یکی‌دوساعت گذشت. هرچه زنگ می‌زدم، تلفن را قطع می‌کرد. سر ظهر دنبالش رفتم. مادرش هم طبق عادت، کاسه داغ‌تر از آش شده بود و توهین‌آمیز رفتار می‌کرد. از همسرم خواهش کردم به خانه برگردد.

او پس‌از کلی بد و بیراه، حاضر شد و با هم برگشتیم. سر راه از رستوران غذا خریدم و یک شاخه گل هم گرفتم. سفره را جلوی تلویزیون پهن کردیم و در‌حال غذاخوردن، توجه‌مان به برنامه تلویزیون جلب شد. در این برنامه‌، کارشناس مشاوره درباره حل تعارض و اختلاف‌های خانوادگی صحبت می‌کرد. همسرم با شنیدن حرف‌های کارشناس، دست از غذا کشید و به من اشاره کرد که «گوش کن؛ برای تو دارند حرف می‌زنند.» او تمام گفته‌های کارشناس را به نفع خودش برداشت می‌کرد. با عصبانیت گفتم: «اجازه می‌دهی یک لقمه زهرمار از گلویمان پایین برود؟» با این حرف‌ها اعصاب هردویمان خط‌خطی شد.

حرف‌هایمان حالت توهین‌آمیز به خود گرفت و دعوا کردیم. از سر سفره بلند شدیم و شادیِ یک روز تعطیل با غذاهای مانده بر سفره و سر‌و‌صد‌اهایمان به غم و دلتنگی شدید تبدیل شد. سر شب بود که همسرم از پشت تلفن، گزارش تمام حرف‌ها را به مادرش داد. یک‌ساعتی نگذشته بود که برادر‌زنم آمد و او را با خود به خانه‌شان برد. از دست قهر‌های کودکانه‌اش اعصابم خرد بود.

ساعت‌۱۱شب مادرم زنگ زد. هرچه به دهانش رسید، نثارم کرد. می‌گفت چرا قدر همسرت را نمی‌دانی و او را اذیت می‌کنی. حرصم درآمده بود. سه‌چهار روز از این ماجرا گذشت. سراغی از همسرم نگرفتم. او هم زنگ نزده است. از این وضعیت خسته شده‌ام. همسرم‌، زن خوب و قانعی است، اما سیر تا پیاز زندگی‌مان را به مادر و خواهرانش اطلاع می‌دهد. آن‌ها هم بدون هیچ ملاحظه‌ای در زندگی ما دخالت‌ می‌کنند و نظرات بیجا و عذاب‌‌آوری می‌دهند.

مشکل دیگر او هم این است که راه می‌رود و قناعت و کم‌توقعی‌اش را مثل پتک بر فرق سرم می‌کوبد. از این همه تحقیر‌، سرزنش و ندانم‌کاری کلافه شده‌ام. برای همین به مرکز مشاوره پلیس Police آمده‌ام تا راهی جلوی پایم بگذارند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

متین نیشابوری

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

ناگفته های تلخ از ساعتی قبل از تصادف قائدی و شاکر / خانواده احمدرضا علیه مهاجم استقلال شکایت کردند +عکس

فلج شدن پسر جوان بر اثر بازی کامپیوتری + عکس

مرد جوان در دستشویی خانه صحنه عجیبی دید و ..! + فیلم

موزیسین معروف ایرانی تصادف کرد +عکس

فرار عجیب مرد اعدامی از مرکز توانبخشی/در چهار محال بختیاری رخ داد

نیمه شب، شاهد همخوابی شوهرم با دوست صمیمی ام در اتاق دیگر خانه بودم که ..!

تجاوز وحشیانه به سهیلا در یک خرابه / متجاوز 17 ساله است

من در پاتوق سیاه شوهر بی غیرتم به دوستانش سرویس می دادم تا اینکه ..!

تجاوز به زن جویای کار در شرکت تجهیزات پزشکی در تهران / پدارم در پایان ساعت کاری تنها بود و ...!

قتل زن آرایشگر پس از آزار شیطانی

بلایی عجیبی که بر سر دختر دبیرستانی در شوش آمد / او روی تخت بیمارستان جان سپرد و ..!

گرفتار شدن ایرانی ها در تصادف شدید بزرگراه ابوظبی + فیلم

وقتی خانم مهندس به خواستگاری شوم کارگر شرکت بله گفت / او از من و فرزاد عکس هایی داشت که..!+ عکس

اولین نمایشی که در آن ارتباط یک سرباز با زن کثیف در ایران روی صحنه رفت! + فیلم

وقتی تهدید به 6 طلاقه شدم! / جوانی موها و ریشش را تراشید تا انیکه ..!

ناگفته های یک دزد حرفه ای از مهریه 1500 سکه‌ای زنش + عکس

پرهام شاگرد تازه وارد بود که مرا به سمت خانه مجردی کشاند و شب ها تا دیر وفت ..!

زن جوان به خاطر ارتباط با مرد غریبه شوهر بی نوایش را داخل چاه انداخت / در اردبیل رخ داد + عکس

دختر 18 ساله ای بودم که به خاطر خماری پیشنهاد شرم آور چند مرد را پذیرفتم و ..!

 

کدخبر: 356441 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟