سرنوشت مرگبار دختر تهرانی که عاشق بی تی اس بود!

به گزارش رکنا، تصویر آروشا در حال قلم زدن بر تابلوهای خطاطی روزی هزار بار در گوشی تلفن همراه پدر و مادرش پخش می شود.مادر و پدر با چشم گریان ویدئوهای بر جا مانده از دختر هنرمند خطاط خود را تماشا می کنند و بعد به آثار زیبایی که از او به یادگار مانده چشم می دوزند.

چه کسی باورش می شود که ته تغاری خانه به خاطر شیطنت و کنجکاوی روزهای اول نوجوانی چنین بلایی سرش آمده باشد.

روز گذشته پدر آروشا در شعبه سوم دادسرای جنایی تهران حاضر شد تا با ارائه آخرین مدارک دریافت دیه فرزند خود تقاضای مختومه کردن پرونده را ارائه دهد.

او در شرح مجدد حادثه به بازپرس محمدمهدی براعه گفت:«سال هاست کار فرهنگی انجام می دهم و دخترم مثل خواهر و برادر بزرگترش در موسسه خطاطی خودم آموزش می دید اما آروشا از بقیه فرزندانم استعداد خیلی بیشتری داشت.او هوش خیلی بالایی داشت و با وجود سن کم یک هنرمند تمام عیار بود.آروشا دختر با شور و هیجانی بود و چنان با شوق و شعف به زندگی بها می داد که همه کسانی را که او را می شناختند سر ذوق می آورد.او عاشق شهربازی و بازی های هیجان انگیز بود و هر بار با هم به پارک می رفتیم من را هم تشویق می کرد که با او سوار بازی ها شوم.بعد با هم کلی کیف می کردیم.»

مرد جوان در ادامه می گوید:«در حادثه ای که دخترم را از من گرفت فقط می توانم بگویم لعنت بر مدیا! حدود یک سالی می شد که آروشا از من خواست برای او گوشی بخرم.من می دیدم که همه دوستان هم سن و سالش گوشی دارند و در این دوره و زمانه نمی توان یک نوجوان را از دنیای مدرن خودش دور کرد.برای همین من هم برای آروشا گوشی خریدم و همان وقت ها بود که او با گروه بی تی اس آشنا شد.آهنگ ها و کلی های آن ها را دنبال می کرد و با همان شور و هیجانی که همیشه در وجودش بود سعی می کرد حرکات آنها را تقلید کند.»

پدر به بازگو کردن روز حادثه که می رسد بغض می کند:«اواسط سال گذشته در روز حادثه، وسط روز بود و در محل کارم واقع در غرب تهران بودم که تا خانه مان فاصله زیادی ندارد.همسایه ها با من تماس گرفتند و گفتند که حال آروشا بد است.وقتی خودم را به دخترم رساندم او را در وضعیت خیلی بدی دیدم.دخترم از پشت بام سقوط کرده بود.خانه ما قدیمی است و دیوار لب پشت بام سفالی بود.آروشا به پشت بام رفته بود و می خواست با تکیه بر دیوار پشت بام یکی از ویدئوهای بی تی اس را تقلید کند اما سقوط کرده بود.آخرین آهنگی که در گوشی او پخش شده بود، یکی از آهنگ های همین گروه بود و برای من به عنوان پدرش که بارها او را در حال زمزمه آهنگ های این گروه دیده بودم، حدس اینکه او باز هم در حال و هوای خودش از این موسیقی لذت می برده کار سختی نیست.»

بعد از اینکه فرضیه جنایت در این پرونده منتفی شد، بیمه مسئولیت و آتش سوزی دیه دختر نوجوان را پرداخت کرد و به این ترتیب رسیدگی به این پرونده در شعبه سوم دادسرای جنایی تهران پایان گرفت.

وبگردی