لجنزار کثیف عشق های خیابانی آخرین نفس هایم را می کشم و دیگر امیدی به نجات ندارم در تشریح ماجراهای تلخ زندگی اش گفت: با آن که پدرم یک کارگر ساده بود و مادرم نیز در منازل مردم کار می کرد اما من به تحصیلاتم ادامه می دادم و دختر آزادی Freedom بودم که کسی به من کاری نداشت وقتی در پایه پیش دانشگاهی ثبت نام کردم به دلیل دوری مدرسه از محل سکونتم به همراه 3 نفر دیگر از هم کلاسی هایم خودرویی را به عنوان سرویس مدرسه اجاره کردیم. راننده سرویس اگرچه مردی میان سال بود اما در نظر من بسیار جذاب جلوه می کرد.

طولی نکشید که غده چرکین کمبود محبت هایم سرباز کرد و من شیفته «غلام حیدر» شدم. هر روز عشق و علاقه ام به او بیشتر می شد تا این که او برای فرار Escape از این عشق خیابانی، مرا برای پسرش خواستگاری کرد. با وجود مخالفت های شدید خانواده ام تصمیم گرفتم با پسرش ازدواج کنم.

چرا که احساس می کردم با این ازدواج به «غلام حیدر» نزدیک تر می شوم ولی هرچه زمان بیشتر می گذشت با بی توجهی های غلام حیدر روبه رو می شدم. از سوی دیگر هم هیچ علاقه ای به پسرش نداشتم. به پیشنهاد پدر شوهرم و به همراه جاری ام در یک شرکت مشغول به کار شدم تا کمک خرج خانواده باشم.

این درحالی بود که صاحب یک فرزند شده بودم با وجود این در یک آشفتگی روحی به سر می بردم و زندگی ام کاملا به هم ریخته بود در این وضعیت تصمیم به انتقام از پدر شوهرم گرفتم به همین دلیل با پررویی و بی حیایی طوری با مردان غریبه رفتار می کردم که غلام حیدر را زجر بدهم اما نمی دانستم با این کارها بیشتر در لجنزار کثیف فساد فرو می روم در میان همین رفت و آمدها بود که با «کریم» آشنا شدم.

او که شیفته من شده بود مدام مرا به گرفتن طلاق از همسرم ترغیب می کرد تا برایم یک زندگی رویایی بسازد! این گونه بود که تحت تاثیر همین هوی و هوس های خیابانی و عشق های پوشالی زندگی ام را به تباهی کشاندم و با حق حضانت فرزندم به صورت توافقی از همسرم طلاق گرفتم مدتی بعد با مهریه 1360 سکه ای به عقد مردی درآمدم که مدعی بود همسرش بیمار است و مشکلات خانوادگی دارد. در همین روزها در یکی از رشته های کارشناسی دانشگاه پذیرفته شدم و همین موضوع بهانه ای شد تا کریم مرا از داشتن فرزندی دیگر محروم کند. او چند بار مرا مجبور به سقط جنین کرد تا مرا به عقد دایم خودش درنیاورد.

من هم که در یک شرکت مشغول به کار شده بودم برای آن که حس حسادت او را برانگیزم دوباره دست به اشتباهات گذشته زدم و به صورت تلفنی با دو تن از همکارانم ارتباط برقرار کردم. از آن روز به بعد درگیری های ما شدت گرفت و او با بیان ارتباطات زشت گذشته ام مرا تحقیر می کرد دیگر خانه او به جهنمی برایم تبدیل شده بود و همسرم روزهای زیادی را نزد همسر اولش می رفت. چاره ای نداشتم جز آن که سکه ها را ببخشم و طلاق بگیرم تا از این وضعیت رهایی یابم اما ای کاش ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

3 مسافر پرواز قشم در اضطراری هواپیما را کندند / عصر دهم نوروز رخ داد + عکس و جزئیات

حاشیه بازی نگین میرزایی در قسمت دهم پایتخت 5 / او بازیگر جم است؟! + عکس

دختر با لباس عروسی از آرایشگاه فرار کرد / داماد به جای جشن به کلانتری رفت!

دو مسوول فدراسیون شنا به خاطر آزار آریانا استعفا دادند!

حادثه ناگوار برای بازیکن استقلال + عکس

نقشه لیدا و پسر جوان برای دختری سفر کرده از ایران به ترکیه

رفتار زننده خانم مهندس با شوهر کارگرش / زمزمه های کثیف

عروس 16‌ ساله‌ باردار بود و زنده به گور شد! + عکس

ارتباط چندش آور بدریخت ترین زن و مرد دنیا+ عکس

انتقامجویی زنانه آبروی زن تنها را نشانه گرفت! / راز و نیاز های زن پاکدامن با امام رضا(ع)

فیلم وحشتناک از کتک زدن پسر نوجوان توسط پدرش / مادر فیلم گرفت و شوهرش را زندان انداخت

مهدی قائدی گواهینامه رانندگی نداشت! / راز تصادف چه بود؟

اهدا اعضاء بدن سرباز وظیفه پلیس کرمان به 11 تن زندگی بخشید +عکس

کدخبر: 367571 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟