راز سر به مهر عمارتی مخوف در پاریس / آهنگر جوانی که روحش را با نیرو‌های مرموز معامله کرد!

به گزارش رکنا، پاریس پایتخت فرانسه شهری زیبا و درعین حال مملو از عمارت‌ها و کاخ‌های تسخیرشده‌ای است که افسانه‌های عجیبی دارد. هرکسی جرئت رفتن به این مکان‌ها را ندارد. از جمله این عمارت‌ها، ساختمان کلیسای قدیمی نوتردام در بخش شرقی پاریس از بنا‌های برجسته سبک «گوتیک» است؛ پوشیده از نقش‌های برجسته حیوانات و انسان‌های خیالی و موجودات نامعلوم است که طی سالیان دراز بازدیدکنندگان را به فکر و البته وحشت انداخته است. همواره درباره ساخت این بنا توسط دست‌های فراطبیعی ابهام‎های زیادی وجود داشته‎است. شاید جواب بعضی از این ابهام‎ها را بتوان در افسانه قفل‌های مرموز نوتردام، پیدا کرد.

معامله با نیرویی مرموز

در قرن چهاردهم، کلیسای جامع نوتردام درحال ساخت بود. آهنگری جوان به نام «بیسکورنه» ساخت قفل در‌های کلیسا را به‌عهده گرفته بود. به نظر می‌رسید که انجام این کار برایش غیرممکن و سخت است، اما اصرار زیادی داشت تا با انجامش به اسم و رسمی دست پیدا کند و در جوانی در جایگاه استادی قرار بگیرد.

پس به فکر خلق یک شاهکار افتاد، اما ساخت این قفل‌ها به‌کندی پیش می‌رفت. در آن زمان، تکمیل چنین پروژه‎ای در مدت زمان کوتاه اصلا ساده نبود. روز مراسم افتتاحیه نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد، اما همچنان کار این جوان ناتمام مانده‌بود. آهنگر از به‌خطر افتادن شهرت و اعتبارش خیلی ترسیده‌بود.

طبق افسانه‌های قدیمی، بیسکورنه چند روز پیش از افتتاح و موعد تحویل کار از جایی، فردی یا شاید نیرویی مرموز که هیچ‌وقت هویتش فاش نشد، پیشنهاد کمک غیرمنتظره‌ای در مقابل گرفتن روحش دریافت می‌کند. او که در آن لحظه فقط به شهرتش فکر می‌کرده‌است، این معامله را قبول می‌کند.

روز قبل از افتتاح، بیسکورنه در خواب رویای کار خود را می‌بیند و صبح روز بعد وقتی از خواب بیدار می‌شود، کارش را تکمیل‌شده می‌بیند! روز افتتاحیه قفل‌ها درنهایت زیبایی روی در‌ها نصب شده‌بودند. به‌نظر می‌رسید که آهنگر جوان کار خود را به بهترین وجه ممکن و به موقع تمام کرده‌است. زمانش رسیده‌بود که هنر دست او مورد تحسین مردم قرار بگیرد.

ناپدید شدن هنرمند بزرگ

اما گویا قرار است مشکلی جشن افتتاحیه را متوقف کند. بیسکورنه که ناگهان متوجه می‌شود فقط درِ اصلی قابل عبور است و در‌های دیگر مسدود و باز کردن قفل‌ها یشان غیرممکن است، به شدت مضطرب و ناپدید می‌شود. هیچ راهی برای وارد شدن به کلیسای جامع جز باز کردن این قفل‌ها وجود نداشت. افراد کلیسا پس از بررسی قفل‌ها، به علامتی عجیب و حک شده می‌رسند که شاید مفهومش را فقط بیسکورنه می‌دانست. مدت‌ها می‌گذرد و درنهایت مرد جوان را بدون این‌که روحی در بدنش باشد، می‌یابند. سال‌ها برای مردم انجام چنین کار طاقت‌فرسایی توسط او، در مدت زمان کوتاه و بدون ابزار‌های لازم مثل یک راز سربه‎مهر باقی ماند و فرضیه کمکی فراطبیعی به او بسیار قوی بود. امروز، به دلیل بازسازی‎های مکرری که در طول تاریخ انجام شده، آثار زیادی از هنر دست‎ بیسکورنه و دست‎های مرموز همکارش روی در‌های کلیسا باقی نمانده‎است و عده‌ای هم معتقدند افسانه‌ها ابزاری برای شهرت مکان بوده اند.

انتشار این خبر دلیل بر تایید محتوای آن نیست و صرفا از روزنامه خراسان بازنشر شده است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

کدخبر: 549088 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟