژه در میان نسل جوان و نوجوان، یک ضرورت اجتنابناپذیر است. باید به آنها یاد داده شود چگونه منابع معتبر را تشخیص دهند، چگونه بین اخبار درست و جعلی تفاوت بگذارند و چگونه در برابر شایعات و اطلاعات غلط مقاومت کنند. این کار نیازمند برنامهریزی دقیق، همکاری میان دستگاههای فرهنگی، آموزشی و رسانهای است و باید به عنوان یک پروژه ملی و درازمدت دنبال شود.
در کنار این آموزش، دولت باید چارچوبهای قانونی مشخص و روشن برای فضای مجازی تعریف کند، بدون اینکه دسترسی مردم به این فضا را به شکل سلیقهای محدود کند. این قوانین باید تعادلی بین آزادی بیان و امنیت ملی ایجاد کنند و مانع سوءاستفادههای احتمالی از این بسترها شوند. البته این قوانین باید به شکلی شفاف و به دور از سیاستبازی وضع شوند تا جامعه اعتماد خود را نسبت به آنها حفظ کند.
از سوی دیگر، لازم است که نهادهای حاکمیتی به جای تلاش برای محدود کردن فضای مجازی، خودشان وارد این عرصه شوند و با تولید محتوای قوی، جذاب و متناسب با نیازهای مخاطب، جای خود را در میان مردم باز کنند. رسانه ملی و سایر نهادهای اطلاعرسانی باید بتوانند در کنار شبکههای اجتماعی، مرجع مطمئن و مورد اعتماد برای مردم باشند. این موضوع نه تنها در حوزه اطلاعرسانی، بلکه در حوزه فرهنگسازی، آموزش و سرگرمی نیز اهمیت دارد.
همچنین باید توجه داشت که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی صرفاً یک تهدید نیستند، بلکه فرصتی بزرگ برای توسعه اقتصادی، ایجاد اشتغال و رونق کسب و کارهای نوین فراهم کردهاند. میلیونها نفر در ایران از این بستر برای درآمدزایی و گسترش فعالیتهای خود بهره میبرند. پس فیلترینگ بیرویه و محدودیتهای غیرمنطقی، نه تنها به ضرر آزادی بیان بلکه به ضرر اقتصاد دیجیتال کشور نیز تمام میشود.
در نهایت، اگر بخواهیم از فرصتهای فضای مجازی بهرهمند شویم و تهدیدات آن را مدیریت کنیم، باید رویکردی جامع و علمی اتخاذ کنیم؛ رویکردی که آموزش و فرهنگسازی، قانونگذاری مناسب، توسعه محتوا و حمایت از کسب و کارهای دیجیتال را در کنار هم داشته باشد. این مسیر، مسیر تقابل و سرکوب نیست، بلکه مسیر همزیستی هوشمندانه با تکنولوژی است. جامعه ما، به ویژه نسل جوان، باید با اعتماد به نفس و دانش کافی در فضای مجازی حضور داشته باشند و از این فرصت برای پیشرفت فردی و اجتماعی خود بهرهمند شوند.
مرتضی کیارسی با تأکید بر این نکات، آینده فضای مجازی در ایران را وابسته به تغییر نگرشها و سیاستها دانست و هشدار داد که اگر همچنان این حوزه را به حال خود رها کنیم یا با رویکردی محدود کننده برخورد کنیم، در نهایت بازنده اصلی سیاستمداران این عرصه خواهند بود.
-
فیلم لحظه بازداشت پیرمردی که در تهران آتش افروزی کرد تا همه بترسند !
ارسال نظر