حادثه انفجار در بندر شهید رجایی فقط یک بحران فنی نبود؛ به گفته احسان سهرابی، فعال کارگری، این فاجعه پرده از بحرانهای عمیقتری برداشت؛ از ناتوانی صندوقهای بیمهای در پاسخ به بحران گرفته تا بیعملی نهادهایی چون شستا و نبود نظارت ایمنی مؤثر. او هشدار میدهد: در کشوری که پیشگیری جدی گرفته نمیشود، حوادث نه استثناء، که قاعدهاند؛ و هزینه بیکفایتی را همیشه کارگران میپردازند.
در روزهایی که آمار بیکاری اوج گرفته، موج مهاجرت نیروهای جوان و تحصیلکرده شدت یافته، و دستمزدها از خط فقر هم پایینتر رفتهاند، صدای کارگران ایرانی شنیده نمیشود. ادعای قدیمی کارفرمایان مبنی بر "عدم تمایل کارگران ایرانی به کار"، بار دیگر سر برآورده، اما آیا واقعاً کسی حاضر نیست کار کند، یا آنچه امروز «شغل» نامیده میشود چیزی جز زنجیرهای استثمار نیست؟ حمید حاجاسماعیلی، کارشناس حوزه کار، در گفتوگو با رکنا از بیحقوقی ساختاری کارگران و نقش فراموششده تشکلهای مستقل برمیدارد؛ تشکلهایی که اگر بودند، شاید بازار کار اینقدر بیصاحب و بیصدا نمیماند.
رکنا، ۱۵ سال از زمانی که نخستین بار سخن از تدوین لایحهای برای منع خشونت علیه زنان به میان آمد، گذشته است؛ لایحهای که قرار بود نقطه امید باشد اما امروز، به گفته معاون امور زنان ریاستجمهوری، دیگر حتی نقش پیشگیرانه هم ندارد. زهرا بهروزآذر امروز به رکنا اعلام کرد این لایحه توان حمایت از زنان را از دست داده و نیازمند بازنگری دوباره است. این گفته، تلنگری است به وضعیت بلاتکلیف یکی از مهمترین مطالبات حقوقی زنان در ایران؛ مطالبهای که سالها میان نهادهای قانونگذار و اجرایی دستبهدست شده و هنوز هم به نقطه اجرایی نرسیده است. آیا زمان آن نرسیده که حمایت از نیمی از جمعیت کشور، از حاشیههای سیاسی و فرسایش بروکراتیک نجات پیدا کند؟
رکنا، بهار ۱۲۱۶، در حالیکه تهران هنوز خیس از باران فروردین است، نخستین روزنامه ایران متولد میشود؛ نه برای مردم، که برای دربار. «کاغذ اخبار» نه منتقد بود و نه مستقل، اما طلایهدار رسانهای شد که امروز حتی خاطرهاش نیز در زادگاه خود به دست فراموشی سپرده شده است.
امروز روز خلیج فارس است. در این روز دکتر شیرین محمد جعفری، دکترای محیط زیست، در گفتوگو با رکنا از ثبت غلظت بیسابقهی آلایندههای نفتی در رسوبات کف خلیج فارس خبر میدهد؛ رقمی که در برخی نقاط به بیش از ۱۴ هزار میکروگرم بر گرم رسیده است. در کنار این بحران، ورود بیواسطهی پسابهای صنعتی و شهری به ویژه در منطقهی عسلویه، خلیج فارس را به یکی از آلودهترین پهنههای آبی تبدیل کرده و بقای اکوسیستم آن را با تهدید جدی روبهرو ساخته است.
از شش برنامه توسعه پنجساله فقط اسناد مانده و وعدههای بی نتیجه. وعده ایران ۱۴۰۴ بهعنوان قدرت اول منطقه، حالا در آینه واقعیت، به کشوری پر از بحران با میلیونها کارگر حاشیهنشین بدل شده است. کارنامه دولتها، پر است از بیتفاوتی به روستاهای خالی، کارخانههای بدون مسکن کارگری، و شهری که به خوابگاه کارگران مهاجر بدل شده است که فقط کار می کنند ولی توان حتی خرج یک زندگی معمولی را هم ندارند.
رکنا، خلیج فارس در سال ۱۴۰۴ دیگر یک پهنه آبی حیاتی سرزنده نیست، بلکه گورستان تدریجی جانورانیست که روزی در آن میزیستند. میانگین ۲۶ تا ۲۸ هزار ذره میکروپلاستیک در هر کیلومتر مربع، ۵۰ درصد آلودگی ناشی از استخراج و نشت نفت، تخریب زیستگاهها و مرگ آرام مرجانها و لاکپشتها تنها بخشی از فاجعهای است که زیر آب در حال وقوع است. برآوردها میگویند اگر همین امروز کاری نکنیم، تا پایان قرن دستکم ۲۰ درصد گونههای بومی این دریا نابود خواهند شد. بحران، عدد دارد؛ و این اعداد فریاد میزنند.
رکنا حوادث ؛ در فاجعهای که بوی مرگ، آتش و بیکفایتی میداد، بندر شهید رجایی بندرعباس لرزید و با انفجار پیدرپی کانتینرها، نهتنها ۷۰ جان انسانی را گرفت و هزاران نفر را مصدوم کرد، بلکه پرده از ضعفهای مرگبار در ساختار ایمنی و مدیریت بحران کشور برداشت.
حادثه بندر شهید رجایی تنها یک سانحه آتشسوزی نبود؛ ضربهای بود بر قلب تجارت خارجی کشور. با جان باختن یا مجروح شدن صدها نیروی متخصص و تخریب زیرساختهای کلیدی، اقتصاد ایران در آستانه یک بحران چندلایه قرار گرفته است؛ بحرانی که تبعاتش از گرانی مواد غذایی تا تعطیلی صنایع را در بر خواهد گرفت.
در روزی که جهان به مناسبت «ایمنی و بهداشت حرفهای» بر حفظ جان کارگران تاکید میکند، ایران بار دیگر عزادار بیتوجهی به ابتداییترین اصول ایمنی شده است؛ انفجار بندرعباس و ریزش معادن ، یادآور این حقیقت تلخ است که جان کارگر در کشور ما هنوز ارزانتر از هزینهی ایمنی و پیشگیری است.