کارشناس حوزه کار و اشتغال هشدار داد که کشور با بحران اقتصادی و اجتماعی جدی روبهروست؛ سازمانهای حمایتی، بهویژه سازمان تأمین اجتماعی، با کسری بودجه و فروپاشی زیرساختها مواجهاند و بیش از نیمی از جمعیت کشور تحت تأثیر این بحران قرار گرفتهاند. اگر دولت نتواند منابع اقتصادی را متمرکز و عادلانه مدیریت کند، حتی امکان افزایش حقوقها برای سال آینده وجود نخواهد داشت و خطر فروپاشی ساختارهای مالی و اجتماعی، نزدیکتر از همیشه است.
دکتر مهدی زارع هشدار میدهد: تهران روی پهنهای زمینشناختی ساخته شده که جنوب و دشتهای مرکزی آن، به دلیل خاک نرم و اشباع، هر زلزلهای را ۲ تا ۱۰ برابر تشدید میکنند. فرو ریختن ساختمانها، شکست خطوط آب و گاز، روانگرایی خاک، نشت زباله و مواد شیمیایی و فرونشست شدید زمین، تهران را در معرض فاجعهای زیستمحیطی و انسانی بیسابقه قرار داده است.
کارتن خواب ها همه معتاد نبودند یا نیستند.در میان بوقهای بیوقفه و شلوغی خیابانهای شهرهای ایران، گروهی از انسانها زندگی میکنند که هیچ کس صدای آنها را نمیشنود. زنانی که از خشونت خانه فرار کردهاند، نوجوانانی که تحقیر و تهدید را پشت سر گذاشتهاند و مردانی که به دنبال آرامش از تنشهای خانوادگی هستند، شبها را روی کارتنها و زیر پلها میگذرانند. اینها معتاد نیستند؛ آنها قربانی فقر، خشونت و بحران مسکناند و هر روز در دل خیابان با تهدیدهای جسمی و روانی دست و پنجه نرم میکنند.
اظهارات هشداردهنده دکتر محمد رئیسزاده درباره پزشکبلاگرها و تبلیغات اغواگرانه در شبکههای اجتماعی، با واقعیت قانونی در تضاد آشکار است. قانون اساسی صراحت دارد که هیچ نهادی نمیتواند آزادیهای فردی و حقوق قانونی پزشکان را بدون حکم مشخص محدود کند. این سؤال کلیدی همچنان بیپاسخ مانده است: رئیس سازمان نظام پزشکی بر اساس کدام ماده قانونی میتواند فعالیت پزشک بلاگر را محدود یا رد کند؟ نتیجه، سردرگمی جامعه پزشکی است.
سکوت کارخانهها و خطوط تولید متوقف امروز روایتگر زندگی میلیونها کارگری است که زیر فشار رکود تورمی و تورم روزافزون به سختی نفس میکشند. خانههای کوچک و فرسوده، حقوقهای عقبافتاده و کاهش تقاضا برای کار، خانوادهها را در تنگنا قرار داده و هشدارهای اقتصاددانان درباره موج گسترده بیکاری در کشور را به واقعیتی تلخ تبدیل کرده است.
کارگران ایران سالهاست با وعده «حق مسکن» سرکار رفتهاند؛ مبلغی ثابت و ناکافی که حتی اگر دو برابر شود، باز هم توان خرید یا اجاره یک واحد کوچک در شهرهای بزرگ را ندارد. سمیه گلپور، رئیس انجمن صنفی کارگران، میگوید این وضعیت نماد ناکارآمدی سیاستهای حمایتی و فاجعهای پنهان در معیشت میلیونها کارگر است. از اجارههای سرسامآور تا سکونت در حاشیه شهرها، بحران مسکن کارگران، بیشتر از هر چیز، صدای اعتراض جامعه کارگری را بلند کرده است.
در خوزستان، آلودگی هوا دیگر خبر نیست؛ یک تقویم سالانه است. هر زمستان و بهار، شاخصهای قرمز و نارنجی منتشر میشوند، چند مقام «هشدار» میدهند، رسانهها دو روزی مینویسند و بعد همه چیز دوباره به سکوت میرود؛ جز سرفههای مردم که هرگز خاموش نمیشود.
وقتی تزریق یک سرم آهن در ایران تبدیل به مأموریتی غیرممکن میشود؛ نه درمانگاه انجامش میدهد چون «ممکن است حساسیت بدهد»، نه بیمارستان خصوصی اجازه ورود میدهد مگر با سه میلیون تومان پول نقد، و نه بیمارستان دولتی زیر بار میرود. این روایت تکاندهنده یک شهروند است که برای تزریق ساده یک سرم، از درمانگاه محلی تا بیمارستان میلاد و رسول اکرم آواره شد و در نهایت فقط یک سؤال برایش باقی ماند: «اگر بیمه و پول نداشته باشیم، باید بمیریم؟»
پری زنگنه، صدای برجسته اپرا و آواز کلاسیک ایران و یکی از پیشگامان حمایت از نابینایان، در گفتوگو با رکنا از تجربه شخصی خود در مواجهه با نابینایی، چالشهای امروز جامعه نابینایان و نیاز اساسی آنان به «درک و پذیرش» سخن گفت. او تأکید دارد که پیشرفتهای علمی و فناوری میتواند زندگی این قشر را تسهیل کند، اما مشکل اصلی نبود آگاهی و شناخت جامعه است. در کنار این دغدغه اجتماعی، زنگنه از حقوق زنان در عرصه موسیقی نیز گفت و بر ضرورت شنیده شدن صدای زن بهعنوان ریشه مهرورزی و فرهنگ تأکید کرد و آن را کلید باز شدن درهای بزرگتر هنری و اجتماعی دانست.
ایران این روزها زیر گرمایی فراتر از حد نرمال له میشود؛ گرمایی که نه فقط فصل را بههم زده، بلکه بحرانهای بیآبی، نابودی محصولات کشاورزی و تهدید سلامت شهری را همزمان فعال کرده است. از سدهای خالی و زمینهای ترکخورده گرفته تا خیابانهای گرم کلانشهرها، هر گوشه کشور در حال سوختن است و هشدارها از یک پاییز بیرحم و تلخ حکایت میکنند.