معرفی 10 خودرو که می توانستند تاریخچه خودروسازی را تغییر دهند
رکنا: برخی خودروهای مفهومی بدون تغییر اساسی به تولید انبوه میرسند و با انتقال نوآوریهای نمایشگاههای خودرویی به جادهها، تحول عظیمی در صنعت خودرو ایجاد میکنند.
به گزارش رکنا، برخی از خودروهای مفهومی بدون تغییرات عمده به تولید انبوه میرسند و تأثیرات قابلتوجهی بر صنعت خودرو میگذارند. این خودروها بهجای اینکه در سالنهای نمایشگاهی باقی بمانند، نوآوریهای خود را به خیابانها میبرند. نمونههایی مانند Audi Le Mans Quattro که بعدها به Audi R8 تبدیل شد، Land Rover LRX که تحت نام Range Rover Evoque عرضه شد و Hyundai Concept 45 که به Hyundai Ionic 5 تغییر یافت، مثالهای برجستهای از این تحول هستند.
در مقابل بسیاری از خودروهای مفهومی فقط زرقوبرق نمایشگاهها را دارند و به مرحله تولید نمیرسند. برخی از این خودروها فقط بهخاطر نمایش شگفتی طراحی ساخته میشوند و همین جا متوقف میشوند. با این وجود، تعدادی از این خودروهای مفهومی توانایی تغییر مسیر صنعت خودرو را داشتند. در ادامه نمونههایی از این طرحهای خاص را مرور خواهیم کرد. لیستی از این خودروها بر اساس تاریخ معرفی تنظیم شده است.
Toyota AXV-IV – ۱۹۹۱
![]()
تویوتا در دهه ۹۰ میلادی یک سری خودروهای مفهومی را معرفی کرد تا ایدههای طراحی جدید خود را به نمایش بگذارد. یکی از این خودروها AXV-IV بود که به کاهش وزن، بهینهسازی آیرودینامیک و مصرف سوخت تمرکز داشت. این کوپه مفهومی با موتور جلو و محور محرک عقب ساخته شده بود و بدنه آن از مواد سبکی مانند آلومینیوم، منیزیم و فیبر کربن تهیه شده بود. حتی اجزای سامانه تعلیق از پلاستیک تقویتشده با الیاف شیشه تولید شده بودند.
از فناوریهای پیشرفته برای ساخت قطعات آلومینیومی این خودرو استفاده شد و وزن AXV-IV تنها ۴۵۰ کیلوگرم بود. قلب تپنده این خودرو یک موتور دو زمانه ۰.۸ لیتر با توان ۴۷ کیلووات بود که نیرو را از طریق گیربکس دستی پنجسرعته به چرخهای عقب منتقل میکرد.
![]()
اگر تویوتا ایدههای این خودروی سبکوزن را به تولید میرساند، میتوانست همانند لوتوس در خودروهای اسپرت سبکوزن، اما در ابعاد کوچکتر، تأثیرگذار باشد. با این حال، هزینه بالای تولید و الزامات ایمنی مانع از تحقق این طرح شدند. امروزه فیبر کربن همچنان مادهای گران است و عمدتاً در خودروهای لوکس و قطعات ویژه استفاده میشود.
BMW E1 – ۱۹۹۱
![]()
BMW در سال ۱۹۹۱ خودروی مفهومی کاملاً برقی E1 را معرفی کرد که از لحاظ تکنولوژی جلوتر از زمان بود. در دورانی که خودروهای برقی شبیه خودروهای گلف ساده بودند، E1 بهعنوان یک وسیله نقلیه برقی کاربردی با دو کیسه هوای جلو و ساختار ایمنی پیشرفته ارائه شد.
این خودرو از فریم آلومینیومی و پنلهای پلاستیکی ساخته شده بود. باتری سدیم-سولفور در زیر صندلی عقب قرار داشت. موتور این خودرو حدود ۳۷ کیلووات توان داشت و با حداکثر سرعت ۱۲۱ کیلومتر بر ساعت حرکت میکرد. شارژ کامل باتری در حدود شش ساعت زمان میبرد، هرچند باتری اولیه دچار مشکلاتی مانند آتشسوزی شد.
![]()
با رفع مشکلات باتری، E1 میتوانست پیشرفت بزرگی برای خودروهای برقی ایجاد کند و دهها سال قبل از تسلا، این صنعت را فعال کند. اما محدودیتهای آن باعث توقف کامل تولید شدند.
BMW Nazca M12 – ۱۹۹۱
![]()
BMW در همان سال ۱۹۹۱ خودروی مفهومی دیگری به نام Nazca M12 را طراحی کرد که در نمایشگاه خودرو ژنو رونمایی شد. این سوپراسپرت جسورانه بدنهای تماماً فیبر کربن داشت که در آن زمان هنوز مادهای کمیاب بود و وزن کل خودرو تنها ۱۱۰۰ کیلوگرم بود.
این خودرو از موتور M70 دوازده سیلندر استفاده میکرد که توان ۲۲۴ کیلووات تولید میکرد. با سرعت حداکثری ۲۹۶ کیلومتر بر ساعت، خودروی Nazca M12 استانداردهای جذابی داشت.
![]()
اکنون اگر BMW این خودرو را به تولید میرساند، میتوانست امروزه جایگاهی در میان سوپراسپرتهای لوکس پیدا کند و با فراری و لامبورگینی رقابت کند. اما هزینه بالای تولید بدنه فیبر کربنی و قوانین سختگیرانه مانع شدند.
Chrysler Atlantic – ۱۹۹۵
![]()
برای خودروسازی که امروزه تنها به تولید مینیونها محدود شده، کرایسلر در دهههای گذشته چهرهای بسیار جسورتر داشت. نمونهٔ بارز آن، خودروی مفهومی Chrysler Atlantic در سال ۱۹۹۵ است. این خودرو بازآفرینی چشمگیر از Bugatti Atlantic سبک آرت دکو دههٔ ۱۹۳۰ بود. بدنه مملو از انحناهای نرم و برجستگیهای حسی بود و بهسختی میشد خطی کاملاً صاف روی آن پیدا کرد.
Atlantic به رینگهای ۰.۵۶ متری با لبههای کرومی مجسمهوار مجهز بود و یک خط برجستهٔ طولی از جلو تا عقب بدنه امتداد داشت. بدنه از فولاد ساخته شده بود و خودرو به یک موتور هشت سیلندر خطی مجهز شده بود؛ موضوعی که نشان میداد حداقل در مقطعی به تولید آن فکر شده است. با این حال، این موتور در واقع از اتصال دو موتور چهار سیلندر خطی نئون به یکدیگر ساخته شده بود و از نظر مهندسی چندان منطقی به نظر نمیرسید. Atlantic با وجود زیبایی خیرهکنندهاش، از ابتدا محکوم به باقی ماندن در حد یک کانسپت بود.
![]()
در نهایت مشخص شد که محفظهٔ موتور Atlantic امکان نصب پیشرانه ۸.۰ لیتری ده سیلندر Vشکل وایبر را داشته و حتی برخی اجزای شاسی نیز با وایبر مشترک بودهاند. این خودرو میتوانست با حفظ ظاهر آرت دکو خود، اما با قدرتی جدی و صدایی چشمگیر، به تولید برسد. کرایسلر پیش از این توانسته بود Plymouth Prowler را به مرحلهٔ تولید انبوه برساند و نباید P.T. Cruiser را نیز فراموش کرد. اگر کرایسلر خودروی مفهومی Atlantic را به واقعیتی خشن با موتور V10 تبدیل میکرد، مسیر تاریخ این برند میتوانست کاملاً متفاوت باشد.
Ford GT90 – ۱۹۹۷
![]()
فورد در نمایشگاه خودروی دیترویت سال ۱۹۹۵ از کانسپت GT90 رونمایی کرد. این خودرو بهعنوان سوپراسپرت عصر فضایی آمریکا معرفی شد و بسیاری آن را جانشین معنوی GT40 افسانهای میدانستند. آرایش فنی خودرو موتور میانی بود و از یک پیشرانه دوازده سیلندر Vشکل با چهار توربوشارژر بهره میبرد که توان ۵۳۷ کیلووات و گشتاور حدود ۸۹۵ نیوتنمتر تولید میکرد. حداکثر سرعت اعلامی آن حدود ۴۰۷ کیلومتر بر ساعت بود.
این موتور با حذف دو سیلندر جلو و عقب از دو موتور هشت سیلندر لینکولن ساخته شده بود و در نهایت به یک پیشرانه ۶.۰ لیتری دوازده سیلندر با ۴۸ سوپاپ تبدیل شد. بخش زیادی از اجزای دیگر خودرو از Jaguar XJ220 به عاریت گرفته شده بود، از جمله جعبهدنده دستی پنجسرعته و سامانه تعلیق دوبل جناقی در هر چهار چرخ. در ساخت بدنه از مقادیر قابل توجهی فیبر کربن و آلومینیوم لانهزنبوری استفاده شده بود.
![]()
فورد GT90 هرگز به مرحله تولید نرسید، هرچند بخشی از زبان طراحی آن بعدها در خودروهای سادهتر این برند مانند Cougar و Ka دیده شد. اگر فورد این خودرو را تولید میکرد، میتوانست مستقیماً با سوپراسپرتهای اروپایی آن دوران رقابت کند. این اتفاق رخ نداد و شاید حتی امکانپذیر هم نبود؛ بهویژه با توجه به اینکه Ford در آن زمان مالک Jaguar بود و نتوانست از ظرفیتهای آن برند نمادین بهطور جدی استفاده کند.
Mercedes-Benz F200 Imagination – ۱۹۹۶
![]()
نام F200 Imagination بهدرستی انتخاب شده بود، زیرا این خودروی مفهومی که در نمایشگاه خودروی پاریس ۱۹۹۶ معرفی شد، شامل نوآوریهای افراطی بود. فناوریای که بیش از همه توجهها را جلب کرد، سامانه Drive-by-wire بود که در آن فرمان و دیگر کنترلها با جویاستیکهای الکترونیکی جایگزین شده بودند. حرکت جانبی جویاستیک باعث تغییر جهت خودرو میشد و حرکت رو به جلو افزایش سرعت را به همراه داشت. این فناوری هرگز بهطور گسترده فراگیر نشد.
در مقابل، بسیاری از نوآوریهای دیگر این خودرو بعدها به واقعیت تبدیل شدند؛ از جمله تعلیق فعال، استفاده از دوربین بهجای آینههای عقب و جانبی، نمونههای اولیه سامانه اطلاعات و سرگرمی و نمایشگرهای ابزار دقیق، رایانه و سیستم ناوبری داخلی، چراغهای جلو با قابلیت تطبیق با شرایط و تمرکز نور در پیچها، و ورود بدون کلید. درهای پروانهای نیز در این خودرو دیده میشدند، هرچند این ایده نیز هرگز به محبوبیت عمومی نرسید.
![]()
اگر مرسدس بنز در آن زمان F200 Imagination را به تولید میرساند، مسیر متفاوتی رقم میخورد، اما هدف اصلی هرگز تولید انبوه نبود. با این حال، بخش عمدهای از ایدههای بزرگ آن در نهایت به بازار راه یافتند و امروز میتوان آنها را در خودروهای مدرن مشاهده کرد. کنترلهای جویاستیکی استثنا بودند، هرچند شایعاتی وجود دارد که فراری اخیراً پتنتی برای سیستمی مشابه ثبت کرده است.
Volkswagen Syncro W12 – ۱۹۹۷
![]()
نام Volkswagen بهمعنای خودروی مردم است و این شرکت موفقیت خود را بر پایه محصولاتی مانند Golf، Passat و Polo بنا کرد. با این حال، در اواخر دهه ۱۹۹۰، VW احساس کرد باید به قلمرو سرعت وارد شود و در سال ۱۹۹۷ کانسپت Volkswagen Syncro W12 را معرفی کرد. Syncro یک سوپراسپرت موتورمیانی چهارچرخمحرک بود که با تنها یک نمونه اولیه، رکوردهای سرعت متعددی را ثبت کرد، اما هرگز به تولید نرسید.
نکته اصلی این پروژه نه خود خودرو، بلکه موتور W12 بود که از دل آن متولد شد. VW دو موتور VR6 را در کنار هم و روی یک میللنگ مشترک ترکیب کرد و یک پیشرانه دوازده سیلندر ۶.۰ لیتری ساخت که ۲۴ درصد کوتاهتر از یک V12 معمولی بود و ابعادی نزدیک به یک V8 داشت. وزن موتور با استفاده از آلیاژ آلومینیوم برای بلوک، پیستونهای آلیاژی و سرسیلندرهای آلومینیومی به حداقل رسانده شده بود. کانسپت Volkswagen Nardo بهعنوان ادامه توسعه Syncro معرفی شد.
![]()
اگر Volkswagen Syncro یا Nardo به تولید میرسیدند، بدون تردید سوپراسپرتهایی شاخص بودند، اما فولکسواگن ذاتاً یک برند سوپراسپرت نیست. با این حال، موتور W12 به حیات خود ادامه داد؛ ابتدا در Audi A8، سپس در Phaeton لوکس و در نهایت در Bentley Continental. نسخه تکاملیافته W16 همین معماری نیز نیروی محرکه Bugatti Veyron و مدلهای بعدی آن شد.
Pontiac Rageous – ۱۹۹۷
![]()
این خودرو نخستینبار در نمایشگاه بینالمللی خودروی آمریکای شمالی ۱۹۹۷ معرفی شد و در نگاه اول کاملاً شوکهکننده بود. یک موتور هشت سیلندر V شکل ۵.۷ لیتری با توان ۲۳۵ کیلووات و گشتاور حدود ۴۵۴ نیوتنمتر، جعبهدنده دستی پنجسرعته و شتاب صفر تا ۹۶ کیلومتر بر ساعت در حدود ۵.۵ ثانیه؛ همه چیز تا اینجا منطقی به نظر میرسید.
اما سپس عجایب آغاز میشد. Rageous یک هاچبک بود با فضای بار حدود ۱۳۹۰ لیتر، یک بال بزرگ در عقب که روی در صندوق متحرک نصب شده بود، چهار صندلی مجزا، چهار در با آرایش درهای معکوس، و فضای ذخیرهسازی در حد یک مینیون. این خودرو تلاشی برای ساخت یک ماسلکار خانوادگی بود و هرگز از نمایشگاه فراتر نرفت. در مقایسه با ایدههای متمرکزتر قدیمی پونتیاک مانند Banshee دهه ۱۹۶۰ که برای رقابت با Corvette طراحی شده بود، Rageous هویت مشخص نداشت.
![]()
اگر پونتیاک تصمیم به تولید این خودرو میگرفت، به احتمال زیاد با شکست تجاری مواجه میشد. برای یک خودروی خانوادگی بیش از حد گران و برای یک ماسلکار بیش از حد پیچیده بود. با این حال، Rageous امروز میتوانست به یک خودروی کلکسیونی بسیار ارزشمند تبدیل شود، مشابه جایگاهی که Edsel پیدا کرده است.
Cadillac Sixteen – ۲۰۰۳
![]()
کادیلاک در آستانه هزاره جدید نیاز داشت بیانیهای قدرتمند صادر کند و به رقبای نوظهور نشان دهد که رئیس هنوز در میدان است. Sixteen با الهام از معرفی V16 دهه ۱۹۳۰، هیولایی با حالوهوای رترو بود. طول خودرو حدود ۵.۴۶ متر، ظرفیت چهار سرنشین و پیشرانهای ۱۶ سیلندر Vشکل با حجم ۱۳.۶ لیتر داشت که توان ۷۴۶ کیلووات و گشتاور ۱۳۵۶ نیوتنمتر تولید میکرد؛ بدون توربو، فقط حجم.
کابین به همان اندازه که بدنه اغراقآمیز بود، لوکس طراحی شده بود. موتور برای زمان خود پیشرفته محسوب میشد و از اتصال دو موتور V8 ساخته شده بود. امکان غیرفعالسازی نیمی یا حتی سهچهارم سیلندرها برای کاهش مصرف سوخت وجود داشت؛ قابلیتی که امروزه نیز در موتورهای بزرگ کادیلاک دیده میشود. رینگها قطری حدود ۰.۶۱ متر داشتند و با توجه به ابعاد خودرو، اندازهای منطقی به نظر میرسید. با وجود جثه عظیم، وزن Sixteen حدود ۲۲۷۰ کیلوگرم بود.
اگر کادیلاک تصمیم به تولید Sixteen میگرفت، این خودرو با قیمتی بسیار بالا و در تیراژی بسیار محدود عرضه میشد و عمدتاً بهصورت دستساز تولید میگردید. اما هدف اصلی هرگز تولید نبود. کادیلاک قصد داشت مسیر آینده خود را نمایش دهد. ردپای Sixteen را میتوان امروز در Escalade با فاصله محوری بلند مشاهده کرد و احتمالاً همین، هدف نهایی این پروژه بوده است.
Jaguar C-X75 – ۲۰۱۰
![]()
جگوار کانسپت C-X75 را در نمایشگاه خودروی پاریس ۲۰۱۰ معرفی کرد؛ یک هیبرید رادیکال که برای به چالش کشیدن سوپراسپرتهای مکلارن طراحی شده بود. سامانه قوای محرکه شامل چهار موتور الکتریکی، یکی برای هر چرخ، با توان مجموع ۵۸۰ کیلووات بود. باتریها توسط دو توربین گازی دیزلی کوچک شارژ میشدند.
هرچند این خودرو در ابتدا تنها یک مطالعه طراحی بود، اما برای مدت کوتاهی وارد فاز تولید محدود شد و در فیلم جیمز باند با عنوان Spectre نیز حضور یافت. C-X75 از نظر زیبایی کاملاً در چارچوب DNA جگوار قرار داشت و سطح نوآوری آن پیشرو محسوب میشد. نسخههای تولیدی بهجای توربینهای گازی به یک موتور احتراق داخلی متداولتر روی آوردند.
![]()
Jaguar C-X75 کانسپتی درخشان بود و در شرایطی دیگر میتوانست در رده بالاترین سوپراسپرتها قرار گیرد. توان و برد این هیبرید اولیه میتوانست برتری اولیه تسلا را به چالش بکشد و توسعه سوپراسپرتهای هیبریدی عملکردمحور را تسریع کند. اما رکود بزرگ اقتصادی مانع شد و بازار در آن زمان بهجای زرقوبرق، بهدنبال مقرونبهصرفه بودن بود و ادامه داستان به تاریخ پیوست.
ارسال نظر