اعترافات قاتل پدرکشی به خاطر یک مشت طلا / به عقده های فروخورده بچگی ام شلیک کردم!
رکنا: مرد ۴۲ساله ای که در جنایتی هولناک ، پدرش را به خاطر مشتی طلا به قتل رسانده بود، درحالی به سوالات قاضی ویژه قتل مشهد پاسخ داد که مدعی بود به عقده های فروخورده از دوران کودکی شلیک کرده است!

به گزارش رکنا،روز شنبه گذشته، مرد ۴۲ساله ای که در جنایتی هولناک ، پدرش را به خاطر مشتی طلا به قتل رسانده بود، درحالی به سوالات قاضی ویژه قتل مشهد پاسخ داد که مدعی بود به عقده های فروخورده از دوران کودکی شلیک کرده است!
این مرد بی رحم که خود را شکارچی گراز معرفی می کرد، درحالی به بازسازی صحنه جنایت در حضورمقام قضایی پرداخت که در ابتدای جلسه بازپرسی، اتهام قتل عمدی را قبول نداشت.
گفتگو با متهم
خودتان رامعرفی کنید؟ محسن-پ .
چندسال دارید؟ متولد ۱۳۶۲ هستم .
باسواد هستید؟ بله !
شغلتان چیست؟ قبلا راننده تریلر در یکی ازشرکت های تولیدی بودم اما بعد از آن که تشنج کردم، در بخش نظافت مشغول کار شدم.
محکومیت کیفری هم دارید؟ خیر.
اتهام شما مباشرت در ارتکاب قتل عمدی مرد مسلمان از طریق تیراندازی با سلاح شکاری و شروع به قتل زن مسلمان (نامادری) و ایراد صدمات عمدی است،چه می گویید؟ قبول ندارم ! عمدی نبود! من نمی خواستم پدرم را بزنم!
به چه دلیل با پدر خودتان اختلاف داشتید؟ ازهمان دوران کودکی، پدرم هیچ گاه به ما رسیدگی نمی کرد. هنوز در کلاس پنجم درس می خواندم که مرا از خانه بیرون می انداخت تا سرکار بروم!
من در تراشکاری خودروهای سنگین کار می کردم و حتی کفش نداشتم. پدرم برایم کفش نمی خرید و من باید منتظرمی ماندم تا صاحبکارم پولی بدهد که برای خودم کفش و لوازم دیگر بخرم! یادم می آید یک روز سرد زمستانی که پاهایم یخ زده بود، یک جفت کفش از پنجراه مشهد خریدم. آن روز از خوشحالی تا بولوار امامت دویدم. پدرم خیلی به ما ظلم کرد و روی ما آبجوش می ریخت. من از متولدان دهه۶۰هستم.
درواقع پدران همسن پدرمن مهربانی و محبت را بلد نبودند به طوری که همه این رفتارها برایم عقده شده بود! وقتی دچار مشکلات مالی بودم با او تماس گرفتم و گفتم : بیا به وضعیت مالی ما رسیدگی کن! ولی اوتوجهی نمی کرد و مدعی بود پول هایش را مسجد ساخته و خرج مادرخدابیامرزم کرده است، ولی دروغ می گفت.
زمانی که مادرم بیمار بود، او حتی به نیروهای اورژانس تاکید می کرد که همسرش را به بیمارستانی ببرند که پول نگیرد ...! پدرم راننده کامیون بود و دو دستگاه وانت نیسان داشت. او از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود و نه تنها منزلی۳طبقه داشت بلکه اجاره مغازه هم می گرفت.
باآن که ماهیانه حدود۱۰۰میلیون تومان درآمد داشت اما به ما چیزی نمی داد و رسیدگی نمی کرد و به همین خاطرخیلی از پدرم ناراحت بودم؛ چرا که فشار زندگی اذیتم می کرد! روز حادثه(جمعه سوم مرداد) هم برای آن که پدرم با من حساب وکتاب کند و حق و حقوق مرا بدهد، به سوی منزل او حرکت کردم.
قرص خورده بودم و حال خودم را نمی فهمیدم. مادرم حدود یک سال ونیم قبل از دنیا رفت؛هنوز چهلم مادرم را برگزار نکرده بودیم که پدرم دوباره ازدواج کرد. مادرم خیلی طلا داشت. هرچه به پدرم می گفتم مقداری از طلاها را به من بده تا به زخم زندگی ام بزنم، گوش نمی داد.
هنگامی که به منزل او رسیدم فقط یک سوال پرسیدم. به او گفتم :پول مهم تراست یا جان تو؟! وقتی نام پول را بر زبان جاری می کرد، من هم بی درنگ شلیک کردم!
آیا قبلا هم با یکدیگر درگیری داشتید؟ نه! اختلاف داشتیم ولی درگیرنشده بودیم . البته با برادرم درگیری داشتم!
سابقه بستری در بیمارستان روانپزشکی را دارید؟ یک بار که اقدام به خودکشی کردم اطرافیانم قصد داشتند مرا بستری کنند ، ولی همسرم گفت خودش از من مراقبت می کند اما قرص مصرف می کنم!
سربازی هم رفته اید؟بله! آموزشی در۰۴ بیرجند بودم و ۲۱ ماه هم خدمت کردم.
آیا قصد تیراندازی داشتید؟ قصدتیرزدن داشتم ولی در آن لحظه گیج بودم!
هنگام فرار از صحنه قتل، خودتان با پاترول رانندگی می کردید؟ بله! هیچ کس دیگری همراهم نبود.
قبل ازتیراندازی چه نوع قرص هایی مصرف کردید؟ترامادول و یک خشاب گاباپنتین که قوی ترین قرص اعصاب است ! مشروب هم خوردم.
ولی مصرف همزمان مشروبات الکلی و قرص های مخدردار عوارض وحشتناکی مانند«ایست قلبی» را درپی دارد؟ دروغ گفتم ،نخوردم!
سلاح تک لول متعلق به خودتان است؟ بله!
قبلا هم تیراندازی کرده اید؟ بله! خیلی از آن سلاح استفاده کردم .من شکارچی گراز هستم!
اگر قصد شلیک نداشتید، چرا دوباره گلوله داخل لوله گذاشتید؟ حالم خوب نبود، تحت تاثیر قرص ها بودم و دستانم می لرزید! نمی خواستم شلیک کنم، فقط قصد ترساندن پدرم را داشتم.
چگونه تیراندازی کردید؟ متهم سلاح را به دست گرفت و صحنه جنایت را در حضور قاضی دکتر صادق صفری در حالی بازسازی کرد که یکی از افراد حاضر در جایگاه پدر وی (مقتول)قرارگرفت.
شما در مکالمه تلفنی با برادرتان با اطمینان گفتید به شکم پدرتان شلیک کرده اید و او دیگر زنده نیست؟ حواسم نبود چه می گویم!
پس از اعترافات صریح متهم، وی با دستور قاضی ویژه پرونده های جنایی ، روانه زندان شد تا بررسی های بیشتری درباره ادعاهای وی صورت گیرد.
نویسنده: سید خلیل سجادپور
-
فیلم مناظر دلانگیز شهر لاهیجان در گیلان
ارسال نظر