زن 33 ساله به آرامی روی صندلی گوشه اتاق نشست و در حالی که به سرنوشت تاریک خود می اندیشید و سال های تباهی عمرش را پشت میله های زندان Prison از نظر می گذراند چشم به حلقه های فولادین گره خورده بر دستانش انداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: در روستای ما دختران تا کلاس پنجم ابتدایی درس می خواندند و پس از آن به خانه داری مشغول می شدند چرا که خانواده ها اجازه نمی دادند دخترانشان در روستای دیگری ادامه تحصیل بدهند. بسیاری از دختران بعد از ترک تحصیل پشت دارهای قالی می نشستند و به قالی بافی روی می آوردند. آن ها منتظر می ماندند تا جوانی سوار بر اسب سفید به دنبالشان بیاید و آن ها را به شهر آرزوها ببرد من هم چنین تصوری را داشتم و آرزوهای رنگارنگی را برای خودم نقاشی می کردم تا این که «حبیب» به خواستگاری ام آمد. او اهل روستای خودمان بود که از مدتی قبل در مشهد به شغل نقاشی ساختمان مشغول شده بود. زنان روستا می گفتند او در شهر خانه ای خریده و خودرویی را زیر پایش انداخته است. مادرم نیز با دیدن پراید حبیب به داشته های او طمع کرد و از من خواست به خواستگاری حبیب پاسخ مثبت بدهم اگرچه به هیچ عنوان علاقه ای به حبیب نداشتم ولی به اجبار خانواده ام به عقد او درآمدم حبیب که متوجه شده بود من به اجبار خانواده ام با او ازدواج کرده ام خیلی به من محبت می کرد تا قلب مرا به دست آورد اما من هر روز بیشتر کینه او را به دل می گرفتم و همواره به انتقام از حبیب و خانواده ام می اندیشیدم، دو سال بعد از ازدواج و زمانی که پسر اولم را باردار بودم به پیشنهاد یکی از همسایگان به مصرف مواد مخدر Drugs روی آوردم و خیلی زود معتاد Addicted شدم. زمانی که همسرم از ماجرای اعتیادم باخبر شد در حالی پول تامین مواد مخدر را به من پرداخت می کرد که خودش حتی به سیگار هم لب نمی زد. این موضوع هم مرا آزار می داد چرا که دوست داشتم او هم پای بساط مواد مخدر بنشیند تا مرا سرزنش نکند ولی هیچ گاه موفق به این کار نشدم تا این که روزی با زنی که از او مواد مخدر می خریدم درددل کردم و شرایط زندگی ام را برایش توضیح دادم او پیشنهاد کرد همسرم را به زندان بیندازم تا از شر او راحت شوم من هم با ساده لوحی پیشنهاد او را قبول کردم و با فروش طلاهایم مقداری هروئین خریدم و در منزل جاسازی کردم آن زن مواد فروش و همسرش برای همکاری با من مبلغ 10 میلیون تومان سفته از من گرفتند تا با این ترفند شوهرم را زندانی Prisoner کنند اما وقتی با تماس آن ها ماموران موادها را پیدا کردند خیلی زود متوجه شدند که شوهرم بی گناه است و من برای او پاپوش درست کرده ام اکنون نمی دانم چه سرنوشت تلخی در انتظارم است ولی کاش یک بار به چشمان نگران فرزندانم نگاه می کردم و به آینده آن ها می اندیشیدم کاش ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

اعتراف تازه داماد به رها کردن نوعروس در جاده شهریار / دختر دانشجو ناپدید شد تا اینکه!!!+عکس

حمله وحشیانه به دختر 17 ساله در اسفراین / تبهکار در ملاعام گردانده شد + فیلم و عکس

در ویلا به ما تجاوز شد / 3 زن به حکم دادگاه تهران برای عنکبوت زرد اعتراض کردند

تجاوز به کودکان متکدی در پاتوق‌های زیر پوستی تهران

عجیب ترین محاکمه برای عجیب ترین جرم!

ماجرای کارت های سهام عدالت / هشدار مراقب باشید!

حرف های شنیده نشده قاضی پرونده زندان کهریزک سال 88 + عکس

فیلم لحظه درگیری پلیس ایران با گروهک تروریستی در لار +عکس

مرگ هولناک گردشگر زن هنگام فیلمبرداری +عکس

قتل دانشجوی پزشکی ایرانی در خانه دانشجویی در باکو

جزییات قتل خانم دانشجوی دانشکده پزشکی در آخرین دیدار + عکس

انفجار کپسول اکسیژن در بیمارستان میاندوآب/ یک کشته و ۵ مجروح+ عکس

دختری با دست قطع شده به خانه رفت! +عکس

قتل 5 مرد در مزرعه مرزی هیرمند با شلیک گلوله

در اتاق خواب کیارش چیزی دیدم که خشکم زد!

افشین دست از سر مادر بیوه ام برنمی داشت و من تعصب زیادی داشتم تا اینکه !!+ عکس

4 صبح بود که خوابیدیم و لحظاتی بعد آن صحنه وحشتناک را دیدم / زینب شاهد فاجعه بود

قاتل برادر می خواست از ایران فرار کند اما!

سقوط هواپیمای کوچک روی یک استخر خانگی + فیلم

ناپدید شدن فرش جهیزیه پروین اعتصامی ! + تصاویر

مسابقه ای که راز شوم مرد جوان را نزد همسرش فاش کرد+فیلم کتک کاری

عکس عجیب از گانگورویی عضلانی مانند بدنسازها + تصاویر

قطع دست سارق جوان در زندان مشهد

کمین خیابانی پلیس برای دزدان 18 ساله پایتخت + عکس

کدخبر: 316532 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟