نوبر تهران؛ انسان علیه انسان

دو ماه قبل، از روند برگزاری یک رویداد شهری گزارش تهیه کردم. یک شرکت خصوصی به صنعت سرگرمی Hobby سازی در شهر اندیشیده بود. از دل سرمایه گذاریِ فرهنگی اش، تفریحاتی بیرون آمده بود که مردم را به حضور در شهر و یادگیری مسایل شهری ترغیب می کرد. نتیجه در مطلبی باعنوان «من داوطلبم با شهر آشتی کنم» روی خروجی چند خبرگزاری رفت.

هفته پیش در رویداد دیگرِ همان شرکت حاضر شدم و از انتظارات مردم پرسیدم و فیلم گرفتم. جمعیت، لحظاتی با بازی گروهی می خندید و بعد لبخندها در دلِ شهر محو می شد.

پرسیدم فکر کرده اند جای آدم در این شهر کجاست؟

خانمها با دلخوری می گفتند «هیچچچچ جا». بعد از بی توجهی به زنان در شهر می نالیدند.

پرسیدم کجای شهر را می شناسید که براساس نقش، شغل، جنس یا سن تان برنامه ای برگزار کند که بتوانید در قالبِ «آنچه هستید» در آن حاضر شوید؟ مثلا در قالب پدر، موزیسین، زن، نوجوان... اغلب از سوال تعجب می کردند.

دانشجوها برایم از قیافه های عبوس در مترو مثال آوردند: «می تونی به بغل دستیت تو مترو لبخند بزنی و اون فکر نکنه روانی هستی؟! تازه کسی که صبح تا شب دنبال پول دویده جون نداره به اینا فکر کنه.»

پرسیدم بقیه چطورند؟ خود شما الان در جمع نمی نشستید تا حرف بزنید!

گفتند یاد نگرفته ایم. فضایی نیست. باشد هم سوء تفاهم پیش می آید وقتی دختر با پسر حرف بزند...

ولی همجنس ها هم تجربه نداشتند. فضای مفرحی در شهر نبود که به آنها امکانِ دیده شدن بدهد. هیچکدام متولی فراهم کردن این فضا در شهر را نمی شناختند. به جز فرزند کارمند شهرداری که گاهی در مراسم اداره فرهنگی- اجتماعی منطقه حاضر شده بود. مراسمی که به گفته او فقط اعضای خانواده کارکنان شهرداری را می پذیرفت.

پرسیدم وقتی در شهر دیده نمی شوید چه اتفاقی درون تان می افتد؟ گفتند ناامیدی، خشم و عصبانیت.

این دیگر نتیجه تحقیقات موسسه «گالوپ» نبود. شهروندان بودند که تحلیل می کردند. خلأ تفریح، ارتباط انسانی و دیده شدن در شهر از دیدِ آنها حتی به«دراگ»هم ختم شد!

و همه اینها در فیلمِ آن شب، ثبت شد.

بعد از چند روز پیگیری برای دریافت فیلم از شرکتی که داعیه «آشتی با شهر» دارد شنیدم که فیلم را ارسال نمی کنند.

خانم مدیر صراحتا گفت «اگر کسی بفهمد مردم، اینجا این حرف ها را می زنند مجوز ما را باطل می کنند. آنوقت حقوقی که تا الان به کارمندانم دادم چه ...»؛ معلوم نیست از مضمونِ مجوزِ مذکور، چه برداشتی شده بود که یک شهروند، فرهنگِ گفتگو شهری را از بنیان، منکر شد.

گفته«هانری لوفور» جامعه شناس فرانسوی را به یادآوردم که«اتوبان ها و اتومبیل ها هستند که از شهر، فرهنگ زدایی می کنند»؛ موانعی برای ابراز هویت انسان، به رسمیت شناخته شدن شهروندان و ارتباط آنها در شهر.

و حالا ما انسان ها را هم باید در تعریف لوفور می گنجاندند؟! چون مردم حاضر در شهر، توسط شهروندِ دیگری از حرف زدن درباره «حقوق شهرنشینی» منع شده بودند. فلاسفه انسان شناسی که طور دیگری می گفتند.

«آرجون آپادورای»؛ انسان شناس در پاسخ به اینکه «آیا می توان سناریویی از جامعه طراحی کرد که خوشی بینی متقاعدکننده برای طبقات فرودست ایجاد کند» گفت امید و آرزو ظرفیت فرهنگی است به این معنا که گروه های فرودست جامعه در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند باهم صحبت کنند و شرایط شناسایی بیابند. احساس ناامیدی در جامعه با جلوگیری از رسمیت یافتن سرمایه های فرهنگی-اجتماعی گروه ها و ممانعت از ابراز وجود آنها ایجاد می شود.

بخواهیم یا نه؛ زندگی شهرنشینی، مولد آگاهی است. نمی توان انتظار داشت شهروند با بینش فرهنگی ناشی از شهرنشینی، در مقابل مشکلات زندگی شهری سکوت کند.

خانم مدیر! به فیلم ها نگاه کنید. هراس از فهمیدنِ مسئولان به چه دلیل است؟

مسئولان باید بفهمند. خیلی هاشان مشتاق شنیدن حرف مردمند. وگرنه، چطور نقص قوانین شهری را اصلاح کنند؟ پس رضایت شهروندان چه می شود؟ اصلا تهران بدونِ شهروندانش بی معناست. اگر می خواهید با شهر، آشتی کنید باید از پشتِ آن میز بلند شوید تا مردم را ببینید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

حبس ابد برای فوتبالیست مشهور ایرانی + گفتگو و عکس

زنم را با مجید داخل یک سمند دیدم ! / قصاب زنش را در پاسداران تهران سلاخی کرد + عکس

سرنوشت راننده لندکروز یک میلیاردی که پلیس راهور را کتک زد + فیلم

آخرین خبر از وضعیت نازنین زهرا دختر مرندی + گفتگو با مادر دختر بچه و فیلم

دستگیری سید محمد حسینی مجری ری استارت تایید شد / او ترور شیمیایی کرده است + عکس

این دختر دانشجو اعتراف شومی کرد / 2 هم دانشگاهی مرا به سرویس بهداشتی بردند ! + عکس

مرد بی رحم سر این زن زیبا را برید + تصاویر

اسفندیار رحیم مشایی لباس خود را در دادگاه از تن در آورد ! + فیلم

دختر جوان با چاقو معلم مذهبی اش را عقیم کرد / این مرد بارها به دختر جوان تجاوز کرده بود

زایمان پنهانی دختر 16 ساله در حمام ! + عکس

از تجاوزهای معشوقه مادرم خسته شدم او در 14 سالگی مرا به یک روسپی تبدیل کرد + عکس

مرد شیطان صفت به جسد دختری در سردخانه رحم نکرد +عکس

سولماز مچ شوهر خائن و مینا را در اتاق خلوت گرفت! / او در را قفل کرد!

دوست شیطان صفت پدرم 2 سال بدنم را لمس می کرد / خاطره از تجاوز وحشیانه گفت

 

کدخبر: 410269 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟