زن 45 ساله در حالی که صورت خیس شده از اشک های غلتان را با گوشه چادرش می پوشاند، دادخواست شکایت از همسرش را روی میز کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گذاشت و با بیان این که در روزهای آوارگی خیلی وقت ها به همراه پسر 12 ساله ام گرسنه به خواب رفته ایم در تشریح ماجرای زندگی اش گفت: 14 سال بیشتر نداشتم که پای سفره عقد نشستم. آن روزها در یکی از روستاهای شمال غربی کشور زندگی می کردیم و من، همسرم را تا لحظه جاری شدن خطبه عقد ندیده بودم اگرچه «سلیم» نیز اهل همان منطقه بود و تفاوت فرهنگی نداشتیم اما نمی دانم چرا از همان آغاز زندگی مشترک، همسرم سر ناسازگاری گذاشت. او خیلی وقت ها سر کار نمی رفت و ما دچار مشکلات مالی می شدیم به طوری که پدرم مجبور بود هزینه های زندگی ما را تقبل کند. این وضعیت به حدی رسید که روزی «سلیم» به بهانه پیدا کردن شغل مناسب از من خواست به مشهد مهاجرت کنیم با آن که دوری از خانواده خیلی برایم سخت بود و من خانواده ام را که سنگ صبورم بودند از دست می دادم اما وقتی به زندگی در مجاورت حرم امام رضا(ع) می اندیشیدم دلم آرام می گرفت. به طوری که گویی همه غم هایم به پایان می رسید، خلاصه در حاشیه شهر مشهد ساکن شدیم و ماه ها و سال ها را با هر سختی و بدبختی بود پشت سر می گذاشتیم. دیگر 30 سال از زندگی مشترکمان می گذشت و سه فرزندم به خانه بخت رفته بودند و تنها پسر 12 ساله ام نزد ما زندگی می کرد تا این که خبر رسید پدرم به شدت بیمار شده است. با اجازه شوهرم او را از زادگاهم به مشهد آوردم تا بتوانم بهتر از او مراقبت کنم اما مدتی بعد سلیم با چرب زبانی و مهربانی های ساختگی وکالتی از پدرم گرفت تا با فروش منزل او در شمال غربی کشور پول آن را بین ورثه تقسیم کند و بخشی دیگر از پول فروش ساختمان را برای درمان و تهیه داروهای پدرم بپردازد. اما او در خیانتی آشکار با فروش منزل پدرم منزلی در مشهد به نام خودش خریداری کرد و با بی رحمی تمام پدرم را به خانه سالمندان فرستاد. به طوری که او در این شهر غریب و در حالی که از پرداخت هزینه های درمان ناتوان بود در گوشه خانه سالمندان جان سپرد.

از آن روز به بعد خواهر و برادرانم که فکر می کردند من با همدستی همسرم پول آن ها را بالا کشیده ام مرا از خودشان طرد کردند. از سوی دیگر من و سلیم به خاطر همین موضوع طوری با یکدیگر درگیر شدیم که او من و پسرم را از خانه بیرون انداخت و این گونه آواره و سرگردان شدم با وجود این و در حالی که سواد ندارم از همسرم شکایت کردم و برای دلتنگی هایم باز هم در کنار مرقد مطهر امام رضا(ع) اشک می ریزم تا شاید ...

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

حمله حیوان عجیب و جگرخوار به گله گوسفندان در کرمان

دوستم بی غیرتی کرد! وقتی خانه نبود مرا به خانه اش می فرستاد و من شب ها با زنش هخوابی داشتم + عکس

محاکمه ناظم منحرف دبیرستان معین به جرم تشویق به فساد و کودک آزاری

قتل داماد تهرانی به دست تازه عروس + عکس

دختر ایرانی چطور زیبا شد؟! / این دختر تصادف کرده بود! + تصویر

نوزاد مُرده داخل قبر زنده شد! + تصویر

ترانه 17 ساله در خانه خلوت شاهین تسلیم خواسته هایش شد! / او دروغ می گفت و زن و بچه داشت

داروی 5 میلیارد تومانی برای دختر بچه ایرانی! + فیلم تلخ

وقتی الناز سرزده داخل اتاق شد شوهرش و زن بی حیا لخت روی تخت بودنند!

نقشه جوان برای منشی تنهای یک پزشک تهرانی

زن بی حیا با اینستاگرام مرد پولدار شهرستانی را به خانه اش در تهران کشاند! + عکس

تجاوز به پسر 16 ساله به بهانه جابه جایی فرش توسط 2 پسر همسایه + عکس

بازجویی از مرضیه 40 ساله به خاطر مرگ مشکوک جوان 28 ساله عریان

اشکان ابراهیمی با اسلحه های پیشرفته در انگلیس دستگیر شد  + عکس

شکایت پدر یکی از کودکان از سعید طوسی در ترکیه/ این کودک همراه سعید طوسی به ترکیه رفته بود

کدخبر: 388948 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟