پژمان بازغی،رییس انجمن بازیگران سینمای ایران ، در روز سینما با انتقاد از ساختار اقتصاد سینما تأکید میکند که تا وقتی شغل بازیگری در قوانین کشور تعریف رسمی و روشن نداشته باشد، هیچ امنیت شغلیای برای سینماگران به وجود نخواهد آمد. او معتقد است دوگانگی نظارت وزارت ارشاد و وزارت کار تنها باعث سردرگمی شده و راه پیشرفت سینما ایجاد سندیکاهای مستقل و قدرتمند است؛ سندیکاهایی که بتوانند همانند نمونههای جهانی دستمزدها را تعیین کنند، از حقوق صنفی دفاع کند و بیکاری ها در سینما را سامان دهد.
رکنا، نسلهایی که روزی زمینهای آبادان و خوزستان را آباد میکردند و ثروت نخلستانها و باغهای مرکباتشان زندگی خانوادگی را تامین میکرد، امروز خودشان کارگران فصلیاند. شوری بیسابقه آب، از بین رفتن دام و محصولات کشاورزی و کاهش شدید برداشت خرما، هزاران خانواده را به آستانه نابودی معیشتی کشانده است و کودکانشان با نداشتن حتی لوازم مدرسه دست و پنجه نرم میکنند.
رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در گفت و گو با رکنا گفت: بیش از نیمی از فعالان سینمای ایران در یک تا دو سال اخیر بیکار یا نیمهبیکار بودهاند؛ ۶۰ درصد آنها مرد و زنان به دلیل تبعیض و محدودیت نقشها آسیب بیشتری دیدهاند.ایجاد یک صندوق پایدار ملی سینما ضروری است؛ نه بهعنوان صدقه، بلکه بهعنوان حق قانونی سینماگران.
رکنا، آبادان دیگر بوی خرما نمیدهد؛ نخلستانهایی که روزگاری مایه هویت و معیشت جنوب بودند، حالا یکییکی زیر تیغ شوری آب خم میشوند و میمیرند. شوری آب در برخی ایستگاهها به اندازه آب دریا رسیده و برداشت خرما از ۱۲۰ هزار تن به ۶۲ هزار تن سقوط کرده است؛ فاجعهای که تنها در یک فصل، ۲۸۰۰ میلیارد تومان خسارت مستقیم برجای گذاشته و هزاران خانواده را در فقر فرو برده است.
رکنا: امیر رفیعی از بینظمی، وعدههای توخالی و پرداختهای سلیقهای شهرداری تهران در جبران خسارات جنگ اخیر انتقاد کرد.
رکنا، 76 روز از حمله موشکی به آستانه اشرفیه میگذرد؛ شهری که صدها خانهاش ویران یا نیمهویران باقی مانده است. در حالیکه شهرداری تهران بازسازی بخشی از خانههای آسیبدیده پایتخت را آغاز کرده، بسیاری از خانوادهها در شهرستانها همچنان بیسرپناه و بیپاسخ ماندهاند. علی شفیعی ثابت، گریمور سینما که خانهاش در این حمله نابود شد، روایت میکند: «نه ستاد بحران، نه استانداری و نه وزارتخانهها هیچ اقدامی برای ما نکردند. همه هزینهها بر دوش خودمان بود و تنها دوستان هنریام یاری کردند.»
رکنا، دو ماه پس از اصابت موشکی به منزل یک دانشمند هستهای در آستانه اشرفیه و تخریب بیش از ۳۰۰ خانه، مردم این شهرستان در شمال کشور همچنان بدون کمک واقعی از سوی نهادهای دولتی در میان ویرانهها مانده اند. وعدههای مسئولان برای بازسازی خانهها و جبران خسارات تاکنون عملی نشده و بحران ساکنان را تشدید کرده است.
«۷۵ تا ۸۰ درصد بحران آب ایران ساخته دست بشر است، نه طبیعت! علیرضا شریعت در گفتوگو با رکنا از نابودی دریاچه ارومیه بهعنوان یکی از بزرگترین فجایع ملی و منطقهای خبر میدهد و میگوید: «این فاجعه حاصل حکمرانی شلخته آبی است، مدیریتی که حتی نخبگان و کارشناسان را خسته و ناامید کرده و آینده کشور را تهدید میکند.»
حجت بین آبادی پژوهشگر حوزه بودجه و مالی به رکنا گفت: حتی وقتی بودجههای عمرانی به استانها میرسد، تضمینی برای استفاده بهینه از آن وجود ندارد. پیمانکاران و دستگاههای اجرایی گاه وارد توافقات غیررسمی میشوند و منابع به جای پروژه، در این چرخه هدر میرود. نتیجه، پروژههای نیمهتمام با میانگین عمر ۱۷ سال و نمونههایی که به دهه ۱۳۳۰ بازمیگردند است؛ وضعیتی که زیرساختهای کشور را فرسوده و منابع حیاتی را هدر میدهد. ریشه اصلی مشکل، کسری عملکردی بودجه و محدودیتهای کلان مالی است، نه فقط سوءمدیریت استانی یا ضعف پیمانکاران.
رکنا، در مازندران و گیلان، جنگلهای هیرکانی هر روز بیشتر از قبل زیر زبالههای رها شده و خاکستر آتشهای روشن شده توسط گردشگران و محلیها له میشوند. مردم می گویند عاشق طبیعتاند اما زباله میریزند و مسئولان عاشق وعده دادناند اما کاری نمیکنند. نتیجه؟ سبزترین میراث ایران آرامآرام به خاک و خاکستر تبدیل میشود و هیچ کسی پاسخگو نیست.