دیگر روی بازگشت به زادگاهم را ندارم. چگونه می توانم به چشمان عاشق و دستان پینه بسته پدر کشاورزم نگاه کنم که برای رسیدن من به مدارج علمی بالا و همچنین سعادت و خوشبختی ام در مزرعه کار می کرد و پولی را که عرق ریزان به دست می آورد برای من می فرستاد تا من اجاره منزل را بدهم و یا آن را خرج تحصیل کنم. اکنون که آرزوهای پدرم را نابود کرده ام وخودم نیز نه تنها مورد سوء استفاده قرار گرفته ام بلکه دیگر در منجلابی از فساد غرق شده ام چگونه می توانم... 

دختر ۲۴ ساله به نام زهرا  که دیگر نمی توانست بغض در گلو مانده اش را پنهان کند به مشاور پلیس Police فتا گفت: روزی که در یکی از رشته های زیرمجموعه پزشکی قبول شدم ولوله‌ای در خانواده ام به راه افتاد. آن روز وقتی پدرم از مزرعه به منزل بازگشت هنوز بیلش را به دیوار حیاط تکیه نداده بود که مادرم با زبان ترکی به او گفت، مژده بده که دخترمان در یکی از دانشگاه های فلان شهر قبول شده است. آن لحظه شیرین ترین زمان عمرم را می گذراندم چرا که پدرم با دستان پینه بسته اش مرا در آغوش گرفت و گفت دخترم در شهر غریب نماز و روزه ات را فراموش نکن.

این گونه بود که وسایل شخصی ام را جمع کردم و راهی غربت شدم. سال اول را در خوابگاه دانشجویی بودم و تنها به گذراندن واحدهای درسی می اندیشیدم. اما در سال دوم تحصیل متوجه نگاه های صمیمانه یکی از اساتیدی شدم که به صورت پاره وقت تدریس می کرد.

وقتی فهمیدم او مجرد است دیگر سعی می کردم واحد درسی ام را با او انتخاب کنم. وقتی روابطم با آن مدرس دانشگاه نزدیک تر شد اتاقی را به همراه یکی از دوستانم اجاره کردم و از خوابگاه بیرون آمدم. این در حالی بود که روابط من و عادل هر روز بیشتر و خصوصی تر می شد و او در خانه اش فیلم هایی از روابط مان تهیه می کرد.

در این مدت پدر و مادرم را مجبور می کردم به خواستگارانم پاسخ منفی بدهند و این گونه بسیاری از خواستگاران خوب و با ایمان را در حالی رد کردم که خودم آخرین نصیحت پدرم را فراموش کرده بودم و دیگر از اعتقادات مذهبی ام خبری نبود. وقتی مدت تحصیلم به پایان رسید به دروغ عنوان کردم که در کارشناسی ارشد قبول شده ام تا بیشتر بتوانم در کنار عادل باشم اما در همین روزها بود که شنیدم عادل با دختر دیگری ازدواج کرده است.

مات و مبهوت مانده بودم وقتی به او اعتراض کردم گفت، من قولی برای ازدواج نداده بودم در صورتی که اصرار کنی فیلم هایت را منتشر می کنم! به خاطر انتقام از عادل و لجبازی با او دیگر رفاقت و دوستی های خیابانی برایم به یک عادت تبدیل شد تا این که تصمیم گرفتم از پلیس کمک بخواهم وقتی عادل دستگیر شد، پلیس فیلم های مرا در رایانه اش کشف کرد اما اکنون نمی دانم در شرایطی که مورد سوء استفاده قرار گرفته ام و در منجلاب فساد دست و پا می زنم چگونه می توانم به زادگاهم برگردم و...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

اقدام عجیب یک جوان برای ابراز عشق به دختر عمه اش

آزار شوم با میله داغ برای فراری دادن جن ها از بدن هانیه

این عکس جسد جوان 27 ساله در زال اندیمشک را نشان می دهد + تصویر

کتک کاری بر سر پاداش 150 میلیون تومانی جعبه‌سیاه هواپیمای تهران - یاسوج!

2 مرد کثیف می دانستند شوهر زن جوان در ماموریت است / زن را پس از آزار بدون لباس رها کردند

جزئیات جدید از مرگ یکی از دراویش در زندان اوین

خطر تصادف هواپیمای ایرانی با هواپیمای دیگر در آسمان ترکیه / همه مرگ را لمس کردند

6 بار تجاوز به دختر 13 ساله توسط جوان 30 ساله+ عکس

دردسر ارسال 1700 پیام عاشقانه برای یک دختر 40 ساله + عکس

حمله زنبورها مرد45 ساله اندیمشکی را کشت + عکس

جزئیات انفجار نارنجک دستی در دست فاطمه 15 ساله + فیلم و گفتگو

عشق احمقانه خانم مدیر 51 ساله به کارمند 21 ساله اش

مزاحمت های نوعروس برای مرد عکاس جشن عروسی / این زن به دادگاه کشانده شد!

دردسر هدیه گرفتن از جوان عروسک فروش برای دختر تهرانی + عکس

دستگیری کثیف ترین عروس و داماد در کرج + عکس

وقتی شیرینی تعارفی را در تعمیرگاه خوردم بیهوش شدم / در بیمارستان فهمیدم چه بلای کثیفی سرم آمد!

 

کدخبر: 363009 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟