در گفت و گوی رکنا با معاونت دریایی و تالاب های سازمان حفاظت از محیط زیست مطرح شد
تالابهای ایران در جاده خشکی/ لاهیجان زاده :برای احیای تالابها سالانه حداقل ۱۵۰۰ میلیارد تومان نیاز داریم/ فقط داریم عقبماندگیها را وصلهپینه میکنیم + صوت
۴۲ درصد تالابهای ایران خشک شدهاند و برخی، مثل گاوخونی، با خشکی ۹۹ درصدی عملاً دیگر وجود ندارند. احمدرضا لاهیجانزاده، معاون دریایی سازمان حفاظت محیط زیست، صراحتاً اعلام میکند که نه تنها بودجه کافی برای نجات این اکوسیستمهای حیاتی وجود ندارد، بلکه آنچه امروز با عنوان «احیای تالاب» اجرا میشود، در بهترین حالت تلاش برای چسباندن وصله بر زخمهای عمیق و تاریخی است. او هشدار میدهد که تالابِ بیآب، نهتنها دیگر کارکرد مثبتی ندارد، بلکه خودش به منبع تهدیدی برای سلامت، امنیت و اقتصاد کشور تبدیل شده است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، خشکی ۴۲ درصد از تالابهای ایران، آژیر قرمز بحران گرد و غبار را به صدا درآورده؛ جایی که گاوخونی با ۹۹ درصد خشکی به نماد مرگِ بیسر و صدای تالابها بدل شده و هورالعظیم، بختگان و شادگان یکییکی از زیست به زوال میرسند. تالابهای نیمهجان، خود به منبع تولید ریزگرد بدل شدهاند، و در نبود آب و تخصیص ناکارآمد بودجه، نه تنها دیگر توان مهار طوفانها را ندارند، بلکه خود آتشافروز فاجعهایاند که دامن سراسر کشور را گرفته است.
در ادامه گفت و گو خبرنگار اجتماعی رکنا با احمدرضا لاهیجان زاده معاونت دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست را می توانید بخوانید.
بر اساس آخرین آماری که بهصورت رسمی منتشر شده، ۴۲ درصد تالابهای کشور خشک شدهاند. برخی از این تالابها نظیر گاوخونی، با خشکی ۹۹ درصدی مواجه هستند که عملاً به نابودی کامل نزدیک شدهاند. تالابها از مهمترین اکوسیستمهای طبیعی کره زمین محسوب میشوند؛ اکوسیستمهایی که نقشی حیاتی در حفظ تنوع زیستی، تنظیم اقلیم، تغذیه سفرههای آب زیرزمینی، کنترل سیلابها و حتی تأمین معیشت جوامع محلی ایفا میکنند. در چنین شرایطی، این سؤال مطرح میشود که بودجههایی که هر ساله برای حفظ و احیای تالابها در نظر گرفته میشود، چگونه و در چه مسیری هزینه میشوند؟ و چرا علیرغم اختصاص این اعتبارات، همچنان تنها آماری که به گوش مردم میرسد، آمار خشکی و نابودی تالابهاست؟ احمدرضا لاهیجانزاده، معاون دریایی سازمان حفاظت محیط زیست در این خصوص اینگونه پاسخ داد:
«حیات تالاب بهطور کامل وابسته به آب است. اگر آبی وجود نداشته باشد، نهتنها تمام خدمات اکولوژیکی تالاب از بین میرود، بلکه تالاب خشکشده خودش تبدیل به منبعی برای تخریب محیط زیست پیرامونی میشود. بهعنوان مثال، پدیده گرد و غبار یکی از پیامدهای مستقیم خشکی تالابهاست. همچنین، پیامدهایی همچون افزایش مهاجرت، مسائل بهداشتی، تنشهای اجتماعی، ناامنیهای منطقهای و حتی تأثیرات اقتصادی از نتایج بیآبی تالابهاست. به عبارتی دیگر، اگر تالاب آب نداشته باشد، تنها خدمات مثبت آن را از دست نمیدهیم؛ بلکه خود آن به منبع تهدید تبدیل میشود.حالا بیایید وارد بحث آمار و شرایط سال آبی شویم. سال آبی که در آن قرار داریم از مهرماه ۱۴۰۳ آغاز شده و تا پایان شهریور ۱۴۰۴ ادامه دارد. این سال آبی، اگرچه هنوز به پایان نرسیده، اما تاکنون با کاهش بارندگی قابلتوجهی همراه بوده است. بر اساس آمارهایی که ما در اختیار داریم، میانگین بارندگی در این سال حدود ۳۷ تا ۳۸ درصد نسبت به میانگین بلندمدت کاهش داشته است. البته این فقط یک عدد میانگین است؛ در برخی از حوزههای آبریز کشور، کاهش بارندگی تا ۶۰ و حتی ۷۰ درصد نیز رسیده است.حالا در چنین شرایطی که ما این حجم عظیمی از منابع بارشی و روانآبها را از دست دادهایم، نباید انتظار داشت که بودجههای محدودی که به موضوع احیای تالابها اختصاص مییابد، بتواند معجزه کند. نمیتوان یک رابطه ریاضی و خطی بین «اختصاص اعتبار» و «وجود یا عدم وجود آب» برقرار کرد. اگر آب نباشد، هیچ مقدار بودجهای نمیتواند آن را خلق کند.
با این حال، بخش دیگری از ماجرا این است که تالابها عمدتاً در زمان وقوع سیلاب، آبگیری میکنند. یعنی بارشهای پراکنده و معمولی مثلاً در حد ۱۰ یا ۱۵ میلیمتر، شاید بتواند تالاب را مرطوب کند، اما برای اینکه تالاب واقعاً آبدار و زنده شود، باید بارشهای سیلابی اتفاق بیفتد.
در این راستا، یکی از اقداماتی که همکاران ما در سازمان حفاظت محیط زیست با همکاری وزارت نیرو و شرکتهای آب منطقهای در استانها انجام دادهاند، لایروبی مسیرها و رودخانههای منتهی به تالابها بوده است. این اقدام در برخی نقاط کشور جواب داده و در مواردی که بارندگی مناسبی رخ داده، توانستهایم با این لایروبیها حجم بیشتری از آب را به سمت تالاب هدایت کنیم و شرایط آبی بهتری فراهم کنیم.
اقدام دیگری که ما در سالهای اخیر انجام دادهایم، جلوگیری از خروج و هدررفت آب از داخل تالابهاست. برخی از تالابهای ما به دلایل طبیعی یا ساختاری، خروجیهایی داشتند که باعث میشد حتی اگر بارش سیلابی در ماههایی مانند بهمن، اسفند یا فروردین رخ میداد، آب ذخیرهشده در تالاب تا خردادماه تخلیه شود و تالاب دوباره خشک شود.
ما در این موارد وارد عمل شدیم؛ خروجیهای آب را شناسایی کردیم و با وجود محدود بودن اعتبارات، بهصورت تدریجی در حال نصب دریچههایی برای کنترل خروجیها هستیم. در برخی تالابها این دریچهها نصب شده و نتایج مثبتی نیز مشاهده شده است. تلاش ما این است که در صورت تأمین اعتبارات بیشتر، این روند را گسترش دهیم و بتوانیم هم از ورود آب اطمینان حاصل کنیم و هم از خروج بیرویه آن جلوگیری کنیم.
بهطور خلاصه باید گفت که ما در شرایطی فعالیت میکنیم که از یکسو با خشکسالی شدید و کاهش بارندگی روبرو هستیم، و از سوی دیگر با محدودیت شدید منابع مالی. اما با وجود این شرایط، تلاش میکنیم که با راهکارهای فنی و مدیریتی، تا جایی که ممکن است جلوی نابودی کامل تالابها را بگیریم.»
بودجهای برای احیای تالابها وجود ندارد؛ فقط داریم عقبماندگیهای تاریخی را وصلهپینه میکنیم
در ادامه گفتوگو، لاهیجانزاده به مسئله زمان ماند آب در تالابها اشاره کرد و گفت: «اگر ما بتوانیم زمان ماند آب را در تالابها افزایش دهیم، یعنی آب مدت بیشتری در بستر تالاب باقی بماند، این خودش یک عامل مؤثر در احیای تالاب است. این افزایش زمان ماند موجب افزایش رطوبت و در برخی موارد حتی بازگشت حیات به برخی تالابها شده است. ما تعدادی از این پروژهها را در چند تالاب به اجرا درآوردیم و نتایج نسبتاً خوبی هم حاصل شد. اما مسئلهای که باید روی آن تأکید کنم، محدودیت بسیار شدید اعتبارات ماست.»
او در ادامه با اشاره به بودجه تخصیص یافته به تالابها در سال جاری گفت: «بودجه مصوب ما برای تالابها در سال ۱۴۰۳ که منتهی میشود به سال ۱۴۰۴، چیزی در حدود ۲۰۰ میلیارد تومان بوده است. با این حال از این رقم، تنها نزدیک به ۶۰ درصد یعنی حدود ۱۲۰ میلیارد تومان آن تخصیص داده شده. این بودجه قرار است صرف ۲۶ تالاب ثبتشده در سطح کشور شود. رقمی که در مقایسه با نیازها، بسیار ناچیز و غیرقابل اتکاست. با همین میزان محدود اما سعی کردیم پروژههایی اجرا کنیم که تا حدودی هم موفق بودند.»
نکتهای که شما درباره بودجه بیان کردید ما در تمام موضوعات مرتبط با محیط زیست با همین مشکل روبهرو هستیم. چه درباره تالابها، چه یوز آسیایی، چه فوک خزری و سایر گونهها و زیستبومها. همیشه پاسخی که از مسئولان میشنویم، محدودیت بودجه است. سؤالم این است که چرا در سطوح بالای تصمیمگیری، این آگاهی نسبت به اهمیت و اولویت محیط زیست شکل نگرفته؟ چرا سازمان حفاظت محیط زیست نتوانسته در این زمینه موفق عمل کند؟ چون با نصف بودجه، کار درست و درمانی نمیشود انجام داد. این گفتمان با دولت و نهادهای تصمیمگیر باید به چه شکلی مطرح شود تا بفهمند تخریب محیط زیست، از جنگ هم خسارتبارتر است؟
لاهیجانزاده در پاسخ به این پرسش، با اشاره به اصول مدیریت کلان گفت: «در مباحث مدیریتی آمده که اگر مدیری بخواهد موفق عمل کند، باید سه مؤلفه کلیدی را در اختیار داشته باشد، یکی از آنها اختیارات و درایتهای مدیریتی است که به خود شخص یا سازمان برمیگردد. اما دو مؤلفه دیگر، ابزارهایی هستند که الزاماً در اختیار مدیر نیستند، بودجه و نیروی انسانی. بدون این دو ابزار، مدیریت عملاً ناقص است. ممکن است یک سازمان یا مدیر، با سختیهای فراوان و حتی با ایثار و جانفشانی بتواند بهطور موقت کار را پیش ببرد، اما این روند پایدار نیست و بهمرور، آسیبها خود را نشان میدهند.»
او در ادامه گفت: «مثال بارز این موضوع، وضعیت محیطبانان ماست. تا امروز، ۱۵۴ محیطبان در راه حفاظت از محیط زیست کشور شهید شدهاند. صدها نفر دیگر مجروح و جانباز شدهاند. اما تا کی میتوان به این شیوه محیط زیست را حفظ کرد؟ این روش در دنیای امروز جوابگو نیست. ساختار فعلی ما، حاصل دههها مشکل در برنامهریزی و تخصیص منابع است. حالا که میخواهیم این مشکلات تاریخی را جبران کنیم، کار بسیار سختتر شده است.»
افزایش بودجه نسبی است، اما کفاف نیازها را نمیدهد
لاهیجانزاده در ادامه، برای توضیح بهتر دشواری جبران مثالی زد: «در قانون بودجه معمولاً اجازه داده میشود که مثلاً ۱۰ درصد بودجه جاری افزایش پیدا کند، یا گفته میشود که امسال ۲۵ درصد به اعتبارات عمرانی افزوده شده است. حالا فرض کنید برای سازمان محیط زیست که کل بودجهاش بسیار اندک است، اگر بهجای ۲۵ درصد، حتی ۵۰ درصد هم اضافه شود، باز هم عدد قابل توجهی نخواهد بود.»
او افزود: «برای اینکه تصویر روشنی داشته باشید، اجازه بدهید عددی بگویم. ما برای اجرای برنامههای جامع احیای تالابها در کشور، در سال حداقل به ۱۵۰۰ میلیارد تومان نیاز داریم. اما بودجه مصوب ما تنها ۲۰۰ میلیارد تومان است و از این مبلغ هم تنها ۱۰۰ میلیارد تومان تخصیص پیدا میکند. حالا اگر این بودجه تبدیل شود به ۲۲۵ یا حتی ۲۶۰ میلیارد، باز هم با فاصله زیادی از عدد مورد نیاز قرار داریم. نمیتوان انتظار داشت که دولت، در عرض یک سال این عدد را به هزار درصد افزایش دهد. چون این کار به معنی قطع منابع از سایر بخشهاست.»
او البته به تلاشهای در حال انجام هم اشاره کرد و گفت: «ما در سازمان تلاش میکنیم و رایزنیهایی با دولت و مجلس داریم. در همین سال جاری، نسبت به سال گذشته افزایش قابل قبولی در بودجه داشتیم. اما این افزایش بههیچوجه کفاف جبران عقبماندگیهای گذشته را نمیدهد. ما باید از طریق برنامه هفتم توسعه و سال های باقیمانده از عمر دولت، این افزایشها را ادامه دهیم تا در افق ۴ یا ۵ ساله، بخشی از این عقبماندگیها جبران شود؛ چه در حوزه مالی، چه در حوزه استخدام و تأمین نیروی انسانی.»
امیدوارم این تحولات با سرعت بیشتری اتفاق بیفتد، چون آنچه ما از سرعت نابودی طبیعت، حیات وحش و منابع آبی کشور میبینیم، بسیار فراتر از سرعت اقدامات جبرانی ماست.
وزارت نیرو و نابودی تالابها؛ چرا محیط زیست شکایت نکرد؟
بخش دیگر گفتوگو به نقش وزارت نیرو در تخریب تالابها اختصاص داشت. خبرنگار با اشاره به پروژههای سدسازی و انحراف آب رودخانهها پرسید که چرا سازمان حفاظت محیط زیست هیچگاه در برابر این پروژهها بهصورت رسمی نایستاده و شکایت حقوقی یا قضایی نکرده است.
لاهیجانزاده پاسخ داد: «تمام اتفاقاتی که امروز باعث وضعیت بحرانی تالابها شده، ریشه در تصمیمات و مصوبات چهار پنج دهه گذشته دارد. آنچه امروز میبینیم، محصول تجمعی فعالیتهایی است که طی ۴۰ سال گذشته بدون ارزیابی زیستمحیطی کافی اجرا شدهاند. از دست رفتن تالابها، افت آبخوانها، فرونشست زمین و سایر بحرانها، نتیجه مستقیم همین روند است.»
او به نبود قوانین در سالهای گذشته اشاره کرد و گفت: «وقتی به پروژههای عمرانی دهه ۶۰ یا ۷۰ نگاه میکنید، متوجه میشوید که در آن زمان اصلاً قانون ارزیابی زیستمحیطی وجود نداشته. سدهایی مثل کارون ۲، ۳، ۴ و کرخه، که از بزرگترین سدهای کشور هستند، در زمانی ساخته شدند که استعلام از محیط زیست الزامی نبود. اجرای این پروژهها در شرایطی آغاز شد که قانون مشخصی برای ارزیابی اثرات زیستمحیطی نداشتیم.»
لاهیجانزاده تأکید کرد: «ما تا اواخر دهه ۸۰، تازه بحث ارزیابی را وارد الزامات قانونی کردیم. قانون حفاظت از تالابها هم که مربوط به سال ۱۳۹۶ است، یعنی تا قبل از آن، حتی قانونی برای حفاظت اختصاصی از تالابها نداشتیم. قانون قدیمی حفاظت و بهسازی محیط زیست که مربوط به سال ۱۳۵۴ بود، تنها مرجعی بود که سعی میکردیم به آن استناد کنیم. بعدها هم قانون حفاظت از خاک، قانون هوای پاک و... آمدند. ولی همه اینها متعلق به دهه ۹۰ هستند. بنابراین، در سالهایی که بیشترین تخریب اتفاق افتاد، ما نه ابزار قانونی داشتیم، نه اختیار کافی، و نه بودجه لازم.»
منشأ گرد و غبار: فقط خارجی نیست، مسئولیت داخلی را فراموش نکنیم
در ادامه، خبرنگار درباره بحران گرد و غبار و نقش تالابهای خشکشده در تشدید آن پرسید؛ تالابهایی نظیر گاوخونی، ارومیه، هامون، جازموریان و دیگر پهنههای آبی کشور که به کانونهای غبارزا تبدیل شدهاند.با خشک شدن تالابها، منشأ داخلی گرد و غبار به مراتب افزایش یافته. چرا در گفتوگوهای رسمی فقط بر منشأ خارجی گرد و غبار (مثل عراق و سوریه) تأکید میشود؟ آیا این نوع روایتسازی برای دور شدن از مسئولیت داخلی است؟
معاون سازمان محیط زیست در پاسخ گفت: «بحث منشاء گرد و غبار داخلی یا خارجی، موضوعی است که با مدلسازیها و تصاویر ماهوارهای بهخوبی قابل تشخیص است. هیچکس نمیتواند بهصورت مطلق بگوید که گرد و غبار یا کاملاً داخلی است یا تماماً خارجی.»
او مثالی عینی برای توضیح این موضوع آورد: «شخصاً همین چند روز پیش در مسیر تهران به کرمان بودم. کل این مسیر حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ کیلومتر درگیر گرد و غبار شدید بود. منشأ این گرد و غبار را با ابزارهای موجود رصد میکردم و بهوضوح مشخص بود که کانونهایی در جنوب و جنوبشرق عراق و بخشهایی از عربستان فعال بودند و باد، این غبارها را به سمت غرب و جنوبغرب ایران و حتی مناطق مرکزی کشور هدایت میکرد.»
او تأکید کرد که در کنار منشأهای خارجی، کانونهای داخلی گرد و غبار نیز فعال هستند: «در همان مدلها، نقاط داخلی کشور نیز بهعنوان کانونهای فعال گرد و غبار دیده میشدند. خشکسالی گسترده در غرب آسیا، از عراق، اردن و عربستان گرفته تا بخشهای وسیعی از ایران، ترکمنستان، قزاقستان و حتی افغانستان، این منطقه را به یکی از غبارخیزترین مناطق جهان تبدیل کرده است.»
احیای تالابها؛ از جازموریان تا بختگان، در تلاش برای بازگرداندن رطوبت
لاهیجان زاده با اشاره به اهمیت مدیریت تالابهای داخلی در کاهش گرد و غبار گفت: «برای نمونه تالاب جازموریان، که در جلسهای با استاندار کرمان دربارهاش صحبت کردیم، میتواند کانونی مهم برای تولید غبار در جنوبشرق کشور باشد و اثرات آن تا مناطق مرکزی کشور هم ادامه یابد.»
او افزود: «تالابهای هامون، گاوخونی و دیگر پهنههای خشک، بهویژه در مناطق کویری که خاک بهشدت رطوبت خود را از دست داده، با کمترین وزش باد به کانونهای فعال گرد و غبار تبدیل میشوند.»
در این زمینه، تلاشهایی برای احیای اولیه برخی تالابها صورت گرفته است: «در هفته گذشته با پیگیریهای گسترده، توانستیم حدود ۳۰ میلیون مترمکعب آب به تالاب بختگان در استان فارس منتقل کنیم. در این مسیر، همکاری گستردهای با نیروهای محلی و شرکت آب منطقهای صورت گرفت تا برداشتهای غیرمجاز کشاورزی مانع رسیدن آب به تالاب نشود.»
او با اشاره به شرایط وخیم بارندگی در سال جاری گفت: «در این وضعیت نامناسب بارشی، سعی داریم حداقل بخشهایی از تالابها را مرطوب نگه داریم تا مانع شکلگیری کانونهای جدید گرد و غبار شویم. البته امید زیادی به سال آبی آینده یعنی پاییز ۱۴۰۴ داریم، بهاینامید که بارشها بخشی از خسارات جبرانناپذیر را جبران کنند.»
دیپلماسی محیط زیستی؛ گامهایی هرچند کند، اما رو به جلو
در پایان، خبرنگار نقش وزارت امور خارجه در پیگیری دیپلماسی محیط زیستی، بهویژه در ارتباط با کشورهای همسایه را مطرح کرد و اینکه به نظر دیپلماسی محیط زیستی کشور دچار نقص است.
معاون سازمان حفاظت از محیط زیست در پاسخ گفت: «اتفاقاً وزارت خارجه در بخش تالاب هامون، در ماههای اخیر فعالیتهایی داشته که نسبت به سالهای گذشته رو به جلو بوده است. وزیرخارجه شخصاً به کابل رفتند و در دیداری با مقامهای افغان، موضوع تأمین حقابهی هامون را بهطور ویژه مطرح کردند.»
او افزود: «در سطح محلی نیز از طریق استانداری سیستان و بلوچستان و رایزنی با ریشسفیدان منطقه، توافقاتی انجام شد که منجر به رهاسازی مقادیر اندکی آب شد. هرچند این مقدار آب هنوز به سطح تالاب نرسید و نتوانست آن را مرطوب کند، اما این اتفاق بهعنوان یک گام نخستین میتواند امیدبخش باشد.»
او در پایان گفت: «امیدواریم در سال آبی جدید، این روند مذاکرات شدت بیشتری پیدا کند و روابط دوستانه با همسایگان، بستر اجرای توافقات محیط زیستی مؤثرتری را فراهم سازد.»
ارسال نظر