قتل ناموسی با تبر / خاطره یک قاضی از پرونده ای در اهواز

به گزارش رکنا، قتل ناموسی یک معضل اجتماعی است که روح جامعه را خدشه‌دار می‌کند. برخی اوقات مردی با خطای زنی از اعضای خانواده روبه‌رو می‌شود یا رفتاری می‌بیند که با فرهنگ آنها سازگار نیست، به جای حل موضوع از مجرای قانون یا مشاوره دست به قتل ناموسی می‌زند و در حقیقت می‌توان گفت که قتل ناموسی نوعی اجرای خودسرانه احکام توسط مردان متعصب و ناآگاه است. کم شدن قتل ناموسی در بستر جامعه نیاز به فرهنگ‌سازی دارد تا این باور جا بیفتد که هیچ‌کس حق ندارد شخصاً دست به تنبیه نزنند تا شاهد قتل ناموسی نباشیم.

حبیب محمد علیزاده اشکلک قاضی دادگستری، بعد از قتل ناموسی جنجالی در اهواز که در آن مونا حیدری کشته شد در خاطره‌ای پرونده یک درگیری ناموسی را روایت کرد.

این قاضی دادگستری در خاطره خود اینطور نوشت: «شب از نیمه گذشته بود که با صدای تلفن بیدار شدم. فرمانده پاسگاه شماره یک شهری شادگان بود. گفت جوانی تبر در دست با لباسی خونین به پاسگاه آمده و می‌گوید خواهرش را کشته است.

خودم را سریع به پاسگاه رساندم. با فردی که خودش را به پاسگاه معرفی کرده بود، صحبت کردم. به رئیس محترم پاسگاه گفتم می‌خواهم بروم منزل این فرد و از جریان بیشتر با خبر شوم. رئیس پاسگاه موافق نبود و می‌فرمود در آن موقع شب ضرورت ندارد و بهتر است به صبح موکول شود. به هر حال، من به همراه رئیس پاسگاه و چند مأمور و آن جوان به سمت محل حادثه حرکت کردیم.

وقتی به منزل رسیدیم. صدای گریه از یکی از اتاق‌ها به گوش می‌رسید. جوان گفت صدای گریه مادرش است و در ادامه با خونسردی کامل ما را به اتاق دیگری راهنمایی کرد. در اتاق از بیرون قفل بود.

من اولین فردی بودم که متقاضی ورود به اتاق شدم. همه جا کاملاً تاریک بود. گمان می‌برم پای من به چهارچوب دربرخورد کرد و ورود من به طرز نامناسبی صورت گرفت و در همان موقع که سعی می‌کردم زمین نخورم، متوجه حرکتی در گوشه اتاق شدم. بلافاصله به همراهان گفتم خواهر این جوان هنوز زنده است.

خواهر جوان علی‌رغم ضربات تبر، نمرده بود. او را به بیمارستان منتقل کردیم و نجات یافت. بعدها موقع تحقیق متوجه شدم اتفاقاً نام وی نجات است.

واقعیت این است قتل ناموسی حاصل یک اندیشه و تفکر است و تا هنگامی که این تفکر زنده است، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم قتل ناموسی واقع نشود.

یعنی این اتفاق ناخوشایند نه اولین قتل ناموسی بود و گمان نمی‌برم آخرین مورد آن هم باشد.

عزیزانی که توفیق خدمتگزاری به مردم عزیزمان را دارند، بهتر است به جای ابراز واکنش‌های احساسی و هیجانی و مقطعی و کوتاه‌مدت و سپس فراموش کردن قضیه، برای از بین بردن تفکر غلط موجود بطور مدام زحمت بکشند و تلاش کنند.

وبگردی