اظهار نظر نوازنده معروف ایسلندی پس از کنسرتش در تهران درباره مردم ایران

در ابتدای این نشست، الافور پس از ابراز خوشحالی از حضورش در ایران، در پاسخ به این سوال که اکثر کارهایش را به شکل بداهه می‌سازد، گفت: برای ساخت موسیقی راه‌های فراوانی وجود دارد اما من پشت پیانو می‌نشینم و می‌نوازم تا چیزی را که می‌خواهم پیدا کنم. در ادامه سازهای زهی را به آن اضافه می‌کنم. در عین اینکه موسیقی را می‌نویسم اجرا و ضبط هم می‌کنم چون معتقدم پروسه ملودی ساختن و اجرا به یک اندازه مهم است و باید همزمان انجام شود.

او که برای اجرای کنسرت نور پاییزی به ایران آمده، بیان کرد: ایران همیشه برای من جذاب بود اما اطلاعات کمی درباره این کشور داشتم و منتظر بودم به کسی اطمینان کنم و به ایران سر بزنم؛ به خصوص که در اینستاگرام Instagram کامنت‌های فراوانی از فارسی زبانان و به خط فارسی داشتم اما نمی‌توانستم بخوانم این اتفاق توسط عمارت روبرو حاصل شد و اطمینان کردم و آمدم و ایران را کشوری هنرمند و با اصالت دیدم.

آرنالدز در پاسخ به اینکه از کشور ایسلند که کوچک است چه گونه موسیقی‌اش را به دنیا عرضه می‌کند؟ گفت:من اولین خوشبختی که داشتم اینترنت بود که توانستم موسیقی را عرضه کنم و بعد اینکه در حال حاضر دنیا به کشورها محدود نمی‌شود.همه با تکنولوژی کنار هم هستند و با هم می‌شنوند و می‌نوازند؛ البته می‌دانم موسیقی ایسلند در دنیا طرفداران زیادی دارد.

او درباره احساسش بعد از اجراهایش اظهار کرد: وقتی موسیقی بعد از مدت‌ها متولد می‌شود، لذتبخش است. به نظرم همه موزیسین‌ها زمانی که در حال ساخت موسیقی هستند موهایشان را می‌کنند اما بعد احساس شادمانی می‌کنند زیرا اثر تازه‌ای را خلق کردند. روانشناسی می‌گفت برای خلق یک کار هنری وارد مرحله‌ای می‌شوی که شبیه خلسه است و این اعجاب‌آور است.

این آهنگساز در پاسخ پرسشی مبنی بر چگونگی مقابله‌اش با درجا زدن و ایستایی در ذهن سازندگان موسیقی، گفت: تمرین بسیار مهم است؛ کار من ۱۲ ساعت طول می‌کشد من قهوه می‌نوشم و چیزی می‌خورم اما سعی می‌کنم به خانه نروم و تمرین کنم. من خودم را از این شرایط جدا نمی‌کنم.

الافور درباره اینکه تئوری موسیقی تا چه اندازه مورد نیاز است؟ اظهار کرد: خیلی کم؛ من با درامز شروع کردم و از ریتم الهام گرفتم. من یکسال به دانشگاه رفتم و بعد بیرون آمدم. من تحصیلات موسیقایی ندارم اما آنچه می‌دانم مهم‌تر از آموخته‌های کلاس و دانشگاه است. یکی از معلم‌هایم می‌گفت اگر بخواهی قوانین موسیقی را بشکنی باید بدانی. البته من دوست دارم از تئوری موسیقی نیز بیشتر بدانم.

این هنرمند درباره پروژه آخرش با نام آهنگ‌های جزیره بیان کرد: فعلا در تمام بخش‌های ایسلند این کار را اجرا می‌کنم که بیشتر به موسیقی‌های قدیمی ایسلند برمی‌گردد. من دوست دارم این کار برای دیگران نیز الهام‌بخش اتفاق‌های خوب باشد.

آرنالدز که سابقه ساخت موسیقی فیلم را نیز در کارنامه کاری خود دارد، درباره نوع کارش گفت: من اول فیلم‌نامه را می‌خوانم و از داستان آگاه می‌شوم و می‌پرسم هدف موسیقی این فیلم چیست؟ آیا باید الکترونیک باشد یا نه؟ درباره شخصیت‌های فیلم نیز پرسش می‌کنم. من با اطلاعات موسیقی فیلم را می‌سازم البته زمانی که با کارگردان و نویسنده به یک تم مشترک برسم. در حقیقت تصویر کلی‌ای از فیلم به من داده می‌شود و بعد موسیقی آن را می سازم؛ عوامل فیلم هم دست من را باز می گذارند.

این نوازنده ایسلندی در پاسخ به این پرسش که آیا جواب سوال‌های فلسفی‌اش را با موسیقی داده است یا نه؟ بیان کرد: مردم تعبیر فلسفی دارند، اما من ساده فکر می کنم. موسیقی من فلسفه نیست و یک اندیشه ساده است. من فکر می‌کنم تعبیرهای دیگران از موسیقی من فلسفی است اما موسیقی من سیال است و هرکس می تواند هر طور می‌خواهد تعبیرش کند.

آرنالدز تاکید کرد: از نظر من یک راه خاص برای قطعات کلاسیک وجود ندارد و از هزار راه می توان به موسیقی کلاسیک پرداخت.

او در پاسخ به پرسشی درباره سفرش به ایران نیز گفت: پیش از اینکه به ایران بیایم مادرم نگران بود و آرایشگرم به من می‌گفت در ایران جنگ است اما ایران پر از مهربانی و افرادی است که من را برای شام به خانه‌هایشان دعوت می‌کردند.

او او با بیان اینکه خبرهای خوب در اخبار نمی‌آیند و فقط خبرهای بد منتشر می‌شوند، ادامه داد:من شنیده بودم ایران خطرناک است اما به جز موقعی که سوار موتور بودم و خیلی خطرناک بود، چیزی جز مهر ندیدم. ایرانی‌ها غذاهای خوشمزه‌ای دارند هرچند من گیاهخوارم اما وسوسه برانگیز است. هرچه درباره ایران شنیدم اشتباه بود و معتقدم مردم ایران مهربان‌ترین هستند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟