یادمان کوه و جاودانگی انسان
این یادداشت توسط داریوش صارمی در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴ برای خانم طاهره حاصلی نوشته شده است.
بار دیگر کوهستان، این معبد سترگ و خاموش، شاهد حادثهای غمانگیز شد. روزی سرد از آذرماه، هنگامی که سرکار خانم طاهره حاصلی با عزم و ارادهای استوار به قصد صعود انفرادی بر فراز قلهی دماوند رهسپار شد، پس از چند روز بیخبری، پیکر بیجان او در آغوش کافر دره آرام گرفت.
این نخستین بار نیست که زمستانهای سخت و صعودهای پرچالش، جان کوهنوردان را در خود میبلعند. هر ساله، با آغاز فصل صعودهای زمستانی، جامعهی کوهنوردی با داغی تازه روبهرو میشود؛ داغی که پرسشهای بیپایان را برمیانگیزد: آیا صعود انفرادی برای حرفهایترین کوهنوردان—شایسته است؟ آیا تجربه و مهارت میتواند سدّی در برابر تقدیر باشد؟
بیگمان پاسخ منفی است. خانم حاصلی بارها و بارها در زمستانهای گذشته، قلههای بلند ایران را به تنهایی فتح کرده بود. آنچه این بار رخ داد، نه از کمتجربگی، که از راز بزرگ زندگی و مرگ سرچشمه میگیرد. مرگ، سرنوشت محتوم همهی انسانهاست؛ خواه در جادهای پرحادثه، خواه در آتش جنگ، خواه در دل یخچالهای کوهستان.
شاید اگر تقدیر چنین نبود، او همچون دفعات پیشین، فرودی ایمن را تجربه میکرد. اما هنگامی که موسم مرگ فرا میرسد، بهانهها بیشمارند. آنچه بر ما میماند، نه انکار مرگ، بلکه احترام به انتخابهای انسانهایی است که با شجاعت، راهی کوهستان میشوند و با دلی پرامید بازمیگردند—یا در آغوش کوه، جاودانه میشوند.
یادمان باشد که حتی گروهی از کوهنوردان باتجربه، با تجهیزات کامل، در سالهای گذشته در دماوند جان باختند. پس حادثه، تنها به فرد یا انتخاب او محدود نمیشود؛ بلکه بخشی از حقیقتی است که کوهستان در دل خود نهفته دارد.
امروز، در برابر یاد و نام طاهره حاصلی سر فرود میآوریم. او نه شکست خورد، که به جاودانگی پیوست. کوه، پیکر او را در آغوش گرفت و روحش را به بلندای آسمان سپرد. برای آرامش روحش دعا میکنیم و به انتخابش احترام میگذاریم.
کوهستان، همچنان پابرجاست؛ و انسان، همچنان در جستجوی قلههاست.
ارسال نظر