انفجار مهیب در اسکله شهید رجایی بندرعباس، تنها زیرساختهای اقتصادی کشور را ویران نکرد؛ این حادثه، روان و جان مردم شهر را نیز زخمی کرده است. در حالی که نگاهها به آوار و دود معطوف است، بحران پنهانتری در حال گسترش است: سوگ، ترس و آسیب روانی عمیق مردمی که هنوز نمیدانند با داغ خود چه کنند.
در انفجار بندر شهید رجایی همهچیز در هم گره خورده؛ از مدیریت بحران تا پدافند غیرعامل و HSE. اما واقعاً مرز این سازمانها کجاست؟ دکتر مهدی زارع، استاد برجسته زمینشناسی، در یادداشتی، به سردرگمی ساختاری و مفهومی این سه حوزه پرداخته و میگوید: سالهاست در ایران، «مدیریت سانحه» به اشتباه «مدیریت بحران» ترجمه شده و همین خطا امروز در حوادث بزرگ، بهای سنگینی دارد.
در دنیایی که تیترهای خبریاش پر از بحران، تعارض و تنشهای بیپایان است، یک روز خاص در تقویم جهانی وجود دارد که میلیونها نفر را به دنیایی خیالی، پرشور و امیدبخش میبرد.دنیایی که در آن جادو، دوستی و فداکاری نه تنها تخیل، بلکه بخشی از زندگی واقعی انسانها شده است. «روز هری پاتر» تنها جشن تولد یک شخصیت داستانی نیست؛ تجلی یک پدیده فرهنگی است که نسلها را به هم پیوند زده و هنوز هم در قلب طرفدارانش میتپد.
خشونت علیه زنان دیگر یک اتفاق نادر نیست؛ به روایت اخبار روزانه، حالا به واقعیتی تلخ و تکراری در جامعه تبدیل شده است. همزمان با اظهارات روزگذشته معاون امور زنان ریاستجمهوری که گفت «لایحه منع خشونت دیگر پیشگیرانه نیست»، جامعه شاهد چندین حادثه تلخ و خشن علیه زنان در نقاط مختلف کشور بود.لایحهای که قرار بود سپر حمایتی برای زنان باشد، پس از ۱۵ سال رفتوآمد میان نهادهای مختلف، هنوز به تصویب نرسیده و حالا بسیاری آن را از معنا تهی و بیاثر میدانند. در نبود قانونی بازدارنده، خشونت بیپاسخ میماند و مطالبه جامعه برای حمایت، همچنان بیپاسخ است.
حادثه انفجار در بندر شهید رجایی فقط یک بحران فنی نبود؛ به گفته احسان سهرابی، فعال کارگری، این فاجعه پرده از بحرانهای عمیقتری برداشت؛ از ناتوانی صندوقهای بیمهای در پاسخ به بحران گرفته تا بیعملی نهادهایی چون شستا و نبود نظارت ایمنی مؤثر. او هشدار میدهد: در کشوری که پیشگیری جدی گرفته نمیشود، حوادث نه استثناء، که قاعدهاند؛ و هزینه بیکفایتی را همیشه کارگران میپردازند.
در روزهایی که آمار بیکاری اوج گرفته، موج مهاجرت نیروهای جوان و تحصیلکرده شدت یافته، و دستمزدها از خط فقر هم پایینتر رفتهاند، صدای کارگران ایرانی شنیده نمیشود. ادعای قدیمی کارفرمایان مبنی بر "عدم تمایل کارگران ایرانی به کار"، بار دیگر سر برآورده، اما آیا واقعاً کسی حاضر نیست کار کند، یا آنچه امروز «شغل» نامیده میشود چیزی جز زنجیرهای استثمار نیست؟ حمید حاجاسماعیلی، کارشناس حوزه کار، در گفتوگو با رکنا از بیحقوقی ساختاری کارگران و نقش فراموششده تشکلهای مستقل برمیدارد؛ تشکلهایی که اگر بودند، شاید بازار کار اینقدر بیصاحب و بیصدا نمیماند.
رکنا، ۱۵ سال از زمانی که نخستین بار سخن از تدوین لایحهای برای منع خشونت علیه زنان به میان آمد، گذشته است؛ لایحهای که قرار بود نقطه امید باشد اما امروز، به گفته معاون امور زنان ریاستجمهوری، دیگر حتی نقش پیشگیرانه هم ندارد. زهرا بهروزآذر امروز به رکنا اعلام کرد این لایحه توان حمایت از زنان را از دست داده و نیازمند بازنگری دوباره است. این گفته، تلنگری است به وضعیت بلاتکلیف یکی از مهمترین مطالبات حقوقی زنان در ایران؛ مطالبهای که سالها میان نهادهای قانونگذار و اجرایی دستبهدست شده و هنوز هم به نقطه اجرایی نرسیده است. آیا زمان آن نرسیده که حمایت از نیمی از جمعیت کشور، از حاشیههای سیاسی و فرسایش بروکراتیک نجات پیدا کند؟
رکنا، بهار ۱۲۱۶، در حالیکه تهران هنوز خیس از باران فروردین است، نخستین روزنامه ایران متولد میشود؛ نه برای مردم، که برای دربار. «کاغذ اخبار» نه منتقد بود و نه مستقل، اما طلایهدار رسانهای شد که امروز حتی خاطرهاش نیز در زادگاه خود به دست فراموشی سپرده شده است.
امروز روز خلیج فارس است. در این روز دکتر شیرین محمد جعفری، دکترای محیط زیست، در گفتوگو با رکنا از ثبت غلظت بیسابقهی آلایندههای نفتی در رسوبات کف خلیج فارس خبر میدهد؛ رقمی که در برخی نقاط به بیش از ۱۴ هزار میکروگرم بر گرم رسیده است. در کنار این بحران، ورود بیواسطهی پسابهای صنعتی و شهری به ویژه در منطقهی عسلویه، خلیج فارس را به یکی از آلودهترین پهنههای آبی تبدیل کرده و بقای اکوسیستم آن را با تهدید جدی روبهرو ساخته است.
از شش برنامه توسعه پنجساله فقط اسناد مانده و وعدههای بی نتیجه. وعده ایران ۱۴۰۴ بهعنوان قدرت اول منطقه، حالا در آینه واقعیت، به کشوری پر از بحران با میلیونها کارگر حاشیهنشین بدل شده است. کارنامه دولتها، پر است از بیتفاوتی به روستاهای خالی، کارخانههای بدون مسکن کارگری، و شهری که به خوابگاه کارگران مهاجر بدل شده است که فقط کار می کنند ولی توان حتی خرج یک زندگی معمولی را هم ندارند.