ثریا زن 26ساله که از شدت خماری نای حرف زدن نداشت، در حالی که به رگ های خشکیده و برآمده دستانش خیره شده بود، آه بلندی کشید و به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: نمی دانم از چند سالگی معتاد Addicted شده ام اما از زمانی که خودم را شناختم، معتاد بودم. گویی زندگی مرا با موادمخدر سرشته اند و من جز انواع مواد سیاه و سفید، چیز دیگری نمی شناسم. از وقتی که کارتن خواب شده ام، حتی به تهیه یک وعده غذا هم فکر نکرده ام، چرا که همه فکر و ذهن و تلاشم را برای تأمین یک وعده مصرف مواد مخدر Drugs به کار می گرفتم و با جست و جو در میان ضایعات، گدایی و ... هر طور شده پول مواد مخدرم را به دست می آوردم.

زن جوان که گویی هیچ گاه روزهای خوشی را در زندگی اش تجربه نکرده است، ادامه داد: کودک خردسالی بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند. آن ها با یکدیگر تفاهم نداشتند و مدام در حال نزاع بودند. آن روزها من نزد مادرم ماندم، چرا که وابستگی بیشتری نسبت به مادرم احساس می کردم. مدتی بعد مادرم با مردی که تبعه خارجی بود ازدواج کرد اما زندگی من نه تنها بهتر نشد، بلکه سرآغازی برای بدبختی هایم شد. ناپدری ام به موادمخدر اعتیاد داشت و طولی نکشید که مادرم نیز آلوده شیشه و کراک شد. آن زمان در سن نوجوانی بودم و وسوسه تجربه استعمال موادمخدر آزارم می داد، تا این که من نیز آرام آرام در کنار مادر و ناپدری ام مصرف مواد را شروع کردم. دیگر به یک معتاد حرفه ای تبدیل شده بودم، تا این که «کرم علی» به خواستگاری ام آمد. او از دوستان ناپدری ام بود و به موادمخدر اعتیاد داشت، اگرچه ابتدا سعی کردم اعتیادم را از او پنهان کنم، اما این مخفی کاری یک ماه بیشتر طول نکشید و «کرم علی» همه چیز را فهمید. اما چون خودش غرق در مواد افیونی بود چیزی به من نگفت. «کرم علی» برای تهیه پول مواد مخدر دست به خرده فروشی شیشه و کریستال زد، اما روزگار ما هر روز بدتر می شد و در وضعیت فلاکت باری زندگی می کردیم، به طوری که حتی توان پرداخت اجاره اتاق کوچکی را هم نداشتیم شوهرم من را وادار کرد تا تن فروشی کنم. یک روز او با یک مرد غریبه به خانه آمد و از او پول گرفت و از اتاق خارج شد و مرا با آن مرد تنها گذاشت و ...

روزهای بدی بود در حالی که 5سال از آغاز زندگی مشترک ما می گذشت، ناگهان مأموران انتظامی همسرم را با مقداری شیشه دستگیر کردند و او به جرم Crime خرده فروشی مواد مخدر روانه زندان Prison شد از این اتفاق خوشحال شدم چون دیگر تن فروشی نمی کردم و گدایی و کارتن خوابی بهتر بود از آن روز به بعد، من هم که نمی توانستم اجاره خانه را تأمین کنم و همه لوازم زندگی را فروخته بودم، آواره پاتوق های معتادان شدم و الان بیشتر از 2سال است که کارتن خوابی را تجربه می کنم. کاش...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

این بار زن شیطان صفت برای پسر فراری نقشه کثیف داشت!

اعتراض مدیر آمبولانس در پرونده ربایش بازیگر مشهور

آرش مرا به خانه مجردی اش برد و ..! / به حکم دادگاه زن او شدم ولی ..!

سینا یکی از اقوام شوهرم مرا به خانه ای در کرج برد و ..! / جوان 30 ساله اعدام شد

قطع دست دزد گوسفند با گیوتین در زندان مشهد / دیروز اجرا شد

قاتل یک زن در زندان شهر بابل اعدام شد

فیلم مرگ یک مرد ناشناس هنگام تخریب ملک شهرداری تهران

دستگیری ٢ دانش‌آموز به خاطر آزار مدیر مدرسه در مشهد

مردی زنش را 8 ساعت داخل صندوق عقب زندانی کرد و ..! / مرد کرجی دستگیر شد

گفتگو با پدری که قاتل پسرش را پای چوبه دار بخشید / 3 روز قبل پسرم به خواب خواهرش آمد و ..! + عکس

دختر عمویم هم زیبا بود هم با هوش! / خواهر دوستم بلایی سرم آورد که از خودم متنفرم..!

سرنوشت یک مادر با دختر جوان مرگش گره خورد / زهره در بیمارستان آمل زندگی بخشید و حالا مادرش ..! + عکس

دختر 35 ساله بودم و فرصت ازدواج نداشتم تا اینکه همراه مازیار در اتاق مسافرخانه دستگیر شدم و ..!

19 سالم بود که با پیمان آشنا شدم او یک قرص به من داد و ..! / خانه سمیرا بودم که ..!

چرا خدمه ،«سانچی» را ترک نکردند؟

گلایه های دریانورد ایرانی از دولت چین / در عملیات نجات سانچی کوتاهی کردند + فیلم

وقتی به خانه رفتم شوهرم را با همکلاسی شوهردارش در وضعیت بد دیدم / حکم 99 ضربه شلاق و تبعید این زن و مرد تایید شد

پدرکشی فجیع در بهشهر + عکس صحنه قتل

اظهارات تند خانم بازیگر سرشناس ایرانی در مراسم شام غریبان شهدای نفتکش سانچی/پنهان کاری بس است! + فیلم

مربی با آزارهای شیطانی 42 دانش آموز را ایدزی کرد!+عکس

پیام جالب یک راننده ناشنوای تاکسی اینترنتی مسافر تهرانی را شوکه کرد

 

کدخبر: 347650 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟