رکنا، سه دهه وعده و برنامههای بیسرانجام، گیلان و مازندران را به محل دفن زنده زبالههای شهری و گردشگری تبدیل کرده است. سواحل خزر، رودخانههای آلوده، و جنگلهای مملو از شیرابه، سند ناتوانی سیستم پسماند و بیکفایتی نهادهای مسئول است. شمال دیگر مقصد گردشگری نیست؛ قربانی بیتدبیری است.
رکنا، با گذشت چندین روز از پایان «جنگ ۱۲ روزه» در منطقه، جزیره کیش هنوز در شوک فرو رفته است؛ پروازها لغو شدهاند، هتلها خالی ماندهاند، بازارها بیرمقاند و صدای تعطیلی کسبوکارها بلندتر از همیشه به گوش میرسد. در این شرایط سازمان منطقه آزاد کیش از تدوین و اجرای بستههایی حمایتی بهمنظور افزایش تابآوری کسبوکارهای محلی خبر داد.
رکنا، در روزی که قرار بود شکوه قله افسانهای دماوند گرامی داشته شود، آنچه بیش از هر چیز چشم را میزند، نه زیبایی و عظمت، که چهره زخمی است از بلندترین کوه ایران؛ قربانی بیقانونی، گردشگری افسارگسیخته، و بیتفاوتی نهادهای مسئول. دماوند، نماد استواری در شاهنامه، امروز در محاصره کوهنوردنماها و فروپاشی مدیریتی، نفسهایش تنگ شده است.
حسین حبیبی، عضو هیأت مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار به رکنا میگوید: «در مواردی که به واسطه قوه قهریه یا حوادث غیرقابل پیشبینی، کارگاه تعطیل شود، قرارداد کار منقضی نمیشود بلکه به حالت تعلیق درمیآید. دولت موظف است در این شرایط از نیروی کار حمایت کند و تامین معاش کارگران را بر عهده گیرد.» او هشدار میدهد که «اگر دولت به این وظیفه عمل نکند، بیکاری گسترده و شکاف اجتماعی عمیقتر خواهد شد.»
علی خدایی، عضو کانون عالی شوراهای اسلامی کار، با اشاره به وضعیت دشوار معیشتی کارگران، میگوید حتی افزایش حداقل دستمزد در سال گذشته هم تنها دو سوم هزینههای زندگی آنها را پوشش داده است. او تأکید میکند که در شرایط فعلی، سیاستگذاران باید فوراً به سراغ احیای چرخه تولید، کاهش بوروکراسی اداری و اجرای سیاستهای حمایتی هدفمند مانند توزیع مستقیم کالاهای اساسی بروند. خدایی هشدار میدهد که ادامه رکود کارخانهها، تعلیق کسبوکارها و بیتوجهی به بیکاری، آسیبهای اجتماعی و روانی جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت. او معتقد است راهکارهای کمهزینه اما کارآمد، تنها مسیر حفظ معیشت طبقات فرودست در این وضعیت بحرانی است.
همزمان با پیشروی تابستان ۱۴۰۴، گزارشها از افت نگرانکننده ذخایر آبی در بسیاری از استانهای کشور خبر میدهند؛ کاهش ورودی آب به سدهای مهم، خالی ماندن مخازن و برداشت بیش از ظرفیت از آبخوانها، چشمانداز آینده منابع آبی ایران را بیش از همیشه در معرض خطر قرار داده است. کارشناسان از این وضعیت به عنوان "بحران خاموش آب" یاد میکنند؛ بحرانی که در صورت بیتوجهی، پیامدهای گستردهای برای کشاورزی، امنیت زیستی و پایداری سرزمینی در پی خواهد داشت.
سالانه بیش از سه میلیون تُن پلاستیک در ایران تولید میشود و هر ایرانی به طور میانگین سه کیسه پلاستیکی در روز مصرف میکند؛ کیسههایی که عمر استفادهشان تنها ۱۲ دقیقه است اما ردپایشان تا ۳۰۰ سال در طبیعت باقی میماند. در حالی که بخش زیادی از مردم به زباله نریختن عادت کردهاند، زیرساختهای ناکافی، نبود سیاستگذاری مؤثر، و رهاشدگی شهرهای گردشگری شمال کشور در کوههای زباله، بحران پلاستیک را به یکی از پنهانترین فجایع زیستمحیطی ایران تبدیل کرده است.
دکتر مهدی زارع، استاد تمام زمین شناسی در گفت و گو با رکنا، با اشاره به آمار رسانه های غربی که مدعی شده اند بیش از ۱۵۰۰ انفجار در حملات اخیر به ایران صورت گرفته است، هشدار داد که این انفجارها می توانند مناطق مستعد فروچاله در تهران، تبریز و دیگر شهرها را به بحران ژئوتکنیکی جدی بکشانند؛ خطر فروچالههایی که با بارشهای ماه های آینده شدید و سیلابها تشدید میشود و امنیت شهری را بهشدت تهدید میکند. پایش ژئوتکنیکی فوری و ضروری است.
مرتضی کیارسی، پژوهشگر اجتماعی، با نقد نسبت به سیاستهای محدودکننده در قبال شبکههای اجتماعی، هشدار داد که فیلترینگ، ایران را از کارزار جهانی سایبری و رسانهای عقب انداخته است. او با تأکید بر اینکه نمیتوان با تکنولوژی جنگید، گفت: «با بستن اینترنت و فیلتر کردن پلتفرمها نهتنها تهدیدها رفع نمیشود، بلکه فرصتها را هم از مردم میگیریم. آموزش، آگاهی و حضور فعالانه، تنها راهکار ایمنسازی جامعه است.»
رکنا، حمله به تأسیسات زیربنایی و هستهای در جنگ ایران و اسرائیل، فقط یک تقابل نظامی نبود؛ یک جنایت زیستمحیطی بود که عواقب آن سالها ادامه خواهد داشت. صدرالدین علیپور، دکترای محیط زیست در گفت و گو با رکنا تأکید میکند: «باید غرامت محیطزیستی پرداخت شود. مستندسازی علمی، کلید مطالبهگری است؛ ایران نباید این آسیبها را بیهزینه بپذیرد.