ناگفته‌های مرد ایرانی که رکورددار شکنجه شدن است! + عکس

بای بسم ا... انقلابی و مبارز شناخته شده. اسطوره‌ای‌ست واقعا. می‌خواهم معرفیش کنم اما از گنجایش این برگه فرا می‌رود پس اگر به احتمال اندک، با این اسوه انقلابی، زیاد آشنا نیستید فقط با یک سِرچ... حاج‌آقا تاکیدی خواندنی دارد: باید گذشته رو برای مردم و جوون‌ها مطرح کنن تا یادشون نره ببینن سیستم حکومتی شاهنشاهی چجوری بوده حالا چجوریه.

درسته که الان واقعا مشکلاتی داریم ولی بازهم مثل گذشته نیست دعا کنیم بعضی‌ها یه خرده سر عقل بیان و بهتر زندگی کنن خلاصه با مردم صادق باشن اگه بخوان دوز و کلک و دروغ بگن دیر یا زود از بین میرن.

درباره حاج قاسم؟

آدم فعالی بود. پشت پرده بود. با اعتقادات خودش کار می‌کرد خیلی به ما کمک کرد در مسائل عراق و سوریه و داعش که اگر نبود الان کشور ما شبیه سوریه و عراق شده بود درباره مسائل نظامی مغز متفکری بود با اعتقاد خوبی که به خدا و آخرت داشت بعد از شهادتش مردم صداقت و اعمالش رو فهمیدن و اون تشییع جنازه اش بی‌نظیر بود واقعا هیچ مثالی نمیشه زد جز این که بگیم بی‌نظیر بود و مردم هم قدرشناس بودن و قدر ایشون رو شناختن هنوز هم خیلی وقت لازمه که شناخته بشه در آینده معلوم میشه. قهرمان بی‌سر و صدا و بی‌توقعی بود و خدا هم خواست کمکش کنه و همین شهادتش که خدا نصیبش کرد هم برای خودش هم ما هم مملکت یه حالت بیمه و سربلندیه. نکته‌ای برای آخر مصاحبه؟ موفقیت شما رو می‌خوام.

در رابطه با این مسائل از شما می‌خوام سعی کنین صادقانه برخورد کنین و دنبال آدم‌هایی بروین که به درد مردم بخورن... مردمی که گذشته رو ندیدن فکر می‌کنن الان بدتر از گذشته است متاسفانه دیدم بعضی از آدم‌های پیر که مرض دارن! برای اذیت تبلیغ می‌کنن زمان شاه تخم مرغ یه ریال بود باید الان حالی کنن اگه یه ریال هم بود کسی گیرش نمی‌اومد بخوره، نبود! می‌رفتن نسیه می‌گرفتن چوب‌خط می‌زدن. الان این همه دارن و می‌خورن. اگه قحطی هم بیاد اونقدر یخچال و فریزرهاشون پُره که تا شش ماه کسی از گرسنگی نمی‌میره. یه خورده ناشکری می‌کنن یا گذشته رو ندیدن یا اونقدر توی رفاه افتادن که نمی‌تونن ببینن!

میگن اندازه موهای سرتون شکنجه شدین.

نه یه مقداری گنده کردن. ما به اندازه خودمون بودیم.

ولی نوشته‌ها گواهن.

درسته یه مقدار بیشتر از بچه‌های دیگه شکنجه شدم و بیشتر فشار آوردن و هفت سال زندون ممنوع‌الملاقات و چهار سال و خرده‌ای انفرادی بودم.شکنجه‌های مختلف مثل آپولو و شلاق و... ما رو اذیت کردن اما دیگران هم اذیت شدن، درباره من یه مقدار تبلیغات شده که خودم راضی نیستم.

با وجود شکنجه‌های ساواک لحظات شیرین هم داشتین؟

شیرین هم بود برای این که هروقت بازجوها با اون سطح‌شون با شکنجه‌ها و فشارهای مختلف از ما بازجویی می‌کردن من با این که سوادم در اون حدها نبود می‌تونستم آنها رو گول بزنم.

یعنی موقعی که می‌تونستین کلاه سرشون بذارین؟

خیلی خوشحال بودم توی دلم می‌خندیدم اما با زبون گریه می‌کردم ظاهرا می‌گفتم من بی‌گناهم کاری نکردم، بعد می‌خندیدم که‌تونستم اون جور آدمایی رو اغفال کنم.

وقتی با شکنجه گراتون بعد از زندون برخورد کردین شاکی شدین؟

دکتر کمالی، تهرانی و آرش دستگیر شدن و از هیچ کدوم‌شون شکایت نکردم. توی دادگاه شون هم نرفتم اون موقع مسؤولیت زندون قصر و کمیته رو داشتم تا جایی که امکان داشت بهشون خدمت و محبت می‌کردم تا بدونن فرق ما و خودشون چیه حتی تهرانی یا آرش توی دادگاه شون (نوارش هست و اسم آوردن از من) گفتن توقع مون چیز دیگه‌ای بود اما اینها مثل برادر با ما رفتار کردن ما شرمنده اینها هستیم.

از‌تون نپرسیدن چرا رفتارتون با ما این‌طوریه؟

ازم پرسیدن گفتم ما بر اساس اعتقادمون با شما برخورد می‌کنیم. شما برای شاه کار می‌کردین ما برای خدا کار می‌کردیم اگه می‌خواستم مثل شما برخورد کنم دیگه فرقی بین کار برای شاه و خدا یا من و شما وجود نداره.

در مرحله اول، چی رنج شکنجه و زندون ساواک رو قابل تحمل می‌کرد؟

اعتقاد به کارهایی که داشتم اعتقاد به خدا و اعتقاد به مسائل مذهبی که به ما خیلی کمک می‌کرد.

در مرحله بعدی؟

گفته‌های آقای خمینی و مسائل و امیدهایی که ایشون می‌دادن.

فکر می‌کردین پیروزی انقلاب رو ببینین؟

اوایل نه.

چه آرمانی برای مملکت داشتین که مبارزه کردین؟

اون موقع وظیفه می‌دیدیم که با ظلم و فساد مبارزه کنیم و با خودمون می‌گفتیم نتیجه‌اش هم هرچی خدا بخواد، میشه.

چرا پست و مقام رو کنار گذاشتین؟

تا سال64 همکاری داشتم. سیستم‌بندی که شد، مدارک دانشگاهی نداشتم و یه مقدار حرف‌های متفرقه و اختلاف‌نظرها...

از دستاوردتون راضی هستین؟

به عنوان وظیفه بود. مساله این نبود که باشیم و نتیجه‌اش رو ببینیم ما همش منتظر بودیم بگیرن و اعدام مون کنن معلوم نبود زنده می‌مونیم.

الان نسبت به گذشته؟

برای اونایی که ندیدن شاید ندونن اما الان ما از گذشته پشیمون نیستیم. اصلا مشکلات و مسائل اقتصادی الان با اون موقع قابل مقایسه نبود و نیست که بگیم گذشته [از این نظر] بهتر بود.

نگاه شما به شرایط اکنون؟

راضی هستیم الحمدلـ... انتقادی هم داریم اما مساله دیگری است.

اسم‌تون رو چرا عوض کردین؟

والا شخصیه. اون موقع که ما آزاد شدیم خیلی معروف بودیم و مردم خیلی احترام می‌ذاشتن و برخوردها جور دیگه بود و من چون خیلی خوشم نمی‌اومد، نمی‌ خواستم نون گذشته رو بخورم به قول معروف ادعای شخصیتی داشته باشم. اومدم فامیلیم رو عوض کردم تا بتونم روی پای خودم باشم.

چرا نامِ مطهری؟

شهادت آقای مطهری همون موقع پیش اومد و من هم که به ایشون علاقه داشتم.

آخرین بحث سیاسی؟

بحث کلاسیک و تشکیلاتی نیست در حد همین روزآمدها مثل بعضی فیلم‌ها و گفته‌ها و...

به‌خاطر این که ریا نشه خاطره‌هاتون رو نشر ندادین یا دلیل دیگه‌ای داشت؟

می‌خواستم گمنام باشم مثل همین که فامیلم رو عوض کردم.

در غیاب روشنگری شما برخی از کاه خودشون کوه ساختن:

کتابم رو که بخونین می‌بینین از مسائل و شکنجه‌های خودم چندان نیست هرچیه دیگرانه... نمی‌خواستم ریا و تظاهر بشه، دیدم خودم رو مطرح نکنم و پشت قضیه باشم بهتره.

راسته که میگن شکنجه روحی از جسمی بدتره؟

بعضی موقع‌ها بله. شکنجه جسمی همون موقعیه که میزنن اما شکنجه روحی همیشه با آدم است و آدم رو افسرده می‌کنه.

آثار شکنجه‌ها هنوز هم هست؟

بله ناراحتی قلب دارم... (و لیست بالایی می‌شمارد از درد و رنج)

شده عصبانی بشین؟

نه برای چی عصبانی بشم؟

کی‌ها ممکنه به شما حسادت بکنن؟

توی جامعه همیشه خوب و بد هست و حرف‌های ما هم که همیشه مطابق حمایت مردم نیست.

بعضی‌ها که خودشون رو می‌زنن کوچه علی چپ؟

ما دلمون می‌خواد مردم بدونن و بفهمن حالا بعضی‌ها نمی‌خوان بفهمن کاری شون نمی‌تونیم بکنیم.

این که بعضی‌ها می‌فهمن اما باز بعضی حرفا رو می‌زنن؟

اینا وابستگی حقوقی (درآمدی) و سیاسی دارن.

مشی سیاسی‌تون؟

من خواستم وابسته به جریان خاصی نباشم از اولش هم این‌طوری رفتار کردم نه به راستم نه به چپ.

بابت چی خیال‌تون راحته؟

من الحمدلـ... از این جهات خیالم راحته که نه سوءاستفاده مالی داشتم نه چیزی و کاری بوده که کسی بخواد پشت سرم حرفی بزنه.

اگه غیبت‌تون رو بکنن؟

اگه بخوان چیزی بگن همین مسائل سیاسی و اعتقادیه و الا چیز خاصی ندارم کسی بخواد حرفی بزنه.

گفته شده خشک هستین و عبوس اما من که حس دوستی دارم:

نمی‌دونم چجوریه، خیلی خنده‌رو نیستم و اولش هر کی میاد فکر می‌کنه یه خرده خشکم و از این حرفا

وقتی کسی با شما از نزدیک آشنا میشه؟

می‌بینه من خیلی آدم با محبت و رئوف و مهربون و خیلی خودمونی و...

میونه‌تون با طنز و مزاح؟

خیلی جوک رو برای زندگی لازم نمی‌دونم.

خودتون رو به فراموشی زدین؟

نه من هرجا لازم باشه نظرم رو میگم.

خودتون رو چقدر با دیگران متفاوت می‌بینین؟

من خودم رو متفاوت نمی‌بینم من نوکر و زیردست همه مردم هستم هرچند از نظر فکری ممکنه کمی اختلاف نظر داشته باشیم.

تکیه‌کلام هر روزتون؟

خدا عاقبت همه مون رو ختم به خیر کنه.

سرگرمی مورد علاقه؟

چون توان ورزش هم ندارم دلم می‌خواد بتونم مطالعه کنم.

ترجیح‌تون از کتاب‌ها؟

بیشتر کتاب‌های تاریخی و مذهبی خوندم.

تماشای تلویزیون؟

بعضی برنامه‌هاش رو. این یکی دوسال اخیر برنامه‌هاش تکراری شده. می‌خوان مردم ماهواره نبینن اینها رو ببینن اما یا به‌خاطر کسر بودجه است یا...

اگه از دوساعت صحبت و مصاحبه‌تون فقط ده دقیقه مطلب دربیاد؟

میشه شیر بی‌یال و دمی که نه خاصیتی داره نه... ولی چاره نیست باید تحمل کرد.

گریه اخیر؟

گریه هیچ وقت اما برای امام حسین و روضه چرا.

احساس آرامش‌تون رو در چی می‌بینین؟

در راحتی و آسایش و انقلابی بودنِ‌مردم. در نفوذی نشدن مسؤولان. اینا من رو خوشحال می‌کنه.

فراز شعری که گویای شخص شماست؟

نمی‌دونم آخه من شاعر نیستم شعر بلد نیستم.

شده در مساله‌ای کاسه داغ‌تر از‌ آش بشین؟

نه.

اگه چیزی مطابق میل‌تون نباشه؟

این رو طبیعی می‌دونم من هم انتظار ندارم همه حرفای من رو قبول داشته باشن.

شده خودتون رو به دیگران ترجیح بدین؟

هیچ‌وقت سعی نکردم. من هم یکی مثل همه مردم. سعی می‌کنم از مردم جلو نیفتم و عقب هم نرم با مردم باشم.

اختلاف نظر نباید تبدیل به کینه بشه یا از کنارش رد بشن یا با هم گفت‌وگو کنن.

شما رو که می‌شناسن توی کوچه خیابون و ابراز احساس می‌کنن و...؟

من ازشون تشکر می‌کنم من نمی‌شناسم ولی اونا می‌شناسن احترام می‌ذارن سلام علیک می‌کنن برخوردشون خیلی خوبه با من و من از مردم واقعا تشکر می‌کنم شرمنده رفتار اینها هستم.

آرزوی مردمی؟

آرزو می‌کنم موفق باشن خدا عاقبت اونا رو ختم بخیر بکنه و عاقبت ما رو.

آرزوی مملکتی؟

پیروزی و سربلندی جمهوری اسلامی و ادامه یافتن (=استمرار) انقلاب. فشار اقتصادی از دوش مردم برداشته بشه. آدم‌ها مستقل باشن وابسته به خودشون باشن از خودگذشتگی‌ها رو بیشتر کنن وابستگی‌ها رو کم کنن و صادقانه برخورد کنن.

آرزوی انقلابی؟

آرزومون اینه که این انقلاب طوری باشه که رومون بشه که در نهایت پرچم این انقلاب رو به دست امام زمان برسونیم. ان‌شاءا... که اینجوری میشه.

و برای مسؤولان؟

از مسؤولان هم... دلم می‌خواد که (همیشه توی جلسات و صحبت هام میگم) صادقانه با مردم برخورد کنن اگر مثل مردم زندگی بکنن زیر فشار اقتصادی مردم هیچ توقعی ندارن اما اگه خودشون زندگی مرفه داشته باشن توی کاخ‌ها زندگی کنن و مردم توی فشار باشن خب این بین ملت و دولت جدایی به وجود میاره

دولتی که از ملتش جدا بشه؟

عاقبت خوبی نداره. جدایی سرنگونی میاره دیر و زود داره اما...

درباره رهبر معظم انقلاب؟

به حرف رهبری گوش کنن پشت سر رهبری باشن خودشون رو از رهبری جلوتر نندازن تا بتونن دست به دست هم مملکت رو به سربلندی و پیروزی برسونن.

این که ما اکنون ابرقدرت منطقه هستیم و آمریکا نتوانست در برابر سیلی ما واکنشی نشون بده؟

برای این که ما به کارهامون اعتقاد داریم دیگران ندارن و شعارش رو میدن، ما عمل می‌کنیم.

فکرش رو نمی‌کردن همچین ضربه‌ای بزنیم تهدید هم می‌کردن اگه کاری بکنین 50و چند جا رو بمباران می‌کنیم:

چون با خدا و مسائل اعتقادی و قاطعیت رهبری روبه‌رو بودیم کار رو انجام دادیم و به همین دلیل هم از ادامه‌اش ترسیدن چون مقام رهبری فرموده بود یکی بزنین ده تا می‌خورین ضربه سنگینی که خوردن و هنوز تلفاتش رو نگفتن باعث شد به این نتیجه برسن که با ما کاری نداشته باشن.

حرفی برای درج در کتاب‌های درسی؟

صادقانه افکار و عقایدِ نظرات امام و رهبری و مبارزان و آدم‌هایی مثل آقای سلیمانی رو درج کنن تا جون‌هایی که اینها رو ندیدن حداقل گفتارشون رو گوش بکنن که بتوونن ادامه بدهند.

نظرتون درباره این مصاحبه؟

خوبه اگه بتونین همه‌اش رو چاپ کنین. خوب بود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

کدخبر: 541469 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟