داستانک "حسرت به دل"
کدخبر:
604418
لینک کپی شد
رکنا : داستانک "حسرت به دل" را در ادامه آورده ایم.
کدخبر:
604418
لینک کپی شد

روز مادر بود و اولین سالگرد مامان. با چشمانی اشکبار به سنگ قبر مامان خیره شده بودم که قامت بابا رو از دور دیدم، در حالی که چند شاخه گل تو دستش بود به سمتم میاومد.
ناخودآگاه یاد حسرت دل مامان افتادم، یکی از آرزوهاش این بود که یه روز بابا بیمقدمه براش گل بگیره، اما چه حیف... اینقدر دیر به آرزوش رسید که شاخههای گل تو دست بابا نوازشگر سنگ سرد قبر مامان شد...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
دختر بهار/ 0915---1964
-
شراره رخام: همسر سابقم زندگیمو نجات داد ولی شوهر خوبی برام نبود!
ارسال نظر