رکنا، تصویب حذف چهار صفر از پول ملی در شرایطی انجام شد که سالها پیش بحث آن با حذف سه صفر آغاز شده بود. اما تورم افسارگسیخته در اقتصاد ایران، فاصله ارزش ریال و تومان را آنچنان افزایش داده که اکنون مسئولان تصمیم گرفتهاند با حذف چهار صفر، به اصطلاح «نظم عددی» در بودجهها و اسناد مالی ایجاد کنند. با این حال، آنچه در این میان مغفول مانده، زیرساختهایی است که اساساً میبایست زمینهساز تقویت پول ملی میشدند، نه تغییر شکلی و صوری در ظاهر اسکناسها.
زلزلهای با قدرت ویرانگر ۸.۸ ریشتر در بامداد ۳۰ ژوییه ۲۰۲۵، سکوت گسلیِ شرق روسیه را در هم شکست و سونامی ناشی از آن، سواحل ژاپن، هاوایی، آلاسکا و تایوان را به حالت آمادهباش درآورد. اگرچه این رویداد در فاصلهای دور از ایران رخ داد و بنا بر گزارشها تأثیری مستقیم بر گسلهای داخلی نداشت، اما بیداری لرزهای در «حلقه آتش» بار دیگر یادآور شکافهای عمیق در نظام پایش، آمادگی و مقاومسازی لرزهای ایران است.دکتر مهدی زارع استاد تمام زمین شناسی در این خصوص توضیح داد.
رکنا، نفت دیگر فقط طلای سیاه نیست؛ شده لکهای سیاه روی زیستبوم ایران. زیرساختهای فرسوده انتقال نفت فقط زنگ خطری برای محیط زیست نیست؛ بلکه جان طبیعت، معیشت مردم، و امنیت کشور را توأمان نشانه گرفته است.خطوط انتقال نفت، نبض اقتصادی ایران را میزنند، اما اگر این نبض به خاطر فرسودگی متوقف شود، نه فقط اقتصاد، بلکه محیط زیست و سلامت عمومی نیز بهشدت آسیب میبینند. شکستگیها و نشتهای مکرر نفت، یک مشکل فنی ساده نیستند؛ بلکه بحران ملیاند که سلامت زمین و آینده نسلهای بعدی را تهدید میکنند.
رکنا، بوی تعفن تا شعاع ۳۰ کیلومتری پیچیده بود و مردم در خانههایشان احساس خفگی میکردند. در محوری کمتر شناختهشده میان ماهدشت و اخترآباد، پیش از روستای چاقو اخوانی، کوههایی از زباله در حال سوختناند؛ پسماندهایی که بهگفته شهروندان، از شهرداریهای غرب تهران آمدهاند و حالا در سایهی بیتوجهی مسئولان، به منبعی برای آلودگی مزمن هوای منطقه تبدیل شدهاند.
رکنا، در بسیاری از کشورهای جهان، حقوق ماهانه تضمینی برای برنامهریزی و ثبات زندگی است؛ اما در ایران، حقوق به نمادی از بیپناهی تبدیل شده است. کارگران و کارمندان میدانند که اگر امروز خرید نکنند، فردا همان پول، ارزشی کمتر دارد. در سایه تورم مزمن و شکاف فزاینده بین دستمزد و هزینههای زندگی، «حقوق ماهانه» دیگر نه تکیهگاه است، نه سرمایه آتی. بلکه تنها یادآور این حقیقت تلخ است که دخل، به خرج نمیرسد؛ و آینده، چیزی جز بازتولید بدهی و ناامیدی نیست.
دبیر کل فدراسیون صنعت آب کشور به رکنا گفت: واقعیت این است که حاکمیت باید تضاد ساختاری را مدیریت کند. نمیشود دو وزارتخانه نیرو و جهاد کشاورزی، هر کدام ساز خود را بزنند. من بارها این پیشنهاد را دادهام و باز هم میگویم، یک بار برای همیشه، رئیس دولت بیاید و دو وزیر، یکی از وزارت نیرو و یکی از وزارت جهاد کشاورزی را انتخاب کند، این دو وزیر با هم بنشینند، یک برنامه واحد حول محور کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی با لحاظ تامین امنیت غذایی و استفاده از تکنولوژی نوین کشاورزی و تغییر الگوی کشت و .. تدوین کنند، هر دو نفر زیر آن را امضا کنند و بعد، در مجلس برای رأی اعتماد، همین برنامه را ارائه بدهند. در طول اجرای برنامه هم اگر تخلفی کردند یا از برنامه عدول کردند، هر دو نفر همزمان برکنار شوند یا پاسخگو باشند.
فرهاد سرخوش به رکنا گفت:ستاد احیا تا پیش از سال ۱۴۰۰ پروژهها را با هماهنگی کامل وزارتخانهها پیش میبرد، زیرا در تهران مستقر بود و مدیران تخصصی داشت. اعتبارات ملی دریافت میکرد، حقآبه را با فشار و مذاکره از وزارت نیرو اخذ و آزاد میساخت. اما پس از سال ۱۴۰۰، تمامی اختیارات به استانها واگذار شد؛ استانی که ابزار و توان لازم برای دفاع از حقآبه در سطح ملی را ندارد. در این ساختار، مسئول اصلی یعنی ستاد مرکزی کنار گذاشته شد و سیستم عملاً از هم فرو پاشید.
رکنا، رمانتیزهکردن مرگ داوطلبان، جای خالی مدیریت را پُر نمیکند. این که بگوییم «برای درختان جان دادند» شاید ادای احترام باشد، اما اصل مسئله را پنهان میکند: چرا هیچ پروتکل ایمنی برای این نیروها تدوین نشده؟ چرا هیچ ساختار قانونی برای حضور رسمی و ایمن فعالان محیط زیست وجود ندارد؟ چرا حتی یک بار، پس از اینهمه کشته، بازنگری جدی در نحوهی مقابله با آتشهای زاگرس انجام نشده است؟
رکنا، در حالی که زخمهای جنگ ۱۲ روزه هنوز تازه است، دولت پیشنهاد یک هفته تعطیلی تابستانه را بهعنوان «مرهمی بر روان جمعی» مطرح کرده؛ اما افکار عمومی میپرسد: وقتی سفر رفتن پول میخواهد و کسبوکارها از نفس افتادهاند، این نسخه آرامش چطور قرار است اقتصاد نیمهجان کشور را درمان کند؟
نصرالله دریابیگی، فعال باسابقه کارگری، با انتقاد از وضعیت فعلی نظام آموزشی و معیشت نیروی متخصص، هشدار میدهد که بیتوجهی به آموزش مهارتی و عدم حمایت اقتصادی از نیروی کار آموزشدیده، مسیر شکوفایی اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی را مسدود کرده است. او معتقد است در غیاب دستمزد مکفی و آموزش هدفمند، نیروی متخصص بهجای سرمایه، به قشر فرسوده و بیانگیزه بدل خواهد شد.