از وعده ثروت یک‌شبه تا قتل هولناک / راز پیشنهاد شوم هم‌سلولی در دادگاه فاش شد!
تبلیغات

به گزارش رکنا، یک پیشنهاد شوم در زندان، سرنوشت مردی را به قتل و دادگاه کشاند. خسرو، مردی که پس از آزادی از زندان رویای پولدار شدن داشت، در جلسه دادگاه کیفری یک استان تهران به مباشرت در قتل متهم شد؛ قتلی که جزئیات تکان‌دهنده آن در جریان رسیدگی قضایی فاش شد.

ماجرا از اواسط سال گذشته آغاز شد؛ زمانی که جسد مرد جوانی در جاده‌ای بین‌شهری کشف شد. بررسی‌های اولیه مأموران نشان داد که جسد از صندوق عقب یک خودرو توسط دو مرد بیرون انداخته شده است. با بررسی دوربین‌های مداربسته و تحقیقات میدانی، هویت یکی از متهمان به نام خسرو شناسایی شد. او از خانه‌اش گریخته و به غرب کشور رفته بود، اما با تلاش مأموران سرانجام دستگیر شد.

خسرو در بازجویی‌ها به درگیری مرگبار همراه با دوستش منوچهر اعتراف کرد. منوچهر نیز در ادامه بازداشت شد و هر2مدعی شدند قتل در جریان خرید و فروش مواد مخدر رخ داده است.

پرونده پس از تکمیل تحقیقات با صدور کیفرخواست به اتهام مباشرت در قتل برای خسرو و معاونت در قتل برای منوچهر به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در آغاز جلسه دادگاه، اولیای دم مقتول خواستار قصاص شدند. مادر مقتول در جایگاه گفت: متهمان دروغ می‌گویند. پسر من اصلاً در کار مواد مخدر نبود. او می‌خواست این افراد را در خانه‌باغی اسکان دهد اما آنها به قصد سرقت نقشه قتل او را کشیدند. ما به هیچ‌عنوان حاضر به گذشت یا مصالحه نیستیم.

سپس نوبت به خسرو رسید. او با شرح ماجرا گفت: چند هفته قبل از این حادثه از زندان آزاد شدم. در زندان هم‌بندی‌ای داشتم که به من گفت اگر می‌خواهی یک‌شبه پولدار شوی، فردی را می‌شناسم که می‌تواند مواد مخدر ارزان بدهد و تو با فروش آن سود کلانی به دست بیاوری. چون بیکار و بی‌پول بودم، پیشنهادش را پذیرفتم. او حتی از داخل زندان با فردی تماس گرفت و من را معرفی کرد.

خسرو ادامه داد: بعد از آزادی، پس‌اندازم را به همراه پول طلاهای همسرم جمع کردم و ۳۵۰ میلیون تومان به تهران آوردم. قرار بود معامله نزدیکی یک درمانگاه انجام شود. مقتول همراه فردی به نام شهرام آمد. همه پولم را گرفتند و گفتند نیم‌ساعت دیگر مواد را تحویل می‌دهند.

اما خبری از شهرام نشد. وقتی اعتراض کردم، مقتول به بهانه کسالت به درمانگاه رفت. همان لحظه شنیدم که آرام به کسی گفت: "آنها را به باغ آورده‌ام، نیم‌ساعت دیگر برسید." فهمیدم برایمان نقشه کشیده‌اند. پیراهنم را دور گردن مقتول انداختم و او را به سمت ماشین کشاندم. منوچهر هم با چوب به سر او زد. بعد جسد را داخل صندوق عقب انداختیم و در میانه جاده رهایش کردیم. من هم به غرب کشور گریختم تا از مرز فرار کنم.

در ادامه، منوچهر به جایگاه رفت و اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت: من فقط برای جابه‌جایی مواد به خسرو کمک می‌کردم و پول می‌گرفتم. آن روز هم فقط برای همین رفته بودم. وقتی درگیری پیش آمد، خسرو از من خواست چوبی بدهم. او خودش ضربه را زد. من فقط در انتقال جسد به او کمک کردم و نقشی در قتل نداشتم.

با پایان جلسه، قضات دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.

 

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی