هکر معروف سیستم های بانکی کارتن خواب شد / راز بازداشت جوان 28 ساله

به گزارش رکنا، ماموران گشت انتظامی کلانتری شفای مشهد که با دستورهای سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) طرح های ویژه ای را برای مقابله با سرقت به مرحله اجرا گذاشته اند، هنگام گشت زنی و انجام وظیفه در حوزه استحفاظی به جوانی ژولیده برخورد کردند که مقابل فروشگاهی در بولوار ابوطالب مشهد دراز کشیده و در حال باز کردن قفل مغازه بود.

ماموران انتظامی که ماجرا را این گونه دیدند، بلافاصله در تاریکی شب به طرف جوان مذکور حرکت کردند و در حالی حلقه های قانون را بر دستان وی گره زدند که جوان مذکور همچنان مات و مبهوت به افسران گشت خیره شده بود و انتظار حضور عوامل انتظامی در آن ساعت بامداد را نداشت.

 با دستور سرگرد سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد) این مظنون به سرقت، برای بررسی های تخصصی به مقر انتظامی هدایت شد و در دایره تجسس تحت بازجویی های فنی قرار گرفت اما این جوان که سر و وضعی ژولیده داشت و خود را آلوده به مواد افیونی معرفی می کرد، ناگهان تصاویری از خود را در فضای مجازی به افسران تجسس نشان داد که آن ها را متعجب و حیران کرد.

مظنون به سرقت گفت: از همان دوران کودکی پدرم همواره در گوشم زمزمه می کرد که «تو کسی نمی شوی!» من هم آرام آرام به همین باور رسیدم و فهمیدم با این استعداد و تلاشی که می کنم آخر هم کاره ای نمی شوم!  در واقع این موضوع را فهمیده بودم که تلاش های من برای رسیدن به رویاهایم بی فایده است اما از همان کودکی علاقه عجیبی به لپ تاپ و گوشی و دیگر لوازم الکترونیکی داشتم و همواره سعی می کردم از چگونگی سیستم ها و کارکرد این گونه وسایل الکترونیکی سردر بیاورم به همین دلیل درون آن ها کنکاش می کردم و به نتایجی هم می رسیدم.

حتی زمانی که در مدرسه دانش آموز بودم وقتی مدیر یا معلم مدرسه به نقص فنی در سیستم های رایانه ای برخورد می کردند، ابتدا به سراغ من می آمدند و من هم خیلی زود نقص آن ها را برطرف می کردم ولی این جمله پدرم مدام در گوشم زنگ می خورد که تو آخر هم کسی نمی شوی!...این جوان مظنون به سرقت که مدعی بود اعتیاد شدیدی به مصرف مواد مخدر صنعتی دارد، در ادامه ماجرا، تصاویری از خود را در فضای مجازی و مصاحبه تلویزیونی اش به ماموران انتظامی نشان داد و گفت: من همان هکر معروف ایرانی هستم که در 18 سالگی سیستم های بانکی را هک کردم و مبالغ زیادی را از حساب های شهروندان بیرون کشیدم اما خیلی زود توسط پلیس فتا دستگیر و به مراجع قضایی معرفی شدم.

خلاصه مدتی را در زندان گذراندم تا این که بعد از پایان دوران مجازات، پلیس فتا به سراغ من آمد و درخواست کرد با آن ها همکاری کنم اما من که حاضر نبودم برای یک بار هم شده چشمانم را باز کنم و به استعداد خودم پی ببرم، باز هم حاضر به همکاری با آن ها نشدم و به همین دلیل هم هیچ گاه نتوانستم از موقعیت ها و فرصت های زیادی که در مسیر زندگی داشتم، به خوبی استفاده کنم. بعد از این ماجرا به سوی مصرف مواد مخدر رفتم و طولی نکشید که در گرداب مواد افیونی غرق شدم.

وقتی به مصرف مواد مخدر صنعتی رو آوردم دیگر خانواده ام نیز به من اهمیتی ندادند و مرا طرد کردند. حالا دیگر جایی برای خواب هم نداشتم و به همین دلیل روانه پارک ها و خیابان ها شدم تا بلکه بتوانم به هر طریق ممکن هزینه های اعتیادم را تامین کنم.

این درحالی است که هنوز هم برخی ادارات و نهادهای دولتی که مرا می شناسند برای رفع نقص سیستم های رایانه ای خود از من کمک می خواهند و من هم بدون دریافت هیچ هزینه ای کارشان را انجام می دهم و از آن سازمان یا اداره خارج می شوم اما آن ها به دلیل وضعیت ظاهری ام به من اهمیتی نمی دهند.

با وجود این، من با این تحصیلات دیپلم کارهایی انجام می دهم که متخصصان حرفه ای برای رسیدن به این شرایط، سال ها درس خوانده اند و تلاش کرده اند. امروز هم وقتی در خیابان سرگردان بودم، از شدت خماری کنار مغازه ای دراز کشیدم و سرم مقابل قفل فروشگاه بود که ناگهان نیروهای کلانتری شفا را بالای سرم دیدم و ...

 بررسی های پلیس درباره ادعاهای این جوان مظنون به سرقت برای کشف حقیقت ماجرا، زیر نظر سرگرد سبکبار ادامه دارد.

وبگردی