زبالهریختن یکی از مشکلات زیستمحیطی جدی در ایران است که نه تنها به تخریب منابع طبیعی میانجامد، بلکه سلامت عمومی را نیز تهدید میکند. در این میان، رسانه ملی، بهویژه صدا و سیما، میتواند با برنامهریزیهای فرهنگی و آموزشی مؤثر، نقش کلیدی در تغییر رفتارهای اجتماعی و کاهش این معضل ایفا کند.
بحران آب در ایران نه ناشی از کمبود باران است، نه ضعف تکنولوژی؛ مسأله، سوءمدیریت است که منابع آبی میلیونساله را فدا کردهاست. آبیاری تحت فشار، که بهعنوان "نجاتدهنده" معرفی میشود، در عمل فقط ظاهر بحران را بزک میکند.راهکار حل بحران آب، نه در یک تکنولوژی خاص، بلکه در یک بسته کامل از اصلاحات ساختاری، کشاورزی گلخانهای، کاهش سطح زیر کشت پرآببر، تقویت کشت دیم، مدیریت منابع آب و مبارزه واقعی با فساد است.
رکنا، در روستای گیران سیستان و بلوچستان، جایی که ۳۰۰ خانواده به زندگی سخت در دل کوهها ادامه می دهند، بحران آب به یکی از هولناکترین تهدیدها تبدیل شده است. از چاههای خشکیده گرفته تا منابع آبی که دیگر به کار نمیآید، این روستا در حالی دست به گریبان مشکلات بهداشتی و بیماریهای خطرناک است که زنان و دختران مجبورند برای تأمین آب شرب، مسافتهای طولانی و طاقتفرسا را طی کنند. شرایط زندگی در این روستا، هر روز بیشتر از قبل سخت تر می شود.
غار کتلهخور، گنجینهای طبیعی با فسیلهای باستانی و شواهد زندگی انسانهای نخستین، به دلایل مدیریتی ضعیف در سکوتی مرگبار به فراموشی سپرده شده است. این جاذبه علمی و تاریخی، امروز بدون نگهبان، بدون پژوهش و بدون امکانات اساسی، به تدریج از دست میرود
رکنا، گزارش تازه سازمان هواشناسی از وضعیت بارشهای کشور در ۲۴ ساعت گذشته نشان میدهد که آسمان ایران، دستکم در غرب و شمالغرب، سخاوتمند بوده، اما در بسیاری از نقاط دیگر، خبری از باران چشمگیر نیست. دادهها از ۲۵۲ شهر نشان میدهد که بیشترین بارشها در مناطق کوهستانی و غربی کشور متمرکز بودهاند؛ جایی که همیشه همنشین ابرهای بارانزا بودهاند.
پروژه انتقال آب زایندهرود به یزد که با هدف تأمین آب شرب آغاز شد، امروز به یکی از عوامل بحران زیستمحیطی در اصفهان تبدیل شده است. خشک شدن زایندهرود، نابودی معیشت کشاورزان، فرونشست گسترده زمین و رونق صنایع آببر در یزد، از پیامدهای این تصمیم بحثبرانگیز محسوب میشود.
زایندهرود، زمانی شریان زندهی فلات مرکزی ایران بود، حالا رمقی ندارد جز خاطرهای خشک در بستر ترکخوردهاش. از یزد تا اصفهان، از صنایع تا کشاورزان، همه برای سهمی از آبی مرده به جان هم افتادهاند؛ در حالیکه آنچه این رود را خشکاند نه فقط خشکسالی، که سالها مدیریت اشتباه، تصمیمات شتابزده و سیاستهایی بود که آب را قربانی توسعه ناپایدار کردند.
در حالی که حقوق کارگران در سال ۱۴۰۴ با ۴۵ درصد افزایش به ۱۰ میلیون و ۳۹۹ هزار تومان رسیده، این مبلغ حتی قادر به تأمین ۱۰ روز ابتدایی زندگی یک خانوار چهار نفره نیز نیست. افزایش حقوق در برابر تورم افسارگسیخته، تنها یک توهم اقتصادی است که کارگران را در مرداب مشکلات مالی غرق کرده است.
مصرف جهانی قند با سرعتی نگرانکننده در حال افزایش است، در حالی که پزشکان و متخصصان تغذیه نسبت به پیامدهای خطرناک آن هشدار میدهند. از اعتیاد پنهان به قند تا نقش صنعت غذایی در گسترش این بحران، زوایای مختلفی در پس پرده این روند وجود دارد که میتواند سلامت میلیونها نفر را تهدید کند. آیا این زنگ خطر جدی گرفته خواهد شد؟
روزانه ۴۳ هزار تن زباله بدون هیچ پردازشی در طبیعت ایران تلنبار میشود، یعنی سالانه بیش از ۱۵ میلیون تن آلودگی که جنگلها، رودخانهها و شهرها را در محاصره خود گرفته است. درحالیکه کشورهای پیشرفته تا ۹۰٪ زبالهها را بازیافت میکنند، در ایران تنها ۱٪ پردازش میشود و باقیمانده آن سر از طبیعت در میآورد. نتیجه؟ ۸۷ هزار میلیارد تومان خسارت سالانه و تخریب جبرانناپذیر محیط زیست.