من۳۰ سالم است و تقریبا یک سال است که ازدواج کردهام. بنا به مشکلات زیادی که از کودکی تا الان داشتم فشارهای زیادی روی روح و روانم بوده است. در حال حاضر هر اتفاقی که میافتد زود به گریه می افتم و اصلا نمیتوانم حرف بزنم. تا میخواهم کوچکترین صحبتی بکنم درجا به گریه می افتم. حتی برای مثال میخواهم به همسرم چیزی را که ناراحت شده ام توضیح بدهم همان بدو صحبت بغض میکنم و بعد به گریه میافتم و با گریه توضیح میدهم. واقعا خودم از این روحیه ضعیف خسته شده ام. من اصلا روحیه ضعیفی نداشتم تقریبا۲ سال است که خیلی ضعیف شده ام کمکم کنید.
5 سال است جدا شدم چندین بار خواستگاری رفتم نه می توانم انتخاب کنم و نه این که علاقه مند طرف مقابل می شوم. دست خودم نیست استرس دارم و همیشه نگرانم که دوباره همان اتفاق تکرار شود و اصلا نمی توانم به جنس مخالف فکر کنم. لطفا مرا راهنمایی کنید.
۸ سال هست لک پوستی در ناحیه پیشانی و گونه و بینی دارم. زمانی که دستم را روی پیشانی یا سایر لکها فشار میدهم انگار برای یک ثانیه لکها ناپدید و پوست بدون لک نمایان میشود و سپس دوباره انگار همون لک یا قرمزی شدید و یکپارچه میشود. بعضی پزشکان میگویند ملاسما است . چکار کنم؟
من تقریبا 8 سالی است که از جفت سینه هام شیر ترشح می شود ولی از سینه راستم بیشتر است این اتفاق بعد از سقطی که داشتم افتاده و تا الان هم ادامه دارد.
سرفه های مکرری دارم که مدت یک ماه است که آرام و قرار ندارم. راهنمایی کنید راه حل چیست؟