لاله های پرپر شده هفتم تیر ۱۳۶۰ / چهل و چهارمین سالروز ترور دکتر بهشتی و ۷۲ نفراز یارانش
رکنا سیاسی : امروز هفتم تیر ماه در سالروز واقعه تروریستی هفتم تیر مراسم تشیع پیکر جمعی از فرماندهان و دانشمندان هسته ای کشورمان که در آخرین هفته خرداد ۱۴۰۴ به دست عوامل نفوذی و وطن فروشان تروریست اجیر شده توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند ، تشییع شد. فرماندهان و دانشمندانی که همچون شهدای هفتم تیر قربانی تروریسم شدند.

ایسنا در ادامه آورده است ، امروز هفتم تیر چهل و چهارمین سالروز ترور آیت الله دکتر سید محمد بهشتی و ۷۲ نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۰ است.
شب واقعه
ساعت ۸ و نیم شب مورخه هفت تیر ۱۳۶۰ مجمع عمومی حزب جمهوری اسلامی به دبیرکلی آیت الله سید محمد بهشتی در سالن اجتماعات دفتر حزب واقع در چهار راه سرچشمه تهران با موضوع شرایط اقتصادی و تورمی کشور آغاز شد و دقایقی بعد به پیشنهاد برخی اعضاء و موافقت اکثریت حاضران، دستور کار جلسه به بررسی علل تصمیم مجلس شورای اسلامی و رای عدم کفایت سیاسی سید ابوالحسن بنیصدر و عزل از ریاست جمهوری که اول همین ماه اتفاق افتاده بود، تغییر کرد.
در این نشست حزبی بیش از ۷۳ عضو و غیرعضو حضور داشتند که همگی به شهادت رسیدند. در میان اعضا ۲۷ نماینده مجلس، چهار وزیر دولت موقت حجتالاسلام محمدرضا مهدویکنی و ۱۲ معاون وزیر بودند که همگی به همراه آیت الله سید محمد حسینی بهشتی، دبیرکل وقت حزب به شهادت رسیدند.
با وجودی که عامل انفجار یک هفته بعد توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شناسایی و معرفی شد، اما او توانست از غرب کشور به عراق فرار کند.
مشروح ماجرا
دو بمب بسیار قوی در دفتر مرکزی حزب منفجر شد که بر اثر شدت انفجار قسمتهایی از ساختمان فرو ریخت و یک محوطه به ابعاد ۱۰ در ۱۰ متر در هم ریخت و آوار ۲ متر از سطح زمین برجسته بود. شیشههای ساختمانهای اطراف نیز کاملاً خرد شد. در نخستین ساعت پس از انفجار، صدها نفر از مردم تهران در خیابانهای اطراف دفتر مرکزی حزب اجتماع کردند و آمبولانسها بیامان در رفت و آمد بودند. سقف بتونی دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار بمب به کلی فرو ریخته بود و دهها نفر زیر آوار مدفون شده بودند. اکثر مجروحین و شهدا که به آمبولانسها حمل میشدند، غرق در خون بودند و به هیچ وجه شناخته نمیشدند.
کلیه بیمارستانهایی که شهدا و مجروحین این حادثه به آنها انتقال یافته بود، به شدت از طرف مامورین کمیتهها کنترل میشد.
ساعت ۲۲:۳۰ از بیمارستان طرفه خبر رسید: تا این ساعت هشت شهید که پیکر آنها به کلی متلاشی شده به این بیمارستان برده شدهاند و یکی از شهدا آقای طباطبایی نماینده مجلس شورای اسلامی است و هویت هفت نفر دیگر هنوز مشخص نشده است. در این بیمارستان همچنین ۲۰ مجروح بستری است که حال مزاجی هشت نفر از آنان وخیم است.
در فاصله ساعت ۲۳ تا ۲۴، ۲۴ جسد از زیر آور خارج شدند و ساعت ۲۴ در حالی که نیروهای امدادگر مرکب از ارتش، سپاه، پلیس و کمیته در محل حادثه بودند. محوطه دفتر حزب پر از افرادی بود که برای امداد و کمک رسانی از لحظات اول حادثه خود را به محل رسانده بودند و این ازدحام سبب ناهماهنگی هایی در امر کمک رسانی شده بود.
ساعت ۲۴ با اعلام نیاز به خون از سوی بیمارستانهای تهران که مصدومین و مجروحین را پذیرفته بودند، عدهای از مردم در مقابل بیمارستانها اجتماع کردند تا خون اهداء کنند.
در عملیات نجات مجروحین و مصدومین، اورژانس تهران حدود یکصد نفر از مجروحین را به بیمارستانهای سینا، انقلاب، طرفه و فیروزگر انتقال داد و نیز عدهای توسط سایر ارگانها به دیگر بیمارستانها انتقال یافتند. عدهای از مجروحین هم به بیمارستانهای دیگری چون جرجانی، نجمیه، بازرگانان، شفا، یحیائیان، سوانح شماره ۵ و امیراعلم انتقال داده شدند.
ساعت نیم بامداد هشتم تیر ماه، دهها تن از ماموران کمیتههای انقلاب اسلامی ۹ و ۱۰، سپاه پاسداران، ارتش، دژبان و ماموران نجات و امداد آتش نشانی به همراه گروهی از مردم با تلاش زیادی و با بیل و کلنگ و حتی دست، مشغول کنار زدن خروارهاخاک و تیرآهن و تکههای بتون و آسفالت سقف بودند تا اجساد شهیدان راه انقلاب اسلامی و مجروهان را بیرون بیاورند.
ضمن این تلاش کسانی که مربوط به ارگانها و نهادهای مختلف بودند، سعی میکردند که بتوانند آیتالله بهشتی را پیدا کنند. خیلیها برای اطلاع از سرنوشت این مرد بزرگ، بیتاب بودند. حتی آنها که مجروح بودند و تنشان زیر آوار بود، در همان حال اولین سوالشان از کسانی که به کمک آنها آمده بودند، وضعیت دکتر بهشتی بود.
با تمام تلاشی که شده بود تا ساعت ۵ /۱ بامداد هشتم تیر، اطلاعی از وضعیت آیتالله بهشتی در دست نبود. عدهای میگفتند ایشان جان سالم به در برده است و فقط قسمتی از سرشان مجروح شده که به بیمارستان منتقل شده است و عدهای عقیده داشتند که ایشان قبل از انفجار از محل سالن خارج شده است، اما هشت صبح، رادیو خبر شهادت آیتالله بهشتی را اعلام کرد.
مردم تهران در ساعت هشت صبح، پزشکی قانونی را چون نگینی در میان گرفته بودند و پاسداران و افراد کمیتهها حفاظت از پزشکی قانونی را به عهده داشتند و کنترل عبور و مرور خیابانهای اطراف را زیر نظر داشتند. جمعیت انبوه نوحهخوان و سینهزنان شعار میدادند که «عزا، عزاست، امروز – روز عزاست امروز – خمینی بت شکن، صاحب عزاست امروز». «میکُشم، میکشم، آنکه برادرم کشت»، «مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر منافق».
ساعت ۹ صبح (۸ /۴ /۱۳۶۰) اطراف پزشکی قانونی تا میدان سپه و از خیابان امیرکبیر تا میدان بهارستان مملو از مردمی بود که ناباورانه رادیوهای ترانزیستوری خود را به گوش چسبانده و یا گروه گروه دور یک روزنامه صبح حلقه زده و مشغول شنیدن و یا خواندن خبر این فاجعه دلخراش بودند.
در ساعت ۵ /۹ صبح، گروهی از پاسداران انقلاب، در حالی که مچ پای آیتالله بهشتی را روی دستهای خود بلند کرده بودند، خود را به موج جمعیت عزادار و گریان رساندند و غریو شیون دهها هزار نفر از حاضران در خیابانهای اطراف پزشکی قانونی با دیدن مچ پای این مرد بزرگ که در جریان حادثه انفجار قطع شده بود، بلند شد.
تروریست فراری
«محمدرضا کلاهی» فرزند حسن متولد سال ۱۳۳۸ دارنده شماره شناسنامه ۱۲۵۱، دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت ایران، صاحب دیپلم ریاضی از دبیرستان بامداد و کارمند بخش خدمات حزب جمهوری اسلامی بود.
او در تاریخ ۲۴ آذر ۱۳۹۴ در شهر آلمره هلند به قتل رسید. بنا بر اعلام رسانههای هلندی، کلاهی که بعد از فرار به هلند نام خود را به «علی معتمد» تغییر داد، با یک زن افغان ازدواج کرد و در یک شرکت برق خصوصی شاغل شد.
کلاهی در حال سوار شدن به خودروی سفید رنگش برای رفتن سر کار بود که هدف گلوله افراد ناشناس قرار گرفت و به قتل رسید.
اعترافات هم دست
سعید شاهسوندی از اعضای سابقهدار سازمان منافقین و از همرزمان محمدرضا کلاهی در این سازمان، سالها بعد جزییات بیشتری از نقشه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی را بازگو کرد.
او گفت: «شامگاه هفت تیر، اولین و بزرگترین عمل مسلحانه سازمان مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی رقم خورد. «انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی .»
شب عملیات، علی زرکش، علیرضا معدنچی، احمد شادبختی و همسرش، محمدعلی جابرزاده انصاری، من و همسرم در خانهای مخفی در اول اتوبان عباسآباد حضور داشتیم. زرکش خبر عملیات را به تعدادی از ما داد و گفت: «امشب منتظر یک خبر هستیم. امشب بشین پشت دستگاه صامت و منتظر یک خبر باش» ما از طریق دستگاه شنود بیسیم پاسداران و کمیتهها بهگوش بودیم. وقتی ما خبر را شنیدیم، از انفجارات و شنودهایی که میآمد، فهمیدیم که داستان چیست.
شاخص پیروزی عملیات کشته شدن آیتالله بهشتی بود. بمب در زیر تریبون سخنرانی ایشان کار گذاشته شده بود. ساعت ۹ شب انفجار صورت گرفت. شدت موج انفجار و کهنه بودن ساختمان باعث فرو ریختن سقف و ریزش آوار بود. بیشترین تلفات نیز ناشی از ریزش آوار بود. با انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و کشته و مجروح شدن صدها نفر از مقامات عالیرتبه، سیکل معیوب و دایره شیطانی خشونت و خشونت متقابل بسته شد.
درست در فردای هفتم تیر، من و سه نفر دیگر به عنوان گروه موسس «رادیو مجاهد» بنا به دعوت دکتر قاسملو عازم دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان شدیم. چند هفته بعد فردی به جمع ما پیوست. ظاهری نجیب و آرام و روحیهای تشکیلاتی و اجرایی داشت.
هویت او برای همه مشخص نبود. او با نام تکیلاتی «کریم رادیو» در بخش فنی رادیو مجاهد سازماندهی شد. او کسی جز «محمدرضا کلاهی» عامل انفجار هفت تیر نبود. آخرین شنیدههای من در مورد او این است که در روند تحولات ایدئولوژیکی درون سازمان مجاهدین خلق، مسالهدار شد و حتی شنیدم که از سازمان کناره گرفته و در حاشیه است.»
سخنگوی وقت سپاه در مصاحبهای گفت: «... این بمبگذاری خیلی ساده و به نوعی بوده که هر کسی میتوانسته این کار را انجام دهد، به جهت اینکه فرصت کافی داشته و یکی از بمبها را در زیر تریبون قرار داده، بمب دیگر را در کنار ستونی از سالن کار گذاشته... ه. بمبگذار در ارتباط با همان سالن کنفرانس و به عنوان یک کارمند معمولی و ساده کار میکرد. »
مجروحان حادثه
در فاجعه هفتم تیر ۱۳۶۰ علاوه بر ۷۳ شهید تعدادی از افراد حاضر در جلسه حزب نیز مجروح شدند که اسامی آنان به این شرح بود: ابوالفضل اجاره دار، حجت الاسلام علی اصغر باغانی، ابراهیم تاج گردون، علی موسی رضا، سید منصور رضوی، ایرج صفاتی دزفولی، سید جلال ساداتیان، سید محمد سجادی، محمد حسن اصغرنیا، حسین صادقی، مسعود صادقی آزاد، حجت الاسلام اسماعیل فردوسی پور، مرتضی فضلعلی، جعفر لواسانی، عبد العظیم هاشمی نیک، محمد شجاعیان، ناصر آقا علیخان، حسین کاظم پور اردبیلی، دکتر محمد خان، حجت الاسلام قدرت الله نجفی، حجت الاسلام محمود مروی (سماورچی)، مرتضی محمودی، حجت الاسلام مسیح مهاجری، سید محمد کیاوش، مهدی فاضلی، مسعود موسوی، علی موسوی، محمود جمالی، زین العابدین رئیسی، حیدرعلی علیزاده، هدایت عبدی، دانش مهر، ابراهیم عبدی، فتوت، محمد غریب، مهدی فاضلی، ابراهیم فردوسی، عباس شاهوری.
شهدای دفتر حزب جمهوری اسلامی
شهدای دفتر حزب جمهوری اسلامی شامل:
سید محمد حسینی بهشتی - رئیس دیوان عالی کشور، رحمان استکی - نماینده شهرکرد در مجلس، محمدحسین صادقی - نماینده دورود و ازنا در مجلس و امام جماعت هفشجان، سیدمحمدباقر حسینی لواسانی - نماینده تهران در مجلس، سید رضا پاک نژاد - نماینده یزد در مجلس، علیرضا چراغزاده دزفولی - نماینده رامهرمز در مجلس، غلامحسین حقانی - نماینده بندرعباس در مجلس، محمدعلی حیدری - نماینده نهاوند در مجلس، سیدمحمدتقی حسینی طباطبائی - نماینده زابل در مجلس، عباس حیدری - نماینده بوشهر در مجلس، سیدشمس الدین حسینی نائینی - نماینده نائین در مجلس، سید محمد کاظم دانش - نماینده شوش و اندیمشک در مجلس، علی اکبر دهقان - نماینده تربت جام در مجلس، عبدالحمید دیالمه - نماینده مشهد در مجلس، غلامرضا دانش آشتیانی - نماینده تفرش و آشتیان در مجلس، سید فخر الدین رحیمی - نماینده ملاوی لرستان در مجلس، جواد شرافت - نماینده شوشتر در مجلس، میربهزاد شهریاری - نماینده رودباران در مجلس، قاسم صادقی - نماینده مشهد در مجلس، سید نورالله طباطبایی نژاد - نماینده اردستان در مجلس، حسن طیبی - نماینده اسفراین در مجلس، سیفالله عبدالکریمی - نماینده لنگرود در مجلس، عبدالوهاب قاسمی - نماینده ساری در مجلس، عمادالدین کریمی بیژنینژاد - نماینده نوشهر در مجلس، محمد منتظری - نماینده نجف آباد در مجلس، عباسعلی ناطق نوری - نماینده نور در مجلس، مهدی نصیری لاری - نماینده لارستان در مجلس، علی هاشمی سنجانی - نماینده اراک در مجلس
حسن عباسپور - وزیر نیرو، محمدعلی فیاضبخش - وزیر مشاور و سرپرست سازمان بهزیستی کشور، محمود قندی - وزیر پست و تلگراف و تلفن، موسی کلانتری - وزیر راه و ترابری، جواد اسدالله زاده - معاون بازرگانی خارجی وزارت بازرگانی، عباس ارشاد - معاون دفتر آموزش سازمان بهزیستی، مهدی امین زاده - معاون بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی، محمدصادق اسلامی - معاون پارلمانی و هماهنگی وزارت بازرگانی، محمود تفویضی زواره - معاون وزارت راه و ترابری، هاشم جعفری معبری - معاون امور مالی وزارت بهداری، ایرج شهواری - معاون وزارت آموزش و پرورش، عباس شاهوی - معاون وزارت بازرگانی، حسن عضدی - معاون وزارت فرهنگ و آموزش عالی، علی اکبر فلاح شورشانی - معاون اداری و مالی وزارت آموزش و پرورش، حبیبالله مهمانچی - معاون امور پارلمانی و هماهنگ وزارت کار، غلامعلی معتمدی - معاون رفاه تعاون وزارت کار، سید کاظم موسوی - معاون وزارت آموزش و پرورش، حسن اجارهدار - سردبیر نشریه عروة الوثقی
عباس ابراهیمیان - عضو حزب جمهوری اسلامی، علی اکبر اژهای - عضو دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی، علی اصغر آقازمانی - عضو حزب جمهوری اسلامی، محمود بالاگر - عضو حزب جمهوری اسلامی، حسن بخشایش - عضو حزب جمهوری اسلامی، محمد پور ولی - عضو حزب جمهوری اسلامی، رضا ترابی - عضو حزب جمهوری اسلامی، مهدی حاجیان مقدم - مسئول آموزش واحد مهندسی حزب جمهوری اسلامی، محمد خوش زبان - عضو حزب جمهوری اسلامی، علی درخشان - عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، جواد سرافراز - عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، حسین سعادتی - مسئول آموزش شهرستانهای حزب جمهوری اسلامی، حبیبالله مهدیزاده طالعی - عضو حزب جمهوری اسلامی، سید محمد موسوی فر - عضو حزب جمهوری اسلامی، محسن مولائی - عضو حزب جمهوری اسلامی، جواد مالکی - عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی
عبدالحسین اکبری مازندرانی ساوی - عضو هیئت پنج نفره کشاورزی منطقه مازندران، حسین اکبری - مدیر عامل بانک کشاورزی، هادی امینی - عضو واحد مهندسین حزب جمهوری اسلامی، سید محمد پاک نژاد - عضو هیئت مدیره شرکت چوب و کاغذ، محمد رواقی - مدیرعامل شرکت فرش ایران، توحید رزمجومین - عضو هیئت مدیره گروه صنعتی ملی، علی اکبر سلیمی جهرمی - دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی، جواد سرحدی - مدیر عامل سازمان تعاون مصرف شهر و روستا، محمد حسن محمد عینی - عضو حزب جمهوری اسلامی، حبیب مالکی - فرماندار ایرانشهر، محمد علی مجیدی - مشاور عمرانی وزارت کشور
سوابق کاری و تحصیلات شهدا
حسن اجارهدار: در سال ۱۳۲۹ در تهران متولد شد. کار و تحصیل را با هم انجام میداد و موفق به گرفتن دیپلم ریاضی شد. مبارزه را از سال ۱۳۴۹ آغاز کرد و در سال ۱۳۵۵ دستگیر شد. وی که از یاران شهید بهشتی و دکتر مفتح بود، با پیروزی انقلاب به گسترش کتابخانههای مساجد تهران پرداخت و فعالیتهای قوی سیاسی خود را در سطوح دانشجویی پیگرفت. در اسفند ماه ۱۳۵۷ به عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی درآمد و در ۷ تیر ۱۳۶۰ به جمع شهیدان پیوست.
عباس ابراهیمیان: پس از پیروزی انقلاب، نخستین کارش را در کمیته امداد خمینی آغاز کرد و سپس به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد. در روابط عمومی حزب و واحد شهرستانها نهایت همت خود را صرف کرد و از آنجا به واحد تشکیلات رفت. از آنجایی که بعضی از اعضاء خانوادهاش جذب گروهک منافقین شده بودند با آنها قطع رابطه کرد و به همین علت سخت مورد آزار و اهانت واقع شد و سرانجام در فاجعه هفتم تیرماه ۱۳۶۰ به شهادت رسید.
محمدصادق اسلامی: در سال ۱۳۱۱ در تهران متولد شد. کار و تحصیل را با هم دنبال کرد و در سال ۱۳۳۰ به همراه حاج صادق امانی، گروه شیعیان را بنیاد نهاد. پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور، ۲ سال در زندان ماند و در سال ۱۳۵۵ با شهید اندرزگو، یک گروه ضربت علیه رژیم شاه را سامان داد. با شهادت اندرزگو، مجدداً زندانی شد و بعد از آزادی برای نخستین بار در یک سخنرانی در حرم حضرت عبد العظیم از بنیانگذار جمهوری اسلامی به عنوان امام خمینی یاد کرد. وی از رهبران راهپیماییهای بزرگ و از مسوولین کمیته استقبال و حفاظت اقامتگاه امام بود. در دولت شهید رجایی به عنوان معاون هماهنگی و پارلمانی وزارت بازرگانی برگزیده شد و در هفتم تیر ۱۳۶۰ به شهادت رسید.
علی اکبر اژهای: در سال ۱۳۳۱ در اصفهان به دنیا آمد. پدرش آیتالله اژهای از مجتهدین عالیقدر اصفهانی بود. وی در حوزه و دبیرستان تحصیلاتش را ادامه داد و لیسانس روانشناسی و فلسفه از دانشگاه اصفهان دریافت کرد. یکی از شاگردان خصوصی شهید بهشتی بود و بعدها در کانون علمی تربیتی جهان اسلام و مسجد امام علی(ع) اصفهان به فعالت پرداخت. «فرصت در غروب» و «نقد گزارشی بر شناخت» از دستاوردهای همین فعالیتهاست. وی به اتفاق علیاکبر پرورش، شهید هاشمینژاد و شهید محمد منتظری به لیبی سفر کرد و با معمر قزافی و چهرههای انقلاب لیبی آشنا شد. از آثار علیاکبر اژهای، «ایمان از دیدگاه قرآن»، «صبر از دیدگاه قرآن»، «انسان از دیدگاه قرآن»، «دومین رمضان»، «شب قدر»، «فقه از دیدگاه اسلام»، «توحید برای جوانان»، «روانشناسی و فلسفه» و ... را میتوان نام برد. وی در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به جمع شهدای انقلاب پیوست.
حسین اکبری: در سال ۱۳۲۳ در تهران متولد شد. در رشته دامپروری از دانشگاه تهران، دانشنامه گرفت و به استخدام بانک تعاون کشاورزی در آمد. در حادثه ۱۷ شهریور به همراه پسر کوچکش به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافت.
پس از پیروزی انقلاب، در اکثر ارگانها از جمله جهاد سازندگی، دادستانی انقلاب، حزب جمهوری اسلامی و ستاد تبلیغات شورای عالی دفاع همکاری داشت. وی از بانیان انجمنهای اسلامی کارکنان دولت و جامعه اسلامی فارغ التحصیلان دانشگاههای کشور بود. وی در فروردین ۱۳۶۰ به سمت مدیر عامل بانک کشاورزی منصوب شد و چند ماه بعد در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ماه به شهادت رسید.
دکتر بهشتی ، رئیس شورای انقلاب و رئیس دیوان عالی کشور
آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی: در سال ۱۳۰۷ در اصفهان و یک خانواده روحانی به دنیا آمد. از چهار سالگی، تحصیلاتش را در مکتب خانه آغاز کرد. در سال ۱۳۲۱ تحصیلات دبیرستانی را رها کرد و در مدرسه صدر اصفهان مشغول تحصیل علوم دینی شد. در سال ۱۳۲۵ عازم تهران شد و به تحصیل در دانشکده معقول و منقول مشغول گردید و در سال ۱۳۳۰ موفق به اخذ لیسانس از این دانشکده شد. از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۲ با تاسیس دبیرستان دین و دانش در قم به نزدیک ساختن حوزه و دانشگاه پرداخت و طی همین سالها در تاسیس و فعالیت هیاتهای مؤتلفه نقش مهمی ایفا کرد. پس از ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت ایران، به وسیله این گروه، با استفاده از این موقعیت دعوتی که آیات عظام قم از ایشان برای هدایت مسجد هامبورگ به عمل آوردند، عازم آلمان شد و در سال ۱۳۴۹ به ایران بازگشت اما رژیم پهلوی مانع مسافرت مجدد وی به آلمان شد. دکتر بهشتی در سال ۱۳۵۴ به دلیل اشاعه مفاهیم سیاسی قرآن طی جلساتی که از چهار سال پیش از آن شروع شده بود، بازداشت شد اما پس از مدتی آزاد شد و در تشکیل جامعه و روحانیت مبارز به همراه آقایان مطهری، مفتح، ملکی، امامی کاشانی و جمعی دیگر از علمای مبارز، نقش فعالی ایفا کرد. او همچنین نقش موثری در هدایت انقلاب اسلامی در داخل کشور داشت و پس از عاشورای ۱۳۵۷ مدتی دستگیر شد. با عزیمت امام خمینی(ره) به فرانسه، وی نیز عازم پاریس شد و به امر امام(ره) هسته اولیه شورای انقلاب را با همکاری افراد دیگری چون آیتالله مطهری و آیتالله موسوی اردبیلی و حجج الاسلام رفسنجانی و باهنر تشکیل داد.
پس از پیروزی انقلاب، آیتالله بهشتی به ترتیب سمتهای ریاست شورای انقلاب، نیابت رییس مجلس خبرگان و ریاست دیوان عالی کشور را بر عهده داشت.
وی از موسسان حزب جمهوری اسلامی و اولین دبیرکل این حزب بود. از آثار وی میتوان کتابهای «خدا از دیدگاه قرآن»، «نماز چیست؟»، «روحانیت در اسلام»، «شناخت دین»، «مالکیت» و ... را نام برد.
آیتالله بهشتی سرانجام در هفتم تیر ۱۳۶۰ به همراه ۷۲ تن از یارانش در جریان انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.
مهدی امینزاده: در سال ۱۳۲۸ متولد شد و خیلی زود به مدارج عالی تحصیل دست یافت. او پس از اخذ درجه فوق لیسانس در رشته اقتصاد، تحصیلات خود را در رشته دکترای برنامهریزی اقتصاد در تگزاس دنبال کرد و با ورود امام به پاریس، عازم آنجا شد. با ورود به ایران ابتدا در کمیتههای مشهد شروع به کار کرد و در مهر ماه ۱۳۵۸ به عضویت هیات مدیره شرکت گسترش خدمات بازرگانی منصوب شد. در بهمن ۱۳۵۸ به معاونت بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی برگزیده شد و همت خود را صرف رفع تنگناهای اقتصادی کشور کرد و در هفتم تیر ۱۳۶۰ به کاروان شهدای سرچشمه پیوست.
حجتالاسلام غلامحسین حقانی: در سال ۱۳۲۰ در شهر قم متولد شد. همراه علوم دینی، تحصیلات متوسطه را به پایان برد و به قصد افشای رژیم و بیداری مردم عازم شهرها و روستاهای کشور شد. بعد از رسیدن به اجتهاد، موسسه فرهنگی «در راه حق» و «اصول دین» را بنیان گذارد و کتاب «اسلام پیشرو نهضتها» را در همین ایام تالیف کرد. سپس به سازماندهی هستههای مبارزه در شهرهای مختلف کشور پرداخت و ساواک را از این کار به وحشت انداخت. مخفیانه به عراق و به دیدار امام شتافت و در بازگشت توسط ساواک دستگیر و ابتدا به اعدام و سپس به ۱۲ سال زندان محکوم شد. او در طول زندان هرگز تقاضای ملاقات با خانوادهاش را نکرد و عاقبت با اوجگیری انقلاب از زندان آزاد شد.
وی از جمله روحانیونی بودکه در دانشگاه تهران تحصن کرد و کمیته استقبال از امام را همراهی نمود، با ورود امام به ایران، دفتر تبلیغات اسلامی قم را تاسیس کرد و در اسفند۱۳۵۷به عنوان نماینده امام و ریاست دادگاه و حاکم شرع استانهای هرمزگان و سیستان و بلوچستان عازم جنوب شد و به درخواست مردم از سوی امام(ره) امامت جمعه بندرعباس را پذیرفت. چندی بعد، طی حکمی از سوی امام، عضو شورای عالی تبلیغات اسلامی شد و اولین سرپرست و بنیانگذار سازمان تبلیغات اسلامی گردید. و عاقبت به همراه شهید مظلوم بهشتی در ۷ تیر۱۳۶۰ به شهادت رسید.
عبدالحمید دیالمه: در سال ۱۳۳۲ در تهران متولد شد. فلسفه و منطق را نزد استاد شهید مطهری و تحصیلات جدید را در رشته پزشکی دانشگاه مشهد ادامه داد. در دوران دانشجویی، کتابخانه اسلامی خوابگاه دانشگاه مشهد را راهاندازی کرد و برای نخستین بار جلسات دعای کمیل را در کنار مبارزات سیاسی رایج ساخت. او جلسات سخنرانی پر باری با عنوان «صراط مستقیم» داشت که دانشجویان و مردم عادی با اشتیاق از آن استقبال میکردند.
بعد از اخذ دکتری، «مجمع تفکرات شیعی» را در تهران پایهگذاری کرد و مبارزات مؤثری را در برابر خطوط و تفکرات انحرافی پیگرفت. فعالیتهای سیاسیاش در مشهد، او را به عنوان یک چهره مبارز و محبوب در میان مردم مشهور کرد و در حالی که تنها ۲۹ سال داشت با اکثریت قاطع آراء مردم مشهد به مجلس شورای اسلامی راه یافت. او در شامگاه هفتم تیر ۱۳۶۰ به جمع شهدای انقلاب پیوست.
حجتالاسلام حاج سیدنورالله طباطبائینژاد: در سال ۱۳۱۹ در ظفرقند اردستان متولد شد. پدرش از علمای حوزه بود و او معارف و علوم اولیه را نزد ایشان آموخت. سپس به قم رفت و در آنجا بیش از بیست سال به تحصیل و تدریس پرداخت، حاصل این ایام هشت جلد تفسیر نمونه بود که به اتفاق جمعی از طلاب فاضل به چاپ رساند. در سال ۱۳۴۹ ممنوعالمنبر شد و یک سال قبل از انقلاب دستگیر و به زندان افتاد. آزادی او همزمان با اوج تظاهرات و قیام مردم بود. وی به شهرهای مختلفی سفر و سخنرانیهای پرشوری ایراد کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از سوی مردم اردستان به نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده شد و سرانجام در هفتم تیر ۱۳۶۰ به فیض شهادت نائل شد.
دکتر حسن عباسپور: در سال ۱۳۲۳ در تهران متولد شد. پس از اتمام تحصیلات متوسطه و لیسانس، فوق لیسانس الکترومکانیک را از دانشگاه تهران و دکترای برنامهریزی و مدیریت سیستمهای انرژی زا را از دانشگاه لندن اخذ کرد. پس از بازگشت به ایران، شبکه ارتباطی میان اساتید متعهد دانشگاهها و مدارس عالی را به وجود آورد و به همراه دانشجویان مسلمان، مبارزاتش را علیه رژیم آغاز کرد. وی از استادان هسته اولیه سازمان ملی دانشگاهیان و موسس جامعه اسلامی دانشگاهیان بود. با پیروزی انقلاب، از سوی شورای انقلاب به سمت وزارت نیرو منصوب شد و اعضاء حزب جمهوری اسلامی بود که در هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ به شهادت رسید.
دکتر محمدعلی فیاض بخش: در سال ۱۳۱۶ در تهران به دنیا آمد. خانوادهای خیر و مذهبی داشت. و پس از اتمام تحصیلات متوسطه، تحصیلات عالی خود را تا اخذ دکترا در تخصص جراحی ادامه داد و چهار سال رایگان طبابت کرد. پیش از ۱۷ شهریور کمکهای اولیه پزشکی را به انقلابیون آموزش میداد و در جمعه خونین به مداوای مجروحین میپرداخت.
پس از پیروزی انقلاب، در آبان ۱۳۵۸ کمیته آسایشگاه معلولین انقلاب را تاسیس کرد و مدتی بعد مدیرکل توانبخشی وزارت بهداری شد و لایحه سازمان بهزیستی را به کمک شهید لوسانی به شورای انقلاب برد. کمیته امداد امام خمینی از دیگر یادگارهای اوست. وی یکی از سه پزشک گروه هفت نفره منتخب و رابط امام در انقلاب فرهنگی بود و سرانجام در فاجعه هفتم تیر ۱۳۶۰ به شهادت رسید.
دکتر محمود قندی: در سال ۱۳۲۳ در تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا درجه دکترای مهندسی برق و الکترونیک و با رتبه عالی از آمریکا ادامه داد و از موسسین انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا و یکی از شاگردان علامه طباطبایی و استاد مطهری بود. وی دروس حوزوی را نیز تا خارج از فقه دنبال کرد. در بازگشت به ایران، تدریس در دانشگاه تهران و دانشکده مخابرات را شروع کرد هنگام اوجگیری انقلاب به علت پخش اعلامیههای حضرت امام دستگیر و به زندان افتاد.
پس از پیروزی انقلاب به ریاست دانشکده مخابرات منصوب شد و سپس از سوی شورای انقلاب به وزارت پست و تلگراف انتخاب شد و سرانجام در هفتم تیر ۱۳۶۰ به جمع شهدای انقلاب پیوست.
۵۶- حجتالاسلام عبدالوهاب قاسمی: در سال ۱۳۱۲ در سوادکوه به دنیا آمد. پدرش روحانی بود و علوم حوزوی را از همان جا آغاز کرد. سپس در محضر اساتید بزرگتحصیل کرد و به درجه اجتهاد رسید. نطقهای کوبنده او در زمان انقلاب و پیش از آن به سبکی خاص و جاذب مشهور بود. در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دستگیر شد و به خدمت اجباری فرستاده شد. در پادگان یک افسر پزشک به علت ضعف چشم معافش کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به نمایندگی از طرف مردمساری به مجلس شورای اسلامی راه یافت و سرانجام در هفتم تیر ۱۳۶۰ به شهادت رسید.
موسی کلانتری: در سال ۱۳۲۷ در مرند متولد شد. با پایان دوره متوسطه به دانشگاه راه یافت و فوق لیسانس راه و ساختمان را از دانشگاه تهران اخذ کرد. درسال ۱۳۵۷ در حالی که تظاهرات و اعتراض مردم در اوج خود قرار داشت، کار را رها کرد و به مبارزه مسلحانه علیه رژیم پرداخت.
پس از پیروزی انقلاب، در کمیتههای شهر، عهدهدار حراست و نگهبانی از دستاوردهای نهضت شد و در سال ۱۳۵۸ اداره راه خوزستان و سپس آذربایجان غربی را فعال کرد. اندکی بعد از سوی شورای انقلاب به وزارت راه و ترابری برگزیده شد و سرانجام در هفتم تیر ۱۳۶۰ در جمع یاران امام به شهادت رسید.
حجت الاسلام محمد منتظری: در سال ۱۳۲۳ در نجفآباد اصفهان به دنیا آمد. از محضر اساتیدی چون آیتالله داماد، آیتالله مشکینی و حضرت امام بهره گرفت و در سال ۱۳۴۴ به خاطر مبارزاتش علیه رژیم به زندان قزل قلعه رفت و پس از آزادی به تدریس در حوزه پرداخت. در یک رویارویی با ماموران حکومت از دست آنها گریخت و از ایران خارج شد. ده سال دور از ایران بود و در نجف به محضر امام(ره) رسید و از آنجا به لبنان رفت و در پایگاه الفتح، آموزشهای مدرن چریکی دید سپس با امام به پاریس رفت و از آنجا به ایران بازگشت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از ابتکارات اوست. وی مجله عربی زبان «الشهید» را برای صدور انقلاب به کشورهای خلیج فارس منتشر کرد. در اولین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم نجف آباد انتخاب شد و سرانجام در فاجعه هفت تیر ۱۳۶۰ به شهادت رسید.
-
فیلم رباتی که نقش پرستار کودک را بازی میکند
ارسال نظر