در گفت و گوی رکنا با شهرام مبصر فعال حوزه افراد دارای معلولیت مطرح شد
وعدههای دولت روی ریلِ ایست/ روایت یک فعال معلولیت از جلسات بینتیجه با وزیر و معاونانش + فیلم
شهرام مبصر، فعال حوزه افراد دارای معلولیت، میگوید سه بار در جلسات رسمی با وزیر راه و شهرسازی و معاونانش درباره مناسبسازی قطارها و ایستگاههای ریلی طرح داده و حتی فیلمی از سختی سفر معلولان نشان داده، اما نتیجه جز بایگانی شدن طرحها در کشوی مدیران نبوده است. او با انتقاد از سخنان اخیر مسعود پزشکیان تأکید میکند: «مشکل از مردم نیست، مشکل از ساختاری است که صدای ما را نمیشنود.»

شهرام مبصر، فعال حوزه افراد دارای معلولیت، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی رکنا از روند بینتیجه مطالبهگریاش در زمینه «مناسبسازی حملونقل ریلی» گفت؛ روایتی که نشان میدهد چگونه طرحها و ایدههای مدنی شهروندان، حتی در مواجهه مستقیم با مسئولان عالیرتبه، سرانجامی جز بایگانی در کشوهای اداری پیدا نمیکنند.
مبصر در شرح ماجرا به سخنان اخیر رئیسجمهور مسعود پزشکیان اشاره میکند. پزشکیان چندی پیش خطاب به منتقدان گفته بود: «هرکس طرح و برنامه دارد بیاورد و ارائه کند.» اما به نظر میرسد، حداقل در تجربه این فعال مدنی، مشکل نه نبود ایده و طرح، بلکه نبود اراده و پاسخگویی در ساختار اداری کشور است.
او روایتش را از شهریور ۱۴۰۳ آغاز میکند؛ جایی که به دعوت جمعی از کنشگران اجتماعی در جلسهای با حضور وزیر راه و شهرسازی، دکتر صادقمالباجر، شرکت کرده است. مبصر میگوید در آن نشست به طور مشخص از وزیر مطالبه کرده که قطارها و ایستگاههای ریلی برای استفاده افراد دارای معلولیت، سالمندان، کودکان و زنان باردار مناسبسازی شوند. «این مطالبه یک خواسته شخصی نبود؛ بلکه ضرورتی اجتماعی برای حفظ کرامت انسانی طیفی وسیع از شهروندان است.»
دو ماه بعد، یعنی در آبان همان سال، او بار دیگر در حاشیه نمایشگاه قیر و آسفالت با وزیر دیدار میکند. به گفته مبصر، در آن دیدار فیلمی از نحوه سوار و پیاده شدن افراد دارای معلولیت به قطارها نشان داده که تصویری تکاندهنده از دشواریها و تبعیضها را به نمایش میگذاشته: «فیلم نشان میداد که همنوعان من در ایران چگونه با مشقت، بدون رعایت ابتداییترین اصول ایمنی و بدون حفظ کرامت انسانی، مجبورند از قطار استفاده کنند.»
اما نتیجه چه بود؟ به تعبیر او، «هیچ اتفاقی نیفتاد.» ماهها گذشت تا دوباره از سوی دوستانش به جلسه سومی دعوت شود؛ جلسهای که قرار بود دستکم پیگیر سرنوشت طرحها و زمان و انرژی صرفشده باشد. در آن نشست، معاونان وزیر از جمله دکتر قربانی، معاون حملونقل، حضور داشتند. چند هفته بعد، قربانی شخصاً با مبصر تماس میگیرد و او را به دفترش دعوت میکند.
مبصر توضیح میدهد که در این دیدار، با حضور مدیران کل معاونت حملونقل، یک جلسه هماندیشی برگزار شده و او چند طرح و پیشنهاد مشخص ارائه داده است. حتی فراتر از مطالبهگری، پیشنهاد داده که فعالان مدنی حاضرند بهطور داوطلبانه در فرآیند مناسبسازی ورود کنند. نتیجه جلسه، دستوری از سوی دفتر دکتر قربانی به راهآهن تهران برای شروع مناسبسازی ایستگاه راهآهن مرکزی پایتخت بود.
اما باز هم همهچیز در حد کاغذ ماند. به گفته این فعال مدنی، «هیچ اطلاعی نداریم که دستور مناسبسازی چه سرنوشتی پیدا کرده است؛ آیا قرار است اجرا شود یا خیر.»
شهرام مبصر در ادامه با اشاره به تجربه دیگر شهروندان میگوید: «مطمئنم بسیاری از هموطنان در حوزههای مختلف – از تأمین منابع طبیعی تا حل بحران ناترازی انرژی – طرحها و برنامههایی داشتهاند و ارائه هم کردهاند، اما کسی به آنها توجهی نکرده است.»
او از همین زاویه خطاب به رئیسجمهور انتقاد میکند: «آقای دکتر پزشکیان! مشکل از جای دیگری است. لطفاً توپ را به زمین مردم نیندازید. ما بارها طرح و برنامه دادهایم، اما هیچگاه پاسخی روشن دریافت نکردیم. حتی وقتی خودمان داوطلبانه جلو آمدیم، کسی ما را جدی نگرفت. در نهایت همه طرحها در تابلو و کارت مسئولان خاک میخورد.»
مبصر در پایان، از سر درد دل، چنین جمعبندی میکند: «ما هموطنان شما هستیم؛ دل ما هم برای کشورمان میسوزد. اما متأسفانه شما و همفکرانتان فقط خودتان را وطنپرست میدانید و دیگران را بیگانه.»
این روایت، یک بار دیگر پرسشی بنیادین را پیش روی افکار عمومی میگذارد: آیا ساختار سیاسی و اداری کشور اصلاً ظرفیتی برای شنیدن و به رسمیت شناختن کنش مدنی شهروندان دارد، یا مطالبهگری همچنان باید در چرخهای بیپایان از جلسات، وعدهها و مکاتبات بیفرجام گرفتار بماند؟
ارسال نظر