فقر فرهنگی پشت شیشه دودی؛ وقتی کم تربیتی در طبقه مرفه قانون را به سخره می‌گیرد + فیلم
تبلیغات

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در ذهن بسیاری از مردم، «فقر» همیشه معادل کمبود پول و امکانات مادی است. اما آنچه شاید خطرناک‌تر و پایدارتر باشد، فقر دیگری است که نه با تورم و رکود، که با نادانی، بی‌سوادی اجتماعی و نبود تربیت انسانی رشد می‌کند که نامش فقر فرهنگی است.

این نوع فقر نه به حساب بانکی وابسته است و نه به مدل خودرو در پارکینگ خانه. چه‌بسا در گران‌ترین محله‌ها و در میان جوانانی که همه چیز دارند، آثارش آشکارتر و ویرانگرتر باشد.

ریشه‌های فقر فرهنگی؛ وراثتی یا اکتسابی؟

جامعه‌شناسان معتقدند فقر فرهنگی در هر طبقه‌ای می‌تواند شکل بگیرد، اما شکل بروز آن متفاوت است. در طبقات فرودست، اغلب ناشی از کمبود منابع آموزشی، فقدان امکانات فرهنگی و ضعف ساختارهای اجتماعی است. اما در طبقات ثروتمند، فقر فرهنگی معمولاً محصول غیبت مسئولیت‌پذیری والدین، تربیت مصرف‌گرایانه، و نبود معیارهای انسانی در رشد شخصیتی است.

در خانواده‌های مرفه، وقتی «موفقیت» فقط با معیار دارایی سنجیده می‌شود و ارزش‌هایی مثل همدلی، احترام به حقوق دیگران و مشارکت اجتماعی به حاشیه رانده می‌شود، فرزندانی شکل می‌گیرند که پول را به‌عنوان جواز عبور از قانون و اخلاق می‌بینند.

وقتی نمایش جای هویت را می‌گیرد

در سال‌های اخیر، شبکه‌های اجتماعی تبدیل به ویترین اصلی خودنمایی بخشی از جوانان پولدار شده‌اند. بستن خیابان با خودروهای میلیاردی، جشن‌های پرزرق‌وبرق وسط معابر عمومی، یا تحقیر دیگران به بهانه «شوخی اینترنتی» همه نمونه‌هایی از این نمایش است. این رفتارها نه‌تنها امنیت روانی جامعه را تهدید می‌کند، بلکه به عادی‌سازی بی‌قانونی و بی‌احترامی به حقوق شهروندان دامن می‌زند.

فقر فرهنگی در میان جوانان ثروتمند، خطرناک‌تر از سایر طبقات است، چون پشتوانه مالی، به آنها امکان تکرار خطا و گریز از پیامدهای قانونی را می‌دهد. این یعنی چرخه‌ی آسیب نه‌تنها قطع نمی‌شود، بلکه به الگویی برای دیگران تبدیل می‌شود.

زنجیره آسیب‌ها؛ از بی‌قانونی تا گسست اجتماعی

پیامدهای فقر فرهنگی در این گروه تنها به آزار لحظه‌ای مردم ختم نمی‌شود. برخی از مهم‌ترین آسیب‌های آن عادی‌سازی قانون‌گریزی است. وقتی تخلف و مزاحمت بدون پیگرد باقی می‌ماند، هنجارشکنی به ارزش تبدیل می‌شود. یا تقویت شکاف طبقاتی روانی را ایجاد می کند. این رفتارها حس تحقیر و بی‌عدالتی را در سایر شهروندان تشدید می‌کند.

به تضعیف سرمایه اجتماعی می انجامد. یعنی بی‌اعتمادی به قانون و نهادهای مسئول افزایش می‌یابد.سرایت فرهنگی به پایین‌دست را موجب می شود.  حتی طبقات دیگر هم با تقلید یا واکنش، به بازتولید این ضدفرهنگ کمک می‌کنند.

ریشه‌یابی در سیاست‌گذاری و خانواده

اگرچه بسیاری از والدین ثروتمند ترجیح می‌دهند این رفتارها را «شیطنت جوانی» بنامند، واقعیت این است که تربیت اجتماعی یک پروژه مداوم است، نه یک نصیحت گاه‌به‌گاه. وقتی خانواده‌ای سال‌ها فرزندش را با پول آرام می‌کند و به جای آموزش مسئولیت‌پذیری، مصرف‌گرایی را تشویق می‌کند، نباید از تبدیل او به شهروندی قانون‌گریز و متکبر متعجب شود.

از سوی دیگر، نظام آموزشی و رسانه‌ای کشور نیز نقش پررنگی در بازتولید این فقر دارند. وقتی مهارت‌های زندگی، حقوق شهروندی، و آموزش احترام به تفاوت‌ها در مدارس و رسانه‌ها جدی گرفته نمی‌شود، خلأ فرهنگی در هر طبقه‌ای پر می‌شود، گاهی با خشونت، گاهی با تحقیر و نمایش.

 

 

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات

وبگردی