سناریوی عجیب در قتل دختر 8 ساله به دست پدر 4 زنه اش / دعوای زن سوم و چهارم مرا بدبخت کرد + جزییات

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از خرداد سال 98 با شکایت یک زن جوان آغاز شد. وی مدعی شد همسرش بعد از جدایی از وی و ازدواج با زنی دیگر دختر خردسالش را سر به نیست کرده است.

این زن   در تشریح ماجرا گفت: در سال 87 با مردی به نام ناصر ازدواج کردم .او قبل از من هم دوبار ازدواج کرده و از همسرانش جدا شده بود که به خواستگاری ام آمد. یکسال بعد از ازدواج صاحب دختری به نام سیما شدیم. وقتی دخترمان یکساله بود به خاطر اختلاف‌هایی که با ناصر داشتم از هم جدا شدیم و سرپرستی سیما به من سپرده شد. وقتی دخترم به سن 7 سالگی رسید ناصر از من خواست تا سرپرستی بچه را به او واگذار کنم اما حاضر به این کار نشدم چون می‌دانستم او برای چهارمین بار ازدواج کرده است و نمی‌خواستم دخترم زیر دست نامادری بزرگ شود اما می گفت پول به او بدهم یا دخترم را با خودش می‌برد. چند روز بعد او سیما را از راه مدرسه تحویل گرفت و  با خودش برد و از آن روز به بعد دیگر دخترم را ندیدم.

این زن در حالی که اشک می ریخت گفت: هربار با ناصر تماس می‌گرفتم و می‌خواستم با  دخترم صحبت کنم او بهانه‌ای می آورد. حالا مدتی است از دخترم بی خبرم و گمان می کنم همسر سابقم بلایی سر دخترم آورده باشد.

 با این شکایت ناصر 42 ساله تحت بازجویی قرار گرفت و مدعی شد دخترش را چند ماه قبل به مادرش تحویل داده و دیگر از او خبری ندارد.

اعتراف به قتل دختر 8 ساله

اظهارات ضد و نقیض این مرد شک پلیس را برانگیخت و ناصر مدعی شد دخترش را در حوالی میدان شوش به یک مرد فروخته است ولی وقتی پلیس به دروغگویی وی پی برد لب به بیان حقیقت گشود.

این مرد گفت: وقتی دخترم را از همسرم گرفتم و او را به خانه بردم. همسر چهارمم مخالف نگهداری از دخترم بود. او از من خواست تا دخترم را به  مادرش تحویل دهم اما من راضی به این کار نبودم و قبول نکردم. همسرم به من فشار می آورد و دیگر روز خوش در خانه نداشتم. به همین خاطر به خیابان ناصرخسرو رفتم و  قرصی خریدم. یک روز به بهانه تفریح دخترم را سوار موتورم کردم و باهم به پاکدشت رفتیم. در آنجا قرص را با آبمیوه به دخترم دادم و در راه بازگشت به تهران در منطقه خاورشهر متوجه شدم او بیهوش شده است. به همین خاطر او را کنار جاده از موتور پیاده کردم و  به خانه برگشتم. من دیگر خبری از دخترم ندارم.

با اظهارات تکان  دهنده پدر بی رحم، ماموران به بررسی مناطقی پرداختند که وی مدعی بود پیکر نیمه جان دخترش را آنجا رها کرده است. اما هیچ ردی از دختر بچه به دست نیامد.

به این ترتیب برای ناصر به اتهام قتل و برای همسر چهارمش به نام شبنم به اتهام معاونت در این جرم کیفر خواست صادر شد و ناصر و همسر چهارمش در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهر از خود دفاع کردند.

نخستین دادگاه

در ابتدای جلسه پدر ناصر به جایگاه رفت و گفت: با اینکه در ابتدا اعلام گذشت کرده بودم ولی حالا خواهان اشد مجازات برای پسرم، مادر سیما و همسر چهارم پسرم هستم. آنها همگی در ناپدید شدن نوه ام مقصر هستند و باید به سزای کارشان برسند.

سپس  مادر سیما روبه روی قضات ایستاد وگفت: من  از ناصر و همسرش شکایت دارم و حاضر به مصالحه هم نیستم.

وقتی ناصر روبه روی قضات ایستاد و گفت: باور کنید قصدم کشتن دخترم نبود. اگر فشارهای همسر چهارمم نبود هیچگاه دست به این کار نمی‌زدم.

زن  چهارم ناصر نیز گفت: من از ناصر نخواستم بلایی سر دخترش بیاورد. فقط خواستم او را به مادرش تحویل دهد.من به او گفته بودم خودم فرزند دارم و نمی‌توانم فرزند دیگری را بزرگ کنم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و ناصر را به 3 سال زندان و دیه محکوم کردند اما این حکم در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و شکسته شد. قضات عالی رتبه دیوان عالی کشور خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند تا شاید ردی از دختر کوچولو به دست بیاید.

دومین دادگاه

به این ترتیب ناصر بار دیگر در شعبه 11دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

در ابتدای جلسه  نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: پدربزرگ سیما که ولی قهری وی است اعلام گذشت کرده است. سپس مادر سیما در حالی که اشک می ریخت گفت: در این سال ها هیچ ردی از دخترم به دست نیامد و من نمی دانم چه بلایی سر جسدش آمده است. من برای شوهر سابقم اشد مجازات می خواهم.

وقتی ناصر روبه روی قضات ایستاد منکر قتل دخترش شد. وی گفت: من اتهام قتل دخترم را قبول ندارم. زن سوم و چهارمم با هم اختلاف داشتند و مدام تلفنی با هم بحث می کردند. آنها هیچ کدام دست از سرم بر نمی داشتند. حضور دخترم هم اوضاع را بدتر کرده بود. به همین خاطر او را به پاکدشت بردم و به او قرص خوراندم اما من دیگر از سرنوشت او اطلاعی ندارم و نمی دانم زنده یا مرده است.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و ناصر را به 3سال زندان محکوم کردند.زن چهارم وی نیز از اتهام معاونت در قتل تبرئه شد.

شکسته شدن حکم بی گناهی زن چهارم

اما مادر سیما به حکم تبرئه هوویش اعتراض کرد و خواستار مجازات وی شد.

با این اعتراض پرونده بار دیگر در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و حکم زندان ناصر تایید شد.اما قضات دیوان عالی کشور حکم تبرئه زن چهارم وی را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند. به این ترتیب پرونده این زن به شعبه همعرض ارسال شد تا در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام معاونت در قتل فرزند هوویش محاکمه شود.

سومین محاکمه زن چهارم

در این جلسه ناصر روبه روی قضات ایستاد و گفت: زن چهارمم به حرف هایش مرا تحریک کرد تا دخترم را سربه نیست کنم. او آنقدر به من فشار آورد که چنین تصمیمی گرفتم و دست به اشتباه زدم.حالا هم 3سال مجازاتم را در زندان تحمل کرده ام و می خواهم زودتر آزاد شوم .در غیر این صورت در زندان خودم را میکشم.

سپس شبنم رو به روی قضات ایستاد و مدعی شد شوهرش دروغ می گوید.

وی گفت: شوهرم برای اینکه من درخواست طلاق داده ام و باید مهریه ام را بپردازد چنین حرف هایی را علیه من مطرح می کند. من هرگز راضی به مرگ سیما نبودم. من فقط می خواستم از ناصر طلاق بگیرم.من از سال 93 که با این مرد ازدواج کردم روزگارم سیاه شد. من زن چهارم او بودم و خیلی زود صاحب فرزند شدم. او مرد بدخلقی بود و مدام من و فرزندم را اذیت می کرد. به همین خاطر من و شوهرم مدام در کش مکش بودیم. من هرگز از او نخواسته بودم تا دخترش را سر به نیست کند. اما حالا به دروغ می گوید من برای قتل او را تحریک کرده بودم.من فقط می خواستم از ناصر جدا شوم.

این زن ادامه داد : مادر سیما به تازگی بلاگر شده و عکس دخترش را د رفضای مجازی منتشر می کند تا به بهانه اینکه پولی برای گرفتن وکیل ندارد کمک مالی جمع کند. او دوست دارد این پرونده بسته نشود تا به پول خوبی برسد. من بی دلیل پایم به این پرونده باز شده و بی گناه هستم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

وبگردی