چگونه درس بخوانیم؟
رکنا: این سؤالی است که اکنون مسلما در ذهن شما ایجاد شده است. شما که مجبورید درس هایی را بخوانید که هیچ علاقه ای به آنها ندارید و واقعا نمی دانید که با این بی علاقگی و درنتیجه عدم تمرکز و در نتیجه عدم یادگیری در آن درس چه کنید.

به گزارش رکنا، یکی به مثلثات علاقه ندارد، یکی به شیمی، یکی به فلسفه، یکی به زمین شناسی، یکی به تاریخ و . . .
به هرحال هرکس ممکن است ازیک یا چند درس اصلاً خوشش نیاید اما درعین حال که این بی علاقگی را حس می کند، ضرورت ایجاد علاقه را هم احساس می نماید.
ما هم اکنون زمینه های بسیارمؤثری را برای ایجاد علاقه به شما معرفی می کنیم.
" اطلاعات اولیه"
شاید مهم ترین راه ایجاد علاقه ، کسب اطلاعات اولیه درباره ی موضوع مورد نظر باشد. هرچه اطلاعات اولیه ی شما و دانسته های ابتدایی شما درزمینه ی موضوع بیشتر باشد، خود به خود کشش بیشتری برای فراگیری آن خواهید داشت و درنتیجه تمرکز بهتری درآن به دست خواهید آورد. این همان ارتباط علاقه و میل به فراگیری است.
اهمیت مطالعه قبل از ورود به کلاس
شاید تا به حال به این موضوع فکرکرده باشید که چرا دبیران و استادان شما اینقدر به شما تأکید می کنند که قبل از ورود به کلاس جلسه بعد، مطالعه سطحی و اجمالی و سریعی برآنچه که قرار است تدریس شود داشته باشید. علت این تأکید عمدتا به خاطرهمین تأثیر اطلاعات اولیه است. با دانستن اطلاعات اولیه شوق یادگیری و جذبتان فراوان تر می شود و به یقین درک بهتری ازصحبت های مدرس خواهید داشت.
اطلاعات اولیه مهم ترین قانون علاقمندی است
نقش اطلاعات اولیه بسیار مهم است. شما وقتی که به تماشای مسابقه فوتبال مشغولید همین که اطلاعات مختصری درباره آن داشته باشید، مثلاً بدانید که خطا درمحوطه هجده قدم، ضربه پنالتی را برای تیم مقابل به ارمغان می آورد، با تمرکز و علاقه بیشتری آن را دنبال می کنید تا مادربزرگ شما که هیچ اطلاعات اولیه ای ازفوتبال ندارد و تصورمی کند 22 نفر بیهوده به دنبال توپ از این سو به آن سو می دوند.
و مسلماً مادربزرگ شما خیلی متعجب می شود وقتی شما را آنچنان غرق تماشا می بیند که از اطراف خود کاملاً بی خبر شده اید.
یا وقتی که شما بدانید حرکت هرکدام از مهره های شطرنج چگونه است و همین اطلاعات مختصر و اولیه را داشته باشید، خیلی مشتاق تر و با دقت و تمرکز بیشتر به بازی شطرنج نگاه می کنید تا کسی که ازشطرنج هیچ چیز نمی داند.
امروزه از این روش برای علاقه مند کردن افراد به موضوعات خاص استفاده می کنند. مثلا تصویر یک فوتبالیست مشهور را داخل یک بسته آدامس می گذارند و زیر آن نامش را می نویسند. هیچ وقت سوابق ورزشی او را به صورت اطلاعیه در بسته آدامس نمی نویسند چرا که همین قدر کافی است. به همین سادگی و کم حجمی و به خوشایندی شیرینی آدامس کافی است که شما خود به خود به هر خبری درباره او متمرکز و حساس شوید.
دقت کنید که درسی که الان قرار است بخوانید چه اطلاعات اولیه ای از دروس قبل، از گفته های معلم و یا از صحبت دوستان یا از زندگی خودتان به شما کمک می کند. درجستجوی یافتن این اطلاعات اولیه و آموختن درس، با کمک آنها باشید.
این همان چیزی است که می گویند در هر درس باید از پایه قوی باشید و دروس را اساسی بخوانید. قبل از فراگیری انتگرال، مفهوم مشتق را دریابید. قبل از آنکه حد را بفهمید نمی توانید مشتق را درک کنید و برای فهمیدن حد باید تصاعد هندسی را خوب یاد گرفته باشید که پایه آن هم تصاعد عددی است.
بعضی وقتی می خواهند درسی را بخوانند یکباره به سراغ فرمول ها و حفظ آنها می روند و چون کاری را از وسط شروع کرده اند و اطلاعات زمینه ای و پایه ای ندارند درست و حسابی یاد نمی گیرند و بی علاقه و کلافه می شوند.
درست مثل این که شما بخواهید یک سریال تلویزیونی را از قسمت دهم تماشا کنید. تا کسی به شما توضیحاتی در مورد 9 قسمت گذشته ندهد ( و البته ساده و مختصر و کم حجم) شما علاقه چندانی به تماشای به تماشای قسمت دهم پیدا نمی کنید.
پیش از مطالعه هر درس از این به بعد، دانسته های قبلی خود را مرور کنید. اطلاعات اولیه بگیرید و خود را علاقه مند و متمرکز سازید.
" دانستن قوانین "
شناخت قانون هرچیزی شما را به آن علاقه مند می کند. اگر خیلی ها از تماشای تنیس لذت نمی برند به خاطر آن است که از قانون شمارش امتیازها در آن آگاهی ندارند.
قانون ورزش ها، قانون بازی ها، قانون برقراری یک ارتباط مؤثر، مقررات اجتماعی و قانون کتاب را کشف کنید.
قبل از شروع مطالعه کشف کنید محوری که مطالب کتاب حول آن دورمی زند چیست؟ این کتاب برچه موضوعی تأکید می کند؟ چه سبک و ساختاری دارد؟ چگونه می خواهید به من یاد بدهید؟
یکی ازموارد بسیارمهم که شما معمولاً نادیده می گیرید، قانون و روش مطالعه است. درخواندن هرکتاب ومطالعه نیز برای آنکه تمرکزعالی پیدا کنید و روش و قانونی وجود دارد که آن را بعدا بررسی خواهیم کرد. اکنون فقط به این نکته توجه کنید که برای یک مطالعه متمرکز باید به روش صحیح مطالعه کرد. اگر شما ندانید قانون بازی والیبال چیست نمی توانید آن را بازی کنید. درمورد مطالعه هم همین طوراست. ابتدا باید روش مطالعه را فرا بگیرید.
" زبان گردانی"
وقتی شما چند دوست دارید، دوستی را که به شما بیشتر شبیه است، عاطفه و روحیه شما را دارد و به زبان شما سخن می گوید، بیشتر دوست دارید. به حرف هایش بیشتر توجه می کنید و حتی بیشتر او را به خاطر می سپارید. زبان کتاب، بک زبان ساده، عمومی و همگانی است و باید هم چنین باشد. این شما هستید که باید پس ازمطالعه، کتاب و متن و نمودار و فرمول ها را به زبان خود بیان کنید.
زبان گردانی، یکی ازاصول مطالعه است. فرمول انیشتین را به زبان خود تعریف کنید. ببینید که آن در زبان شما چه مفهومی دارد؟ یادتان می آید که وقتی سال اول دبستان بودید، باران را چگونه برای خود زبان گردانی کردید؟ نعلبکی را در لوله کتری برگرداندید و برای خود ابر و باران ساختید.
پیچیده ترین مطالب علمی را همین طورکه مطالعه می کنید وجلومی روید به زبان ساده، قابل فهم و بیان خوشایند خودتان برگردانید. از خود مثال بزنید و حتی آن متن را یک بار دیگر به زبان ساده خودتان بنویسید. اگر بخواهید عینا مطالب کتاب را بخوانید وحفظ کنید عملاً نمی توانید یادگیری عمیقی داشته باشید اما اگر با زبان گردانی مطالب را یاد بگیرید خیلی راحت تر عین مطالب کتاب را بیان خواهید کرد و به خاطر خواهید سپرد. پس یادتان باشد:
زبان گردانی یعنی بیان مطالب دشوار کتاب به زبان ساده و خوشایند خودتان.
" با کتاب شوخی کنید "
وقتی تلویزیون تماشا می کنید یا با دوست تان صحبت می کنید، لبخندی برلب دارید و راحتید اما وقتی از کتاب و مطالعه صحبت می شود و به سراغ درس ها می روید جدی و محکم و اخمو می شوید.
در روان شناسی حافظه و یادگیری گفته می شود: مطالبی که بار هیجانی بیشتری دارند، بیشتر در حافظه می مانند و بهتر به خاطر آورده می شوند چرا که هیجان، علاقه، تمرکز و ورود مطلب به حافظه را موجب می شود. مثالی بزنیم: من به شما می گویم: همسایه 18 سال قبلتان یادتان می آید؟ شما می گویید: نه. می گویم: همان که دو بچه کوچک داشت. می گویید: نه، به خاطرنمی آورم. می گویم: همان که پدرش فروشنده لباس بود. و شما باز هم به خاطرنمی آورید. می گویم: همان که خانه شان آتش گرفت. یک مرتبه همه چیز در ذهنتان زنده می شود چرا که آتش گرفتن، بارهیجانی مؤثری داشته است.
اگرچه آتش گرفتن، یک هیجان منفی در شما ایجاد کرده بود، درهرحال هیجان انگیزبود و همین هیجان باعث شده بود که شما خاطره آن را به خوبی به خاطر بسپارید.
با کتاب خود شوخی کنید. مثال هایی مهیج، شادی آفرین وحتی خنده داربزنید. این موضوع به علاقه و تمرکز شما کمک زیادی می کند.
بعد از این که خواندید الکترون درسیم حرکت می کند و به مقاومتی مثل لامپ برخوردار می کند و لامپ را روشن می نماید، به زبان خودتان بگویید: موتورسوار( الکترون) در خیابانی خلوت ( سیم ) به سرعت حرکت می کند که ناگهان به دیواری ( مقاومت ) برخورد می کند و آن وقت احساس می کند که پروانه ها دورسرش می چرخند ( روشن می شود ).
هرچه می توانید به سخت ترین مطالب کتاب بارهیجانی مثبت بدهید و آن را بخوانید. وقتی که سدیم روی آب شناوراست، به شدت حل می شود و اگرکبریتی بزنیم، بالای آن شعله ورمی شود. تصورکنید اگرکسی درحال آب خوردن باشد و سدیمی درآب بیندازیم و به آن کبریت بزنیم، سبیل هایش می سوزد.
اگر بخواهید می توانید با زبان خوشایند خودتان با تمام مفاهیم کتاب شوخی کنید. اگر در بحث گشتاور مثالی از الاکلنگ می آورند فقط به خاطر آن است که بازی مهیج الاکلنگ، گشتاور را در ذهن شما وارد کند. شما باید زرنگی کنید و مثالی مهیج بزنید.
با کتاب آنچنان شاد و مهیج برخورد کنید که گویی به دوست داشتنی ترین دوست خود رسیده اید.
اشتباه در برنامه ریزی
همین جا لازم است که به برنامه ریزی غلط و پیگیری نادرست برنامه های درسی اشاره کنیم. برنامه هایی که برای یک روزحجم زیادی ازمطالب را دربرمی گیرد، عملاً به خاطر همین حجم زیاد، تنفر ایجاد می کند.
عده ای، وقتی برنامه ریزی می کنند که مثلاً ازفلان کتاب، روزی یک صفحه مطالعه کنند، به جای آنکه برنامه همان روز را اجرا کنند، مدام کتاب را ورق می زنند که چه راه زیادی باقی مانده است و همین توجه به دشواری مسیر طولانی بودن راه، شوق و علاقه و تمرکز را در آنها از بین می برد.
از اجرای برنامه های روزانه فقط برنامه همان روز را انجام دهید و مطلقاً به این که " چند صفحه مانده " فکر نکنید.
اشتباه بیشتر داوطلبان کنکورکه باید تمام کتاب های چهارسال دبیرستان را بخوانند این است که پس ازمدتی درذهن خود به طولانی بودن راه فکرمی کنند.
حواس پرتی چیست؟
ما می خواستیم روش صحیح مطالعه ی متمرکز را برای شما توضیح دهیم، دیدیم که باید ابتدا حواس پرتی را تعریف کنیم.
شاید شما تا به حال خیلی به " حواس پرتی" فکرکرده باشید و بارها از خود پرسیده باشید که چرا گاهی به هنگام مطالعه حواس آدم پرت می شود؟
ما نمی دانیم که شما برای این سؤال خود چه جوابی پیدا کرده اید اما پاسخ صحیح این پرسش را به شما می کوییم:
" حواس پرتی چیزی نیست جزتمایل ذاتی ذهن به درگیری و فعالیت."
ذهن شما همواره می خواهد درگیرو مشغول باشد. بنابراین اگرآنچه که اکنون انجام می-دهید درشما درگیری و مشغولیت ذهنی ایجاد کند، فکر شما دیگر لزومی احساس نمی کند که به جای دیگر برود و درآنجا درگیرشود. اما اگردرانجام این کار، درگیری ذهنی ایجاد نشود، ذهن شما شتابان به جایی می رود که خود را درآنجا مشغول کند. و این همان حواس پرتی است. برای روشن ترشدن موضوع، مثالی بزنیم:
وقتی دوستتان با شما صحبت می کند، اگربتواند با بیان خود درشما مشغولیت ذهنی و توجه و علاقه مندی ایجاد کند، شما با تمرکز فراوان به تمام حرف هایش گوش می دهید. اما اگر او نتواند چنین تأثیری در شما بگذارد چون ذهن شما درگیر نمی شود به سرعت فکردیگری به ذهنتان راه می یابد و شما درحالی که به مخاطب خود خیره شده اید، دارید به چیز دیگری فکر می کنید. چیزی که در شما درگیری ذهنی ایجاد می کند.
ذهن شما مدام به فعالیت نیازمند است و این نیازمندی را هنگامی که شما مشغول مطالعه کردن هستید، هم دارد. بنابراین اگرآنچه که می خوانید در شما درگیری ذهنی ایجاد کند شما مشتاق و متمرکز پیش می روید. در غیر این صورت چشمتان خطوط را دنبال می کند و ذهنتان درجایی دیگر مشغول می شود. به عبارت دیگر، حواستان پرت می شود.
راه چاره
پیش از هر چیز، باید به خاطر داشته باشید که این شما هستید که باید ذهن خود را با موضوع مطالعه درگیرکنید.
معمولاً سبک نوشتاری کتاب تلاش می کند که در شما درگیری ذهنی ایجاد کند اما عمده کار با خود شماست.
ما اکنون می خواهیم روش مطالعه متمرکز را به شما آموزش دهیم، برای آن که درگیری ذهنی شما پایدار بماند. می خواهیم ذهن شما با جمله جمله کتاب درگیر شود. می خواهیم که شما یک مطالعه کننده فعال باشید. روش های سنتی مطالعه که شما پیش از این داشته اید، شما را از یک مطالعه متمرکز بازمی دارد و باعث می شود که حواس شما مدام پرت شود.
روش های مطالعه ی متمرکز
" تند خواندن"
راننده ای را در نظر بگیرید که با سرعت بسیارکمی مثلاً بیست کیلومتردرساعت درحرکت است. وقتی سرعت این راننده تا این حد کم است، دیگر به توجه و تمرکزفوق العاده ای نیاز ندارد و چون ذهن درگیرنمی شود، مدام درجایی دیگرمشغول می شود. راننده می تواند از داشبورد چیزی بردارد، شیشه را پاک کند، به مناظربیرون نگاه کند و حتی غرق در تخیل شود. اما وقتی سرعت زیاد شد، خود به خود درگیری ذهنی بیشترمی شود و ذهن بیشتر به رانندگی متمرکزمی شود و راننده دیگرفرصت ندارد به چپ و راست نگاه کند و یا مشغولیت های ذهنی دیگری داشته باشد. اساساً ذهن چنان درگیراست که تمایلی برای درگیرشدن در جای دیگر ندارد.
درمطالعه هم دقیقاً همین حالت وجود دارد. وقتی شما به بهانه بهتر فهمیدن بسیار کند پیش می روید و کلمه به کلمه می خوانید، درگیری ذهنی مطلوبی را ایجاد نمی کنید و ذهن شما که از این ساکن بودن کلافه می شود، خود را در جایی دیگر مشغول می کند و حواستان پرت می شود.
ما نمی گوییم آنقدرتند بخوانید که هیچ چیزنفهمید، بلکه می گوییم سرعت مطالعه خود را تا آنجا افزایش دهید که یک درگیری ذهنی مطلوب ایجاد شود. دراین سرعت، ذهن متمرکزاست. می بینید که اگرکمی غفلت کنید، سانحه ای رخ می دهد.
حتی اگربتوانید سرعت مطالعه خود را به دو برابرافزایش دهید بسیار عالی است چراکه هم در وقت خود صرفه جویی کرده اید و هم با درگیری ذهنی و تمرکز بیشتری خوانده اید.
تا می توانید سرعت مطالعه خود را افزایش دهید و سریع تر از آنچه که قبلا می خوانده اید بخوانید. البته خوب می دانید که این سرعت، نسبی است و در متون مختلف مانند رمان، ادبیات، شیمی، فیزیک و . . . متفاوت است. مسلما شما متون ساده تر را با سرعت بیشتر می خوانید. ما می گوییم سرعت خود را با توجه به سرعت قبلی خود سریع تر بخوانید. یکی دیگرازمعایب تند خواندن این است که شما وقتی آرام و لغت به لغت می خوانید، درک ذهنی کمتری دارید چراکه ذهن با مفاهیم سروکاردارد نه با کلمات. یادتان باشد مفهوم، همیشه در یک عبارت است نه یک واژه.
وقتی شما کلمه شیر را می خوانید، ذهن نمی داند منظور شیر گاو است یا شیر جنگل یا شیر آب اما وقتی جمله " شیرآب را بستم" سریعا خوانده می شود درک بهتر و سریع تری حاصل می شود.
" مطالعه اولیه"
مطالعه ی اولیه همان گرفتن اطلاعات ابتدایی است. درمطالعه ی اولیه قصد شما کنجکاوکردن ذهن با گرفتن اطلاعات ساده و کم حجم و مقدماتی است.
در مطالعه اولیه شما متن را خط به خط نمی خوانید بلکه نگاهی گذرا به متن می اندازید و یکسری مفاهیم اولیه را از متن می گیرید که مثلا متن حول وحوش چه موضوعی است. پس ازآن باید به خود رجوع کنید و ببینید که خودتان از پیش چه اطلاعاتی درباره موضوع دارید و یا این که ازقبل، از کسی چیزی شنیده اید یا مطالعه کرده اید. اطلاعات اولیه خودتان را به اطلاعات اولیه کتاب، در این بررسی اجمالی بیفزایید.
" سؤال کردن"
یادتان باشد که پیش از مطالعه، با یکی، دو سؤال، ذهن خود را هدفدار کنید. وقتی می گوییم هنگام مطالعه مدام از خودتان سؤال کنید، منظورمان این است که پیش ازمطالعه، در حین مطالعه و پس از آن، می توانید از خود بپرسید.
شما معمولا برای طرح سؤالات از خود یکسری سؤالات حافظه ای کم ارزش می پرسید. مثلاً " بوعلی سینا کی متولد شد؟" ، " جنگ جهانی دوم درچه تاریخی شروع شد؟ " ، " هیمالیا کجاست؟" و. . . این سؤالات معمول، کم ارزش ترین سؤالاتی است که شما می- توانید ازخود بپرسید.
در کتاب " روش های مطالعه" نوشته ی " کی پی بالدریج" و ترجمه ی دکترعلی اکبر سیف به طرح سؤالات هفت گانه ی " گانیه" اشاره شده است. این سؤالات هفت نوع می- باشد.
طرح این سؤالات بسیارارزشمند ومفید است و فوق العاده درایجاد تمرکزحواس مؤثر است. ما درزیربه اختصار، این سؤالات هفت گانه را توضیح می دهیم.
سؤالات هفت گانه گانیه
یک. سؤالات حافظه ای: این سؤالات کم اثرترین و کم اهمیت ترین سؤالات هستند. این نوع سؤالات صرفاً با یادآوری اطلاعات سروکاردارد. مانند:
کشورهای همسایه ایران کدامند؟
بوعلی سینا درچه تاریخی متولد شده است؟
جنگ جهانی اول درچه تاریخی رخ داد؟
دو. سؤالات ترجمه ای: این نوع سؤالات، قوی تر و بهتر از سؤالات حافظه ای هستند. این سؤالات تا حدی شبیه به " زبان گردانی" هستند که قبلا درباره آنها صحبت کردیم.
سؤالات ترجمه ای یعنی بیان یک مفهوم پیچیده یا یک مطلب دشوار به زبان ساده تر، مانند این که : گشتاوربه زبان ساده یعنی چه؟ ، فرمول انیشتین به زبان من چه می شود؟ ، افزایش شعاع مولکولی را نسبت به افزایش عدد اتمی روی نمودارچگونه می توان نشان داد؟
سه. سؤالات تفسیری: این سؤالات را سؤالات رابطه ای هم می گویند، که به کشف و درک روابط میان دو مفهوم می پردازد. این رابطه می تواند تشابه یا تفاوت باشد. این سؤالات ازسؤالات ترجمه ای کمی بهترند:
سؤالاتی مانند: " تفاوت دندان های گوشتخواران با گیاهخواران چیست؟ " ، " حافظه از نظرساختارو عملکرد، چه وجه تشابهی با کامپیوتردارد؟" و . . . ازنوع سؤالات تفسیری هستند.
چهار. سؤالات کاربردی: جالب ترین نوع سؤالات هستند. این سؤالات همان طورکه از نامشان برمی آید می خواهند مطالب علمی را به مسائل روزمره ربط دهند و آن ها را در عمل بسنجند.
مثلاً " چگونه می توان از اصطکاک ناشی از کشش اجسام روی زمین کاست؟ " ، "تشویق، بلافاصله پس از یک عمل خوب چه نقشی درشکل گیری شخصیت کودک دارد؟ " و . . .
پنج. سؤالات تحلیلی: این سؤالات ازچهارنوع بالا بهترند و سؤالات منطقی واستدلالی نیز خوانده می شوند. در این نوع ازسؤالات ما قدم های منطقی یک شخص یا تغییر و تحول یک شیء یا وضعیت را ازنقطه شروع تا پایان بررسی می کنیم. مثلاً " آنتونی رابینز روان شناس بنام امروز، چگونه با ناکامی ها، زندگی خود را دگرگون کرد؟ " یا " هواپیما چگونه به وجود آمد؟ " و . . .
شش. سؤالات ترکیبی: این سؤالات که از سؤالات تحلیلی قوی ترند، به سؤالات خلاق معروفند. دراین سؤالات ، شما با پهلوی هم قراردادن اطلاعات و ایده ها و اندیشه های قبلی به طرح اندیشه های نو دست می زنید و آن را به سؤال می گذارید. مثلاً " تناسب جمعیت و مسکن را بیست سال آینده ی ایران چگونه پیش بینی می کنید؟ " یا " چه ماده ای می توان به چای افزود تا نوشیدنی خوش طعم تری شود؟ " و . . .
هفت. سؤالات ارزش نگاری: این سؤالات قوی ترین سؤالات است. دراین سؤالات، ما درباره ی مؤلف، نویسنده، مترجم، و متن کتاب داوری می کنیم و نظر خودمان و روش خودمان را با نظر و روش آنها مقایسه می کنیم. مثلاً از خود می پرسیم از بین رمان های رومن رولان، نویسنده فرانسوی ( جان شیفته، ژان کریستف، زندگی تولستوی، زندگی بتهوون و . . .) کدام اثر، شخصیت خود رومن رولان را نشان می دهد؟
باید توجه داشته باشید که این سؤالات را خواننده طرح می کند و از خود سؤال می کند و به آنها پاسخ می دهد و هرچه سؤال قوی تر مطرح می شود تمرکز و علاقه بیشتری هم ایجاد می شود.
بر این نکته تأکید می کنیم که خودتان باید سؤال طرح کنید نه اینکه به چند سؤال مطرح شده در کتاب پاسخ دهید.
وقتی که خود شما سرال طرح می کنید، بیشتر به پاسخگویی علاقه مند می شوید. البته به سؤالات کتاب هم فکر کنید و به دنبال پاسخگویی به آنها هم باشید اما حتما با توجه به متن، اطلاعات قبلی و نظر و ایده خود سؤالات دیگری را هم مطرح کنید.
" نوشتن"
هنگام مطالعه همیشه قلم و کاغذی دردست داشته باشید. چه آنچه که می خوانید رمان باشد چه شعر، چه مطالعه ی آزاد چه کتاب درسی، اعم ازحفظ کردنی یا فهمیدنی.
دریک مطالعه ی فعال و پویا، کمترچیزی می تواند به اندازه ی قلمی که دردست دارید، ذهن شما را درگیرو متمرکزکند.
این قلم ، مهم ترین ابزارشماست. با آن همه چیزرا یادداشت می کنید. اگررمان می- خوانید همین طورکه جلومی روید درحاشیه ی کتاب و یا درکاغذی دیگربا نویسنده درگیر شوید. اگرجایی برایتان خیلی جالب بود، درحاشیه بنویسید: " چه جالب ! " اگربرایتان تعجب آوربود علامت تعجب بگذارید. اگربرایتان سؤال برانگیزبود حتی می توانید در حاشیه، سؤال خود را مطرح کنید و حتی درجایی نظرتان را اعلام کنید. نظرتان را با نظرنویسنده مقایسه کنید. یک مطالعه کننده ی فعال با قلم خود مدام با نویسنده درگیرمی شود و عقاید وعواطف خود را خواه موافق خواه مخالف، به شکلی با نوشتن اعلام می کند.
خودتان را ملزم کنید که با نوشتن، نظرخود را بگویید.
این گونه ذهن شما همواره متمرکز می ماند چون ملزم است درهرلحظه عاطفه واندیشه خود را بیان کند. اگرکتاب، کتاب درسی شماست، ازنکات مهم کتاب یادداشت برمی دارید که این یادداشت ها بهتراست دربرگه ای جدا نوشته شود. برای آن که به اهمیت یادداشت برداری پی ببرید، اینک فواید آن را برای شما توضیح می دهیم.
فواید یادداشت برداری
الف – ایجاد خلأ ذهنی
یا خلأ نباشد، جذب صورت نمی گیرد و هرخلأ ، همیشه جذبی نیزبه دنبال دارد. تا خالی نشوید نمی توانید به درون بکشید.
اولین و مهم ترین فایده ی یادداشت برداری، ایجاد خلأ ذهنی است. آنچه را که ازکتاب و نویسنده فرا می گیرید، با نوشتن بیرون بریزید تا برای جذب مطالب بعدی آماده شوید.
در روان شناسی مطالعه و یادگیری، یکی از موانع یادگیری، " منع قبلی" است. منع قبلی یعنی این که مطالبی که شما قبلا آموخته اید، از تمرکز شما بر مطالب اخیر و فراگیری این مطالب، ممانعت به عمل می آورند. مثلاً وقتی قرار است که شما 10 نکته را به ترتیب فرا بگیرید، معمولا نکات اولیه و ابتدایی چنان ذهن شما را به خود مشغول می کنند که یادگیری مطالب بعدی و انتهایی دشوارتر می شود. شما خودتان این موضوع را تجربه کرده اید.
شما دردقایق اولیه ی مطالعه متوجه می شوید که به تدریج تمرکز حواستان کمترمی شود وبیشتردچارحواس پرتی می شوید. علت آن است که همان مطلب اولیه مانع تمرکزبرمطالب بعدی می شوند.
برای این که منع قبلی ایجاد نشود، بهترین ومؤثرترین راه، همین یادداشت برداری است. با یادداشت برداری است که مطالب قبلی از ذهن شما بر روی کاغذ تخلیه می شوند و این خلأ ذهنی ایجاد شده، فراگیری مطلب بعدی را آسان تر می کند.
ب – تحریک حافظه حرکتی
وقتی که می نویسید، دست و قلم شما حرکت می کند. بنابراین نه تنها حافظه حسی و چشمی شما بلکه حافظه حرکتی شما نیز فعال می شود و مطالب را بهتر به خاطر می سپارید. حال آن که وقتی یادداشت برنمی دارید و صرفاً می خوانید، فقط حافظه حسی شما فعال است که مسلماً بازدهی شما در این حالت کمتراست.
پ – از بین رفتن وسواس ذهنی
وقتی که یک سری مطالب را پشت سرهم و دنبال هم می خوانید و مجبورید همه ی آنها را به خاطربسپارید، ذهن شما وسواس پیدا می کند: " مبادا مطالب قبل را فراموش کنم؟ " و درنتیجه به جای آن که به نکات جدید و تازه ای که می خوانید، توجه داشته باشد، به مرور دانسته های قبلی مشغول می شود تا خیالش راحت شود که آن نکات فراموش نشده اند.
نوشتن هرمطالب پس ازفراگیری، ذهن شما را آسوده می کند. خیال شما راحت است که این مطلب، جایی نوشته شده و فراموش نمی شود و این گونه شما با همان تمرکزاولین لحظات، به مطالعه ی خود ادامه می دهید.
ت – تأکید بردرک و فهم مطلب
توجه داشته باشید که منظورما ازنوشتن این نیست که به کتاب نگاه کنید و رونویسی کنید بلکه می گوییم هرچه را که فرا گرفتید و فهمیدید، به زبان خودتان روی کاغذ بیاورید.
حتماً بعد ازآن که جمله ای را فهمیدید بنویسید آن هم نه به صورت جملات طولانی و متنی کلی بلکه به صورت اشاره ای و کوتاه و مختصر.
مثلاً شما می خوانید:
" برای آن که یک دستگاه و یا جسمی به جرم m درحال تعادل قرارگیرد باید دو شرط برقرارباشد. اول آن که برآیند نیروهای وارد برآن دستگاه یا جسم صفرباشد. دوم آن که گشتاورنیروهای وارد برجسم یا دستگاه هم صفرباشد."
اگرشما همین طوردرضمن خواندن، جمله ها را برروی کاغذ بیاورید، کارمفیدی انجام نداده اید. یعنی عمل نوشتن شما کمکی به آموختن مطلب نمی کند. اما وقتی که مطلب را فرا گرفته باشید و آن را به طورخلاصه و موجزروی کاغذ بیاورید، به روش صحیح یادداشت برداری کرده اید.
مثلاً وقتی که مطلب فوق را خوب فهمیده باشید، یادداشت مختصری مانند این ازآن بر می دارید:
شرط تعادل این است که مجموع نیروها و مجموع گشتاورها صفر.
و یا به زبان گویای خودتان.
خودتان را ملزم کنید که پس ازدرک هرمطلب، چیزی بنویسید. آن وقت نوشته ی شما تأکیدی است برای آن که آن مطلب کاملاً فهمیده و درک شده است.
برای آن که برمختصرنویسی تأکید بیشتری کرده باشیم، چند مثال دیگرمی زنیم. ابتدا شما جمله ای را ازکتاب می خوانید و بعد نوشته ای را که یکی ازدوستان شما پس ازدرک آن مطلب، یادداشت کرده است. بسیارعالی است که شما هم برای تمرین، این جملات را به زبان خود و به مختصرترین شکل ممکن یادداشت کنید.
" دوران بیست ساله ی امامت امام رضا ( ع ) ازسال صدو هشتاد و سه هجری آغازشد و تا سال دویست و سه ادامه داشت."
امامت رضا (ع ):
مدت بیست سال
شروع صد و هشتاد و سه
پایان دویست و سه
" درمورد ترکیب های یونی که فرمول مشابه دارند. یعنی استوکیومتری یا نسبت تعداد یون های آنها یکسان است، هرچه حاصل ضرب حلالیت، عدد بزرگتری باشد میزان حلالیت بیشتر است."
...............
...............
...............
" درصورت تحریک تارعصبی غشاء درمحل تحریک نسبت به یون های سدیم، غشاء نفوذپذیرمی شود که این باعث دپلاریزه شدن غشاء درمحل تحریک و ایجاد جریان عصبی می گردد."
...............
...............
...............
" هرگاه نقاط وسط اضلاع یک مثلث را به هم وصل کنیم، مثلثی حاصل خواهد شد که با مثلث اول متشابه است و مشخصات آن را دارا می باشد."
...............
...............
...............
و . . .
ث – تداعی نوشته ها
درآخرین مرحله، به نوشته ی خود نگاه می کنید و همه چیز را به خاطرمی آورید. یادمان هست که این نوشته ها اشاره وار و مختصربود.
قصد شما این است که با بیانی اجمالی تر با ساده ترین نوشته ها و مطالب کتاب ارتباط برقرار کنید.
تلاش شما برای برقرارسازی ارتباط میان نوشته های مختصر و مفاهیم کتاب همان درگیری ذهنی است. همان درگیری ذهنی که برای تمرکزحواس به آن نیازمبرم داریم.
پس حالا با هم یک بارروش مطالعه متمرکز یا به عبارت بهتر مراحل روش مطالعه متمرکز را مرور می کنیم:
تند خواندن
مطالعه ی اولیه
سؤال کردن
نوشتن
تداعی نوشته ها
که اینها همه به نوعی درگیری ذهنی ایجاد می کنند و ذهن شما را از فکر کردن به موضوعی دیگر و حواس پرتی بازمی دارند.
شاید اکنون تصورکنید که مطالعه به این شکل خیلی وقت می برد و ازروش مطالعه سنتی شما طولانی تراست اما توجه کنید که شما در این محاسبه، زمان هدررفته و مطالعه ی غیرمفید و غیرمتمرکزخودرا به حساب نیاورده اید.
شما درروش سنتی مطالعه، وقت فراوانی را با حواس پرتی های متنوع و متعدد از دست می دهید اما در روش جدید مطالعه، هم ازتلف شدن " وقت " جلوگیری می کنید و هم لحظه به لحظه با علاقه و تمرکز حواس بیشتری مطالعه می کنید و درنتیجه بهتر یاد می گیرید.
فصل پنجم
عوامل مهم دیگر در:
مطالعه متمرکز
یک نکته مهم : یادداشت عوامل حواس پرتی
یادتان هست که گفتیم عوامل حواس پرتی هیچ گاه به صفرنمی رسند حتی اگرشما بهترین شیوه مطالعه را در پیش گرفته باشید.
اکنون که شما روش مطالعه ی متمرکز را فرا گرفته اید و آن را به کارمی بندید، ملاحظه می کنید که اگرچه حواس پرتی شما تا حد فوق العاده زیادی کم شده است، اما برخی ازاوقات، اقکاردیگری غیر از موضوع مطالعه به سراغ ذهن شما می آیند و حواستان را پرت می کنند.
بهترین و مؤثرترین راه برای مقابله با این حواس پرتی باقیمانده، نوشتن آنها بر روی یک برگ کوچک کاغذ است. چرا؟ حتماً بحث خلأ ذهنی و نوشتن را به خاطردارید. دقیقاً به همان علت، باید حواس پرتی خود را یادداشت کنید.
مثالی بزنیم:
شما در اوج مطالعه هستید، ناگهان به خاطرمی آورید که امشب حتماً باید به دوست خود تلفن بزنید. از این لحظه به بعد شما هرچقدرهم که سعی کنید فکر خود را به مطالعه متمرکز کنید، اندیشه تلفن کردن به دوست تان و این که " مبادا فراموش کنم" ، ذهن شما را آشفته می کند و شما را آزار می دهد. درنتیجه شما از همان لحظه تمرکزحواس خود را ازدست داده اید.
اما اگربه محض آن که این اندیشه به ذهن شما راه یافت، آن را برکاغذی می نوشتید، دیگر خیالتان راحت می شد و می توانستید به مطالعه متمرکز خود ادامه دهید.
یادتان باشد که حواس پرتی را نیز مانند نکات مهم کتاب که فرا می گیرید و ثبت می کنید ، باید جایی تخلیه کنید. اگرننویسید و بگویید" باشد برای بعد" ، " می دانم که یادم نمی رود" ، و . . . توانایی ذهنی خود را کم کرده اید.
هرچه درحین مطالعه به خاطرتان می آید و عامل مزاحم تلقی می شود، گوشه ای یادداشت کنید. این که باید نان بخرید، جزوه ی دوستتان را بدهید، دروس دیگری را مطالعه کنید و ... ، همه را یادداشت کنید و بار ذهنی مربوط به آن را تخلیه کنید و با خیال راحت به مطالعه ادامه دهید.
ویژگی های مکانی – سکوت
یکی ازباورهای بسیارنادرست برخی ازشما این است که برای تمرکز حواس داشتن باید درمحیط، سکوت مطلق برقرار باشد.
واقعیت این است که هرچه محیطی ساکت ترباشد، برای تمرکزحواس بهتراست و ما محیطی را برای مطالعه انتخاب می کنیم که سروصدای کمتری داشته باشد اما به هیچ عنوان درجستجوی محیطی نیستیم که سکوت مطلق برآن حکمفرما باشد.
سکوت، نسبی است. سروصدای محیط های مختلف با هم متفاوت است. بهترین مکان برای مطالعه جایی است که سروصدا درآن ازبقیه جاهای موجود کمترباشد.
مثلاً شما اکنون می خواهید مطالعه کنید و تنها مکانی که در اختیار دارید، اتاقی است که در آن تلویزیون روشن است. مسلماً این محیط ایده آل نیست اما شما در دورترین نقطه اتاق از تلویزیون و پشت به آن می نشینید و مطالعه می کنید. در این حالت شما ازبهترین شرایط ممکن برای مطالعه استفاده کرده اید.
یک نکته دیگر را هم بگوییم: اساساً مطالعه در جای کاملا ساکت غلط است.
شما این گونه به محیط بسیار ساکت عادت می کنید و شرطی می شوید که فقط درچنین مکان هایی مطالعه کنید. آن وقت در محیط های دیگر با کوچک ترین سر و صدایی تمرکز حواس شما به هم می ریزد و ایجاد تمرکز دوباره برایتان بسیار مشکل است. به همین خاطر است که ما چندان مطالعه در کتابخانه را توصیه نمی کنیم. کتابخانه محیطی است کاملاً ساکت که ما معمولاً چنین شرایط آرمانی را در منزل نداریم و همیشه هم نمی توانیم برای مطالعه به کتابخانه مراجعه کنیم.
در محیط منزل، در محیط مدرسه و دانشگاه، در محیط کار، هرجا که هستید نسبتاً ساکت ترین جا را انتخاب کنید.
ویژگی های مکانی – نظم
اخیراً ژاپنی ها تحقیقات جالبی را روی یک گروه هزارنفری انجام داده اند. کودکان 10 ساله ای که ازبهره هوشی، استعداد و توانایی ذهنی نسبتاً یکسانی برخوردار بوده اند.
هریک از این کودکان در محیط متفاوتی ازدیگران قرارگرفتند. محیط مطالعه ی نفراول بسیاردرهم ریخته و شلوغ بود. اتاق نفردوم آشفتگی نسبتاً کمتری داشت. اتاق نفرسوم نسبت به نفردوم کمی منظم ترو با وسایل کمتری بود و به همین ترتیب تا نفرهزارم که اتاقی بسیار منظم، مرتب و با حداقل وسایل داشت.
کتاب یکسانی را به همه دادند و به هریک فرصتی مناسب برای مطالعه دراتاق های مخصوص داده شد.
بعد ازپایان زمان تحقیق، بررسی نتیجه ها بسیارجالب بود: میزان مطالعه، بازدهی، میزان به خاطرسپاری و تمرکزبا میزان نظم و ترتیب اتاق ها نسبت مستقیم داشت یعنی هرچه فردی در اتاق با اسباب و وسایل کمتر، مرتب تر و منظم ترقرارگرفته بود، بازدهی کمی و کیفی بیشتری را در مطالعه خود نشان می داد.
بنابراین برای مطالعه مؤثرتر و مفیدتر، هرچه می توانید در محیطی با وسایل و اسباب کمتر و منظم تر و مرتب تر قرار گیرید.
" شاکتی گواین" درکتاب " بازتاب های نور" خود می گوید:
" هروضعیت درونی، انعکاس بیرونی و محیطی دارد و هروضعیت محیطی بازتاب درونی"
یعنی وضعیت منظم پیرامون شما به نظم فکری و درونی شما کمک می کند و همچنین آشفتگی ذهنی شما را سبب می شود.
قبل از مطالعه، دو، سه دقیقه هم که شده، به مرتب کردن اتاق یا میز مطالعه خود بپردازید و این مسأله را جدی بگیرید.
ویژگی های مکانی – مطالعه درپارک
اگرچه پارک، فضایی طبیعی و مناسب برای مطالعه به نظرمی رسد و خیلی ازشما از آن به عنوان مکان مطالعه استفاده می کنید، باید بگوییم که پارک برای مطالعه محیطی کاملاً نامناسب است. پارک دارای عوامل حواس پرتی فراوان است. رفت وآمد افراد، بازی و سرو صدای بچه ها، مناظرزیبا و . . . همه وهمه به هنگام مطالعه به سراغ ما می آیند و حواس ما را پرت می کنند. ضمن آن که ما درکودکی شرطی شده ایم که پارک جای بازی یا جای استراحت است و همین زمینه ی ذهنی قبلی مانع از تمرکزحواس کافی برمطالعه می شود. شاید این که شما درپارک به هنگام مطالعه زود خوابتان می گیرد یا متوجه وغرق بازی بچه- ها می شوید، علت همین زمینه ی ذهنی باشد.
نکته ی دیگراین که طبیعت، همیشه تفکربرانگیزاست و شما درپارک با مظاهرطبیعی زیادی روبه رو می شوید که ذهن شما به سرعت درگیرآن ها شده، برآن ها متمرکزمی شود و درنتیجه حواس شما ازموضوع مطالعه پرت می شود.
موسیقی و مطالعه
تحقیقات نشان داده است که موسیقی ملایم و آرام بخش و بدون کلام توانایی یادگیری را افزایش می دهد.
و خیلی ازشما به خاطربرداشت نادرستی که ازاین نتیجه کرده اید، به هنگام مطالعه به موسیقی گوش می دهید.
باید تأکید کنیم که گوش کردن به موسیقی همزمان با مطالعه یعنی یک عامل حواس پرتی بسیارکارآ و مؤثررا دراختیارذهن گذاشتن.
اما قبل ازآن لازم است متذکرشویم موسیقی زمانی چنین تأثیری دارد که شما با تمرکز حواس به آن گوش فرا دهید وهنگام مطالعه شما باید برمطالب کتاب متمرکزباشید و ذهن نمی تواند دریک آن بردو موضوع تمرکز داشته باشد درتنیجه وقتی شما هنگام مطالعه برای خود موسیقی پخش می کنید، یا توجه شما معطوف به موسیقی است ( که دراین صورت کلاً حواستان ازمطالعه پرت شده است ) یا توجه شما معطوف به مطالب درسی است ( که دراین صورت متوجه موسیقی نیستید ودرنتیجه موسیقی، آن تأثیرات رابرشما نخواهد گذاشت و مهم ترازهمه این که یک عامل حواس پرتی قوی خواهد شد.)
موسیقی آرام و بدون کلام قبل ازمطالعه به آرامش ذهنی شما کمک می کند و توان یادگیری شما را افزایش می دهد چرا که آرامش موجب ایجاد خلأ ذهنی می شود که پیش از این درباره ی تأثیرآن در آموختن صحبت کردیم.
بعد ازمطالعه هم گوش دادن به موسیقی آرام و بدون کلام، خوب و مؤثراست اما به هیچ عنوان:
یک. همزمان با مطالعه، موسیقی گوش نکنید.
دو. ازگوش دادن به موسیقی های تند حتی الامکان بپرهیزید.
مطالعه به محض نشستن
پس ازآن که درمکان مطالعه ی خود قرارگرفتید فوراً مطالعه را شروع کنید و به هیچ عنوان به کارهای دیگرنپردازید.
بعضی ها وقتی پشت میزمطالعه می نشینند یا کتاب را بازمی کنند، شروع می کنند به ورق زدن کتاب، فراهم کردن کاغذ و کارهای جانبی دیگر.
اگرنشستن برای مطالعه طولانی شود و مطالعه ای صورت نگیرد و شما خود را با کارهای جانبی یا افکار درونی مشغول کنید، برای پرورش تمرکزحواس درشما بسیاربد است.
عادت کنید همه آنچه را که برای مطالعه نیاز دارید ابتدا فراهم کنید و هر کار متفرقه ای را که دارید قبل ازمطالعه انجام دهید و پس ازاین که نشستید، فوراً مطالعه را آغازکنید.
این گونه شما ذهن خود را شرطی کرده اید که تا نشستید و کتاب را دردست گرفتید، فورا فرا بگیرید.
نقش زمان
پیش از این توضیح دادیم که آرامش، خواب و استراحت کافی به خصوص درشب، چقدر درپرورش توانایی های ذهنی و تمرکزحواس و حافظه شما مؤثراست.
در هیچ شرایطی، نیمه شب مطالعه نکنید. با این توجیهات که :" من به مطالعه شبانه عادت دارم " ، " سکوت منزل شب هنگام بیشتراست" و . . . خود را متقاعد نکنید که شب مطالعه کنید. چرا که شارژعصبی ومغناطیسی بدن، شب هنگام انجام می گیرد و شما با بی خوابی درشب، خودرا ازاین شارژعصبی مغزمحروم می کنید. بنابراین:
هرچقدرهم که به مطالعه ی نیمه شب عادت دارید، ازاین پس دیگرنیمه های شب مطالعه نکنید. خودتان را عادت دهید که روزیا اول شب مطالعه کنید.
ضمن آن که توجه داشته باشید درهنگام خواب یا استراحت عمیق شب آن که را که در طول روزخوانده اید، پردازش ذهنی می شود و درمغز، عمل جایگزینی صورت می گیرد.
شما به هیچ وجه درهنگام خواب، وقت تلف نمی کنید بلکه ذهن شما ناخودآگاه به تثبیت آموخته های روزمی پردازد.
همین طورمطالعه بلافاصله بعد ازغذا خوردن، خود باعث عدم تمرکزمی شود. مغزشما برای فعالیت های ذهنی بیش ازهمه به اکسیژن نیازدارد و این اکسیژن را ازخون می گیرد و جریان خون شما پس ازغذا خوردن تا حدود یک ساعت و نیم بیشترمتوجه اندام های گوارشی است تا مغز. به همین علت است که شما پس ازغذا خوردن بیشترتمایل دارید که استراحت کنید تا این که فعالیت های فکری انجام دهید. دستکم تا یک ساعت بعد ازصرف غذا از مطالعه کردن اجتناب کنید.
مسئله ی مهم دیگردرزمان مطالعه، مطالعه مرتب در زمان های خاص است. ضمن آنکه شما از فرصت های خود برای مطالعه بیشترین استفاده را می کنید، خودتان را به مطالعه در ساعت های خاص هم شرطی کنید.
مثلاً صبح ها به محض بیدارشدن، بعدازظهرها در ساعتی مشخص و یا ساعات اولیه شب. زمان خاصی را برای مطالعه در نظر بگیرید.
ذهن شما می تواند پس ازمطالعه مدام در یک ساعت خاص از شبانه روز بعد از مدتی خود به خود در آن ساعت ویژه، جذب و فراگیری پیدا کند.
پس توصیه زمانی ما به شما :
یک. در فاصله زمانی ساعت یازده و سی دقیقه شب تا پنج صبح مطلقاً مطالعه نکنید و حتماً در این ساعات بخوابید.
دو. تا دست کم یک ساعت پس از صرف غذا مطالعه نکنید.
سه. خود را به مطالعه در زمان های خاص و مناسب شرطی کنید.
نقش حالت ها درتمرکزحواس
برای هر رفتاری از لحاظ ذهنی و جسمی باید حالت های خاص داشته باشید که با رفتارتان هماهنگ باشد. روان شناسی حالت ها و رفتارها این موضوع را به تفصیل شرح می دهد.
اگر می خواهید بجنگید ابتدا باید حالت جنگیدن را به خود بگیرید. اگر می خواهید شاد باشید، ابتدا باید حالت شاد بودن را به خود بگیرید. اگر می خواهید انسانی مصمم و با اعتماد به نفس باشید، باید حالت های اعتماد به نفس را در خود ایجاد کنید.
حالت ها و رفتارها از همدیگر به وجود می آیند. یعنی همان طور که وقتی شما شاد باشید ناخودآگاه حالت های شاد بودن درشما پدیدار می شود، اگر هم حالت های شادی را درخود ایجاد کنید یعنی به خودتان بگویید، ناخودآگاه احساس شادمانی به شما دست خواهد داد.
برای مطالعه نیز شما بایر حالت جذب و یادگیری داشته باشید. با حالت خمیده و خواب آلوده انتظار تمرکز و دقت فراوان ازخود نداشته باشید. در وضعیت هایی که برای مطالعه کردن مناسب نیست تمرکز حواس پیدا کردن دشوار و انتظار آن کاملاً غیرمعقول است.
هنگام هیجان های عصبی، ترس، خشم، اضطراب و کینه و ناراحتی نمی توان انتظار داشت که تمرکز بالایی داشته باشیم. چون دراین حالت ها ذهن ما پیشاپیش متوجه و متمرکز برآن مسئله است که این هیجان ها را در ما ایجاد کرده است.
همین طور در حالت شور و شوق و اشتیاق فراوان هم نمی توانید تمرکز حواس داشته باشید و علت همان است. بچه هایی که زنگ تفریح درحیاط مدرسه به بازی های مهیج می پردازند و با همان شورو هیجان به کلاس درس می آیند، گاهی تا نیم ساعت بعد از حضور در کلاس به حالت مناسب خود برای فراگیری دست نمی یابند و در این مدت توجه و تمرکزشان هنوز به هیجان حیاط مدرسه معطوف است.
درحالت خستگی و بی خوابی هم نمی توانید تمرکز حواس داشته باشید. این حالت ها همه با حالت تمرکز حواس برای مطالعه، منافات دارند. بنابراین شما باید ابتدا مسائل خود را تا حدی حل کنید، استراحت کنید، آرام شوید و پس از ایجاد حالت یادگیری، مطالعه را شروع کنید.
انتظار بیجا ازخود نداشته باشید. مسلم است که با حالت های منفی مانند خستگی، گرسنگی، بی خوابی و هیجان فراوان نمی توانید تمرکزی عالی داشته باشید و این عدم تمرکز کاملاً طبیعی است.
بعضی ها پس از یک ورزش سنگین، با همان خستگی وبدن عرق کرده، شروع می کنند به کتاب خواندن و مطالعه و انتظار دارند که با این هیجان تمرکز حواس هم داشته باشند و چون چنین چیزی امکان پذیر نیست، می گویند: حافظه ام ضعیف است. حواسم پرت است و ...
باز هم تأکید می کنیم ابتدا وضعیت جسمی و روحی خود را متعادل و سپس شروع به مطالعه کنید.
-
فیلم/ ماجرای رفع توقیف یک فیلم مشهور و پربیننده توسط رهبر معظم انقلاب؛ رهبری: فیلم بسیار مفرح و خوبی است، هر چه سریعتر اکران شود
ارسال نظر