قتل میدان کاج توسط یعقوب علی جعفری
حوادث رکنا: قتل یزدان در صبح سرد زمستانی در میدان کاج تهران رخ داد که به سرعت به یکی از جنجالیترین پروندههای قضایی کشور تبدیل شد.

به گزارش رکنا، حدود ساعت 10 پیش از ظهر روز پنجشنبه ششم آبانماه سال 1389 اهالی میدان کاج در محله سعادتآباد با شنیدن صدای درگیری به خیابان ریختند و مشاهده کردند که فردی به نام «یعقوب» مشغول ضربه زدن به بدن نیمهجان و خونآلود مردی حدودا 30 ساله به نام «یزدان» است.
پس از تماس مردم با مرکز فوریتهای پلیسی 110، ماموران کلانتری 134 شهرک قدس در جریان حادثه قرار گرفتند و بلافاصله قاضی محمد شهریاری بازپرس کشیک قتل پایتخت را از وقوع این جنایت باخبر کردند.
بازپرس ویژه قتل تهران زمانی در قربانگاه «یزدان» در خیابان یکم ـ بالاتر از میدان کاج حضور یافت که این شخص به بیمارستان مدرس انتقال یافته بود، اما با توجه به شدت جراحات وارده، تلاش پزشکان نتیجهبخش نبود و نهایتا یزدان روی تخت بیمارستان جان باخت.
به دنبال این ماجرا، دقایقی بعد متهم خود را تسلیم ماموران کرد و به این ترتیب تحقیقات از وی آغاز شد.
اعتراف به جنایت و تشریح جزئیات حادثه
یعقوب با بیان سرگذشت خود ضمن اعتراف به قتل، گفت: حدود سه سال قبل در کار معاملات مسکن با زنی حدودا 28 ساله به نام «کیمیا» آشنا شدم که تقریبا یک سال پس از آشنایی متوجه شدم شوهر و فرزند دارد. من عاشقش شده بودم و او هم به خاطر من از همسرش جدا شد.
وی ادامه داد: پس از آشنایی، دفتری به مبلغ 220 میلیون تومان در سعادتآباد اجاره کردیم و به خاطر علاقهای که به کیمیا داشتم، دفتر را در اختیار او قرار دادم. آن زمان با هم زندگی میکردیم و رابطه مان ادامه داشت تا اینکه شروع کرد به بهانه گیری و در همین جریانات حدود شش ماه قبل طی شکایتی در مورد اختلافات مالی و ضرب و جرح ، من را به زندان انداخت.
متهم به قتل گفت: زمانی که زندان بودم با هم تماس داشتیم و هر بار من از او میخواستم اگر با کسی رابطه دارد یا میخواهد ازدواج کند، این موضوع را صادقانه با من در میان بگذارد تا دیگر سراغش نروم اما او هر بار میگفت چنین چیزی مطرح نیست و منتظر است تا من از زندان خلاص شوم.
یعقوب با اشاره به زمانی که از زندان آزاد شده بود، ادامه داد: وقتی آزاد شدم، فهمیدم او با یزدان در ارتباط است. به این موضوع شک داشتم تا اینکه خود یزدان با من تماس گرفت و گفت با کیمیا ارتباط دارد و قصدشان ازدواج است. دیگر نتوانستم تحمل کنم. روز پنجشنبه با هم جلوی دفتر املاک با هم قرار گذاشتیم. وقتی او را دیدم با چاقویی که همراه داشتم به طرفش حمله کردم و یک ضربه به پهلویش زدم. بعد درگیری ما به خیابان کشید و آنجا هم بدون آنکه بفهمم چه کار میکنم، چند ضربه به بدنش وارد کردم.
وی گفت: الان هیچ تقاضایی ندارم و فقط میخواهم اعدامم کنید چون چیزی برای از دست دادن باقی نمانده است.
انتشار فیلم جنایت و انتقاد به پلیس و مردم
یک روز پس از تشکیل پرونده متهم در دادسرا، فیلمی حدودا 9 دقیقهای از این جنایت در سایتهای مختلف و شبکههای اجتماعی منتشر شد که در این فیلم، دو مامور پلیس و تعدادی از مردم حاضر در صحنه حادثه ظاهرا نظارهگر ماجرا بودند و «یعقوب» نیز مدام تهدید میکرد که اگر کسی به «یزدان» دست بزند خودش را با چاقو خواهد کشت.
انتشار این فیلم بر اساس تحقیقات بهعمل آمده توسط یکی از کارکنان پیک موتوری جنب دفتر مشاوره املاک گرفته شده بود.
برگزاری دادگاه بهصورت علنی با حضور اولیای دم، متهمان، وکلا و شهود پرونده
فصل میانی ماجرای جنایت سعادتآباد با برگزاری دادگاه علنی رسیدگی به اتهامات دو متهم این پرونده یعنی یعقوب و کیمیا رقم خورد.
در ابتدای این جلسه که ساعت 9:47 روز 30 آبانماه 89 در سالن اجتماعات مجتمع قضایی امام خمینی (ره) با حضور جمعی از اصحاب رسانه، اساتید دانشگاه، دانشجویان و هیات قضایی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی برگزار شد، قاضی "ذبیحزاده" نماینده دادستان، کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران را قرائت کرد و سپس شکات در جایگاه حاضر شدند.
مادر مقتول پس از حضور در جایگاه اظهار کرد: من برای قاتل فرزندم تقاضای قصاص در ملاءعام را دارم و خواستار مجازات زنی هستم که تمام این حوادث را به عهده او میدانم زیرا قاتل با تحریکات این زن در حالی اقدام به قتل فرزند من کرده که اصلا او را ندیده و نمیشناخته است.
وی ادامه داد: پسرم میگفت این زن به او دست خواهری داده و از او خواسته که در دفتر مشاوره املاک به عنوان شریک همکاری کند. آشنایی آنها از اوایل مهر بوده و پسر من در جریان رابطه کیمیا و یقوب نبوده است. پسر من زن داشت و مدتها در انگلستان زندگی میکرد. حدود یک هفته قبل از این حادثه از همسرش جدا شد.
پدر مقتول نیز خطاب به دادگاه گفت: تقاضای من اشد مجازات متهمان است. با اینکه بچه من دیگر زنده نمیشود اما شاید با قصاص قاتل و مجازات متهم دیگر، جامعه آگاه شود. در این حادثه بیشتر از همه مردم حاضر در صحنه جرم و پلیس دل ما را شکستند.
پس از اظهارات اولیای دم، متهم در جایگاه حضور یافت و با تشریح جزئیات بیشتری از حادثه گفت: قتل را من انجام دادم یعنی ضربه زدم اما قصدم کشتن نبود. من در آن لحظه هیچ کس را نمیدیدم.
وی در مورد وقوع حادثه و انگیزه خود خطاب به هیات قضایی اظهار کرد: شش ماه در زندان بودم و در این مدت با کیمیا تماس داشتم. 15 روز مانده به پایان محکومیتم از او خواستم که رضایت بدهد اما گفت میخواهم ادبت کنم.
یعقوب ادامه داد: 10 روز پیش از آزادی در تماسی که با هم داشتیم مدعی شد که یک پسر جوان به دفتر آمده و مزاحم او شده است، من به او گفتم حتما خودت مقصر هستی اما او گفت این پسر مزاحم من است و هر کاری میکنم دست بردار نیست.
این متهم با بیان اینکه کیمیا مدام با حرفهایش من را آزار می داد، گفت: بعد از چند روز با یزدان تماس گرفتم و با او شروع به صحبت کردم. او منکر همه چیز بود ولی من از او میخواستم که پایش را از زندگیام بیرون بکشد. صحبتهای ما ادامه داشت تا اینکه روزهای آخر به راحتی حرفهای رکیکی زد و نهایتا گفت که با کیمیا رابطه جنسی برقرار کرده است. آن لحظه حالت جنون پیدا کردم چون واقعا کیمیا را دوست داشتم.
یعقوب با اشاره به روز حادثه اظهار کرد: شب قبل از اتفاق، کیمیا تماس گرفت و به من گفت که یزدان صبح زود به دفتر میرود. من چاقو را برداشتم و به سمت دفتر رفتم. چند روز قبل یزدان من را تهدید کرده بود که اگر جلوی دفتر بروم من را میکشد. من به یزدان زنگ زدم و گفتم اشتباه میکنی. بعد برای دفاع از خودم چاقو برداشتم چون یک بار کیمیا گفت که یزدان با دوستانش جلوی دفتر آمده تا من را بزنند.
وی ادامه داد: من شیشه مصرف کرده بودم و تا صبح حالت جنون داشتم. وقتی نزدیک دفتر رسیدم دیدم یکی از مشاورها داخل سوپرمارکت است. وارد سوپر مارکت شدم و با او سلام و احوالپرسی کردم. بعد به سمت انتهای خیابان یکم رفتم و آژانس گرفتم تا بروم. وقتی به سمت دفتر برگشتم دیدم فردی جلوی دفتر ایستاده و متوجه شدم که او همان یزدان است. حدود چند قدمی او وقتی اسمش را پرسیدم یک اسپری از جیبش درآورد و آن را روی صورتم خالی کرد. آن لحظه من کسی جز خودم را نمیدیدم و هر چقدر فکر میکنم یادم نمیآید چگونه ضربه اول را به او زدم.
یعقوب در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر تحریک وی توسط کیمیا به قتل یزدان اظهار کرد: او از من نخواست که یزدان را به قتل برسانم بلکه فقط خواست که او را بزنم. از او پرسیدم اگر یزدان کشته شود، چهکار کنیم؟ او گفت 45 میلیون دیهاش را میدهم و بعد از گذشت 6 ماه از خانوادهاش رضایت میگیریم.
وی گفت: من زیر تیغ هستم و از هیچ چیز نمیترسم. میدانم اشتباه کردم اما کیمیا من را تحریک میکرد. به من میگفت تو بیغیرتی و من با هر حرف او خود به خود تحریک میشدم. کیمیا به من گفت که یزدان فردا به دفتر میرود وگرنه من اصلا خبرنداشتم و او را هم نمیشناختم.
یعقوب اضافه کرد: اگر به کیمیا دلبستگی نداشتم مرتکب این قتل نمیشدم. اگر چه او زن بسیار دروغگویی است و همه به من میگفتند که او خطرناک است اما باور نمیکردم. امروز میفهمم که چهقدر اشتباه کردهام.
عزیزمحمدی با اشاره به فیلم منتشر شده از این حادثه تصریح کرد: صحنهای که دیدم در طول 40 سال سابقهی قضایی برای اولین بار مشاهده میکردم. انگیزه تو از ایجاد چنین صحنهای چه بود؟
متهم در پاسخ به وی گفت: برای من هم جالب بود اما واقعا حالت جنون داشتم.
در ادامه این جلسه فیلم منتشر شده از این جنایت در دادگاه پخش شد که در هنگام پخش فیلم، مادر مقتول به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و به همین دلیل به بیرون از دادگاه راهنمایی شد. وی حین خروج از صحن دادگاه در حالی که به شدت گریه میکرد، مدعی بود که پلیس در این صحنه فقط ایستاده و مرگ فرزند او را تماشا کرده است. متهم نیز حین پخش فیلم تحت تاثیر قرار گرفت و شروع به گریه کرد.
یعقوب در مقام آخرین دفاع نیز ضمن عذرخواهی از خانواده مقتول عذرخواهی و ابراز پشیمانی، گفت: من قصد کشتن او را نداشتم. برای صحبت با او رفته بودم و زمانی که اسپری را به صورتم زد چیزی متوجه نشدم.
پس از دفاعیات وکلای متهم ردیف اول و چند دقیقه تنفس، قاضی عزیزمحمدی با فراخواندن کیمیا، به تفهیم اتهام معاونت در قتل یزدان پرداخت که این متهم، اتهام انتسابی را قبول نکرد.
کیمیا درباره جزئیات رابطهاش با یعقوب توضیح داد: اولین بار که وی وارد دفتر شد، دنبال مغازهای برای خرید میگشت که اواخر اردیبهشت 87 بود. من دنبال مغازهای برای ایشان بودم. به مدیر املاکمان زنگ زد. مالک آنجا گفت یک مغازه کوچک پیدا کردهام که شما میتوانید آن را بخرید. چند بار به دفترشان زنگ زدم اما نبودند. یعقوب به جای مسئول آنجا چند بار به تلفن جواب داد و من شمارهام را گذاشتم تا به من زنگ بزنند. بعد از آن چند بار صحبت کردیم و یک بار برای صحبت حضوری آمد که در آن جلسه از همه چیز صحبت کردیم.
قاضی پرسید "آیا متهم از همان زمان شیشه مصرف می کرد؟" که کیمیا پاسخ داد: از همان زمان مصرف میکرد. یعقوب از همان هفته اول یک سیلی به صورت من زد و شاهد هم دارم که این افراد با او صحبت کردند و او عذرخواهی کرد. از همان هفته اول متهم مرا کتک میزد. او دو سال است که وارد زندگی من شده و خودش میداند که چه کارهایی کرده است.
قاضی عزیزمحمدی پرسید "علت طلاق شما از همسر قبلیتان چه بود؟" گه متهم ردیف دوم پاسخ داد: همسر من زنباز بود . شبها خانه نمیآمد. او هم شیشه میکشید.
قاضی پرسید "آیا به خاطر ازدواج با یعقوب از او طلاق گرفتی؟" که کیمیا پاسخ داد: خیر. من امنیت جانی نداشتم.
قاضی پرسید "شما که امنیت نداشتید و همان هفته اول به شما سیلی زده است چرا دو سال و شش ماه با او زندگی کردید؟" که کیمیا پاسخ داد: من با ایشان زندگی نکردم. اولین درگیری ما بعد از سه ماه بود که من به دفتر جدیدم رفته بودم و نگران این بودم که یعقوب بیاید سراغ من و مرا کتک بزند. آقای محترمی آنجا بود و چوب بزرگی آماده کرده بود تا از من دفاع کند و حتی بعد از درگیری با یعقوب ناخن انگشتش کنده شد. یعقوب بچههای دفتر و مرا کتک زد. ما به کلانتری شکایت کردیم و تیر 87 او را به زندان انداختیم.
قاضی عزیزمحمدی پرسید "رابطه شما و یعقوب در چه حدی بوده؟" که کیمیا پاسخ داد: ما مدام با هم درگیر بودیم. ایشان شیشه مصرف میکرد و به دیگران میگفت که من با او دوست هستم.
رییس دادگاه پرسید "آیا رابطه زناشویی داشتید؟" که کیمیا پاسخ داد: ما هیچ رابطهای با هم نداشتیم.
در ادامه اخذ دفاع از متهم ردیف دوم پرونده قاضی عزیزمحمدی گفت: در پرونده منعکس شده که وقتی زمزمه آزادی متهم در دفتر پخش شد، شما دنبال کسی بودید که در مقابل او از شما حمایت کند.
کیمیا پاسخ داد: من این کار را نکردم. قسم می خورم. همه از دست او وحشت داشتند و مشاوران دفترم به من خیلی کمک کردند.
این متهم درباره نحوه ایجاد درگیری میان متهم و محمدرضا توضیح داد: یکشنبه یعقوب به من زنگ زد و پیشنهاد داد که برای ناهار به فرحزاد برویم. گفت می خواهد عذرخواهی کند. من قبول نمیکردم. گفتم اگر کاری داری به دفتر بیا. او هم به دفتر آمد اما مدام از خانمی که یکی از مشاورانم بود میپرسید که آیا من با کسی دوست شدهام؟ او به من گفت که برای آوردن کیف و موبایلش به جایی میرود. من هم از فرصت استفاده و فرار کردم.
وی ادامه داد: یعقوب روز یکشنبه به دفتر من رفت و تمام کامپیوترها را خرد کرد. از یکشنبه شب یعقوب با یزدان تماس میگرفت و با هم تلفنی دعوا میکردند تا روز دوشنبه ظهر به من خبر دادند که آن دو جلوی دفتر با هم قرار گذاشتهاند. به یزدان زنگ زدم اما او گفت اسپری و شوکر دارد. به او گفتم دعوای شما باعث میشود آبروی من در دفتر برود اما او گفت که یعقوب به او فحش داده است.
کیمیا ادامه داد: ساعت یک و نیم یعقوب به من زنگ زد. من هم میخواستم او را سرگرم کنم تا سر قرار با یزدان نرود. یعقوب گفت خانه ندارم و هر شب خانه دامادمان میخوابم. به او گفتم من برایت یک خانه رهن کامل میکنم و تو بعد از یک سال پول ودیعهام را برگردان، به شرط آنکه دیگر سراغ من نیایی. او هم قول داد اما دوباره همان شب به یزدان زنگ زد و با هم دعوا کردند.
این متهم گفت: در تاریخ 4 آبان 89 به دادسرا رفتم و به خاطر ایجاد مزاحمت و تخریب و تهدید به قتل از او شکایت کردم و بچههای دفتر هم قول دادند که در تایید مزاحمتهای او شهادت دهند اما کار به شنبه موکول شد و قبل از آن یعنی روز پنجشنبه این حادثه اتفاق افتاد.
کیمیا افزود: روز چهارشنبه 5 آبان یزدان به من زنگ زد و گفت یعقوب با او تماس گرفته و سوال کرده که آیا با این خانم رابطهای هم داشته یا نه؟ من هم برای اینکه دست از سر تو بردارد گفتهام با هم رابطه داشتهایم. او به خاطر حرفی که اصلا واقعیت نداشت این کار را کرد.
عزیزمحمدی پرسید: آیا شب واقعه کلید دفتر را شما به یزدان دادی؟
کیمیا پاسخ داد: کلید دست آبدارچی دفتر بود. من کلید را به یزدان ندادم. کلید فقط حدود دو هفته دست یزدان بود.
این متهم در پاسخ به این سوال عزیزمحمدی که "آیا شما شب قبل از واقعه به آبدارچی گفته بودید که کامپیوترها را جمع کن، فردا جهنم میشود؟" گفت: نه! من نگفتم. من صرفا گفتم او تهدید کرده است و کامپیوترها را در کارتن بگذارید.
عزیزمحمدی پرسید: آیا شما به دنبال راهی برای از بین بردن او نبودید؟ به هر حال باید زمانی به آرامش می رسیدید.
کیمیا پاسخ داد: به خاطر همین آخرین بار که به زندان افتاد گفتم دیگر رضایت نمیدهم که بیرون بیاید.
این متهم درباره مطالب مطرح شده در خصوص این که او به دنبال یک حامی برای خود میگشته، گفت: من یزدان را یک روز بیرون بردم، با هم صحبت کردیم و یکی از مشاوران خانم هم همراهمان بود. من به او گفتم با تو ازدواج نمیکنم، از این دفتر برو. من هیچ وقت به دنبال حامی یا طعمه نبودهام و هیچ وقت این کار را نخواهم کرد. حتی به او گفتم به یعقوب نگو که از من خواستگاری کردهای چون او خطرناک است.
به گزارش ، پس از اظهارات شهود و و کلا و بیان آخرین دفاعیات متهمان، ختم رسیدگی به پرونده این جنایت از سوی رییس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران اعلام شد و قاضی عزیزمحمدی پس از این جلسه در جمع خبرنگاران اظهار کرد که احتمالا حکم پرونده قتل در میدان کاج، دوشنبه بعد ازظهر پس از شور قضات اعلام خواهد شد.
صدور حکم قصاص برای یعقوب و تبرئه کیمیا از اتهام معاونت در قتل
طبق گفته قاضی رسیدگی کننده به پرونده جنایت سعادتآباد، حکم این پرونده روز دوشنبه اعلام شد.
قاضی نورالله عزیزمحمدی در گفتوگو با به تشریح رای صادره پرداخت و گفت: "یعقوب"، متهم ردیف اول به اتهام قتل عمد به قصاص، به اتهام زنای غیر محصن به 100 ضربه شلاق و به اتهام قدرتنمایی با چاقو به دو سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم شد.
قاضی پرونده سعادتآباد درباره حکم "کیمیا"، متهم ردیف دوم این پرونده نیز گفت: با توجه به آنکه سه نفر از اعضای هیات قضایی رای به برائت این متهم دادند و فقط نظر دو نفر از قضات دایر بر محکومیت او بود، نهایتا کیمیا از اتهام معاونت در قتل عمدی "یزدان" تبرئه شد.
عزیزمحمدی ادامه داد: سعیده به اتهام زنای غیرمحصنه محکوم به 100 ضربه شلاق شده است.
رییس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران با بیان اینکه آرای صادره بر اساس مشورت 5 قاضی بوده است، خاطرنشان کرد: قصاص "یعقوب" برای اجرا در ملاءعام صادر شده است.
پس از چند روز، دیوان عالی کشور نیز حکم قصاص یقوب در ملاءعام را تایید کرد اما در خصوص اتهام زنا، پرونده را مورد نقض قرار داد.
اظهارات دادستان تهران در مورد زمان اجرای حکم
عباس جعفری دولتآبادی ـ دادستان تهران ـ هفته گذشته در حاشیه مراسم تودیع و معارفه سرپرست دادسرای ناحیه 16 (بعثت) در جمع خبرنگاران درباره سرانجام پرونده حادثه سعادتآباد اظهار کرد: در صورتی که اولیای دم برای اجرا تقاضا کنند، هفته آینده این حکم را اجرا خواهیم کرد.
وی درباره نحوه اجرای این حکم نیز گفت: حکم دیوان عالی، نحوه مقرر در دادگاه بدوی را تایید کرده است؛ بنابراین حکم میتواند به صورت علنی اجرا شود.
اعلام زمان دقیق اجرای مجازات متهم جنایت سعادتآباد
سه روز پس از اعلام خبر اجرای مجازات متهم در هفته آینده از سوی دادستان تهران، یک منبع آگاه قضایی از ابلاغ اجرا به یعقوب و تقاضای اولیای دم مبنی بر قصاص خبر داد و نهایتا قاضی عصمتالله جابری دادیار اجرای احکام دادسرای امور جنایی پایتخت عصر دوشنبه گفت که این حکم بامداد چهارشنبه 15 دیماه 1389 در ملاءعام به مرحله اجرا درخواهد آمد.
پایان ماجرا...
سرانجام حکم قصاص «یعقوب.ج» معروف به مهدی متهم به قتل «محمدرضا.ح» معروف به یزدان، بامداد چهارشنبه 15 دی ماه سال 1389 در تقاطع بلوار دریا روبهروی مسجد قدس محله سعادتآباد به مرحله اجرا درآمد.
ارسال نظر