وقتی زمین زیر پای ۸۵ میلیون نفر هر سال چند سانتیمتر پایینتر میرود، وقتی تالابها به طوفان و دما به دشمن جان بدل میشود، دیگر با بحران روبهرو نیستیم؛ ما در آستانه یک فاجعه تمدنی ایستادهایم. ۳۰ استان ایران درگیر فرونشستاند، منابع آب رو به نابودیاند، گرمای بیسابقه جانها را میگیرد و ۶۶ درصد تالابها به کانون گردوغبار بدل شدهاند. اینجا ایران ۱۴۰۴ است، و اگر همین مسیر را ادامه دهیم، در سال ۱۴۱۴ تنها ۴۰ درصد از خاک کشور قابل سکونت خواهد بود. هشدارها از اسناد عبور کرده و به نفس مردم رسیدهاند.
در حاشیه جاده ایذه به اهواز، بنایی تاریخی با نام «ساختمان برادران لینچ» هنوز پابرجاست؛ ساختمانی که در دوران شکوفایی جادههای بازرگانی جنوب غرب ایران، محل استقرار مهندسان انگلیسی و دیدارهای خوانین بختیاری بود. امروز این بنا، با وجود ارزش تاریخیاش، متروک مانده و نیازمند مرمت و معرفی دوباره است.
رکنا، در حالی که دولت با نصب چند پنل خورشیدی روی پشتبام ادارات دولتی، از هدف «عبور از ناترازی انرژی» میگوید، ایران با شتاب به سمت ورشکستگی اقلیمی و اقتصادی حرکت میکند. اینکه مدیران ارشد کشور، همچنان سیاست انرژی را بهعنوان بخشی از «امنیت ملی» اما نه «امنیت اقلیمی» تعریف میکند، اشتباهی راهبردی است. تغییرات اقلیمی فقط بارانهای نامنظم و تابستانهای داغتر نیست. این بحران، اقتصاد و معیشت مردم را هدف گرفته است.
رکنا: چهارمین دوره فستیوال «کوچه» که قرار بود از پنجم تا دهم اردیبهشتماه در بوشهر برگزار شود، تنها چند روز مانده به آغاز، لغو شد.
رکنا، بیمههای درمانی در ایران به نقطهای رسیدهاند که دیگر نه امنیت میدهند، نه درمان. بازنشستگانی که یک عمر به دولت خدمت کردهاند، حالا در کهنسالی باید برای تهیه سادهترین داروها التماس کنند، آن هم در حالی که ماهانه از حقوقشان پول بیمه کسر شده است. این وضعیت فقط یک بحران درمانی نیست؛ نشانهای است از فروپاشی اعتماد عمومی به نهادی که باید پناه مردم در روزهای سخت باشد.
رکنا، روستای گره چقا بولی در ایلام، یکی از محرومترین نقاط کشور، همچنان از دسترسی به خدمات اساسی همچون آب شرب بهداشتی، راههای دسترسی مناسب و زیرساختهای کشاورزی محروم است. مردم این روستا در نامهای به مسئولین خواستار رسیدگی فوری و توزیع عادلانه منابع برای بهبود وضعیت زندگی خود هستند.
اقراریان با استناد به ماده ۸۰ قانون شوراها گفته است: «زمان تحویل شورا به منتخب جدید، مردادماه است و شهردار فعلی نیز باید همزمان با آن برود.»
۹۱ درصد موتورسیکلتهای کشور فرسودهاند؛ هر موتورسیکلت کاربراتوری، در هر کیلومتر ۱۵ گرم سم در هوا پخش میکند. حالا ضرب کنید در 12 میلیون موتورسیکلتی که در کشور فعال هستند تا به یک فاجعه برسید.۳ هزار تُن سمّ تنفسی فقط از موتورسیکلت ها، آنهم فقط در یک روز. این تازه بدون احتساب حجم آلایندههای غیرمستقیم، مثل مصرف بنزین بیکیفیت و تاثیر روی گرمایش شهری است.
موشهای عظیمالجثه، در خیابانهای تهران رژه میروند، گربهها را میترسانند و در کنار زبالههای رهاشدهای که محصول فساد سیستم پسماند است، قلمرو خود را گسترش میدهند. شهرداری تهران با پروژههای نمایشی و وزارت بهداشت با سکوتی مرگبار، فقط نظارهگر تسلط تدریجی جوندگان بر پایتختاند؛ گویی ادارهی این شهر عملاً به موشها واگذار شده است.
رکنا، دی ماه ۱۴۰۲، علیرضا زاکانی، شهردار تهران، با لحن قاطع اعلام کرد که با تجمیع مسئولیتها و حذف پیمانکاران متفرقه، بساط زبالهگردی جمع خواهد شد. اما حالا در فروردین ۱۴۰۴، نه تنها بساط زبالهگردی جمع نشده، بلکه گستردهتر هم شده است؛ گویی هر وعدهای که داده میشود، زبالهگردی یک پله مشروعتر میشود.