بازآفرینی سنت در آیینهی مدرنیته: تحلیل تطبیقی جایگاه سنت در جوامع معاصر
رکنا: در ساحت فرهنگ و تمدن بشری، سنت نه تنها میراث گذشته نیست، بلکه عنصری پویا و زنده است که در هر عصری میتواند همافزای پویایی تمدن و توازن هویت باشد.

در جهان معاصر که سیطرهی فناوری و رسانه بهظاهر همهچیز را در ظاهری نو میپوشاند، بار دیگر به چشم میآید که چگونه ملتهای پیشرفته، آگاهانه و گاه با صراحت تمام، دست به احیای مظاهر سنتی خویش میزنند. این نوشتار کوششی است برای بررسی جایگاه و نقش سنت در جوامع گوناگون معاصر، با تأکید بر تجربههای موفق و ناکام، بهویژه در عرصه هنرهای تجسمی، خوشنویسی و هویت بصری.
---
سنت؛ میراث یا ابزار بازتولید هویت؟
در نگرش فلسفی، سنت بهمثابه شبکهای از ارزشها، نمادها، آیینها و رفتارهاست که در طول تاریخ تثبیت شده و به صورت نمادین و کارکردی در حیات جمعی تداوم یافته است. سنت میتواند یک نیروی بازدارنده یا برعکس، یک انرژی محرکه برای نوآوری فرهنگی باشد، بسته به اینکه چگونه فهم و بازخوانی شود. امروز دیگر نگاه تقلیلگرایانه به سنت بهمثابه عامل ایستایی جای خود را به نگرشی ترکیبی داده است که سنت را همزاد با خلاقیت و مدرنیت میبیند.
---
صورتهای مدرن سنت: تجربه انگلستان، اسپانیا، و بلژیک
نگاهی به برخی از جوامع بهظاهر «نوگرا»ی اروپایی نشان میدهد که سنت چگونه در دل مدرنیته به حیات خود ادامه میدهد و حتی تقویت میشود. در انگلستان، کشوری پیشرفته در علوم، فناوری و سیاست، هنوز هم پادشاه، پارلمان را افتتاح میکند، نگهبانان سلطنتی با لباسهای قرمز و کلاهپوستهای بلند در کاخ باکینگهام رژه میروند، و کالسکههای سلطنتی با اسب در جشنهای رسمی به حرکت درمیآیند. اینها مظاهری صرفاً نمایشی نیستند، بلکه اعلام وفاداری به ریشههای تاریخی ملتاند.
در اسپانیا، بلژیک و دانمارک نیز شاهد حفظ ساختارهای سنتی حکومتی همچون سلطنت مشروطه، آیینهای مذهبی-ملی و جشنهای فولکلور هستیم. این کشورها ضمن آنکه از پیشرفتهترین نظامهای آموزشی، بهداشتی و اقتصادی بهره میبرند، بهشدت مراقب هستند که هویت فرهنگی سنتیشان در معماری، پوششهای رسمی، موسیقی بومی و نمادهای بصری باقی بماند.
---
ایالات متحده؛ سنت در لباس نو
ایالات متحده که معمولاً نماد مدرنیته و تمدن نوین بهشمار میرود، برخلاف تصور رایج، بهشدت وابسته به عناصر سنتی در ساختارهای رسمی، نمادین و فرهنگی است. معماری کلاسیک کاخ سفید، لباس قضات دیوان عالی، آیینهای سوگند ریاستجمهوری، و حتی شکل پرچم، همگی بازتابی از اصرار به سنتاند. همچنین، در هنرهای تجسمی، احیای صنایعدستی بومی آمریکایی (Native American Crafts) و استقبال از خوشنویسی در نهادهای فرهنگی گویای علاقهای عمیق به ریشههاست.
---
چین و روسیه؛ سنت در دل توسعه
در چین و روسیه، سنت نهتنها نفی نشده، بلکه بخشی از راهبرد توسعه فرهنگی و هویتی آنهاست. چین با وجود جهش صنعتی و تکنولوژیک، بهصورت رسمی آیینهای کنفوسیوسی را در نهادهای آموزشی خود زنده نگه میدارد، معابد و نمادهای فرهنگیاش را احیا میکند و در هنر، از خوشنویسی چینی بهعنوان یک گنجینه ملی حمایت مینماید.
روسیه نیز پس از فروپاشی شوروی، به بازسازی مظاهر سنتی خود همچون معماری کلیساهای ارتدوکس، زبان کهن اسلاوی، و لباسهای آیینی در جمهوریهای مختلف اقدام کرده است. هنر مذهبی ارتدوکس، شمایلنگاری (Icon Painting) و موسیقی سنتی اسلاوی هنوز جایگاهی رفیع دارند.
---
ترکیه و آسیب نوسازی افراطی
تجربه ترکیه، بهویژه در دوره آتاتورک، یکی از نمونههای نوسازی افراطی است که به حذف بسیاری از مظاهر سنتی منجر شد. تغییر خط، حذف آیینهای سنتی، و غربگرایی شدید فرهنگی، هرچند به توسعهای سطحی انجامید، اما در عمیقترین لایههای فرهنگی جامعه، خلأ هویتی بهجا گذاشت که هنوز آثار آن در سیاست و فرهنگ معاصر ترکیه دیده میشود.
با اینحال، ترکیه امروز، بهویژه در برنامههای فرهنگی معاصر، تلاش کرده میان مدرنیته و سنت آشتی برقرار کند. برگزاری جشنوارههای خوشنویسی اسلامی، احیای معماری عثمانی در شهرهای گردشگری، و بازگشت به فرمهای سنتی در موسیقی نشان میدهد که بازگشت به سنت، اگر آگاهانه باشد، مایه انسجام فرهنگی است.
---
مالزی؛ الگویی برای نوسازی فرهنگی سنتمحور
کشور مالزی بهویژه در دوره نخستوزیری ماهاتیر محمد، نشان داد که چگونه میتوان توسعه اقتصادی و علمی را با حفاظت از سنتهای فرهنگی و مذهبی توأم ساخت. تأکید بر هویت اسلامی-آسیایی، استفاده از معماری بومی در پروژههای ملی، و حفظ زبان و آیینهای فرهنگی، این کشور را به الگویی برای نوسازی موفق در جهان اسلام بدل کرده است.
---
ایران؛ میراثی زنده و پیچیده
فرهنگ ایرانی از پرمایهترین سنتهای تمدنی جهان برخوردار است. با اینحال، در دهههای اخیر گاه شاهد نگاهی شتابزده و التقاطی به مفهوم نوگرایی بودهایم که به جای گفتوگوی خلاق میان سنت و مدرنیته، به حذف یا تحقیر مظاهر سنتی انجامیده است. از لباس و معماری گرفته تا ادبیات و آیینها، نوعی بیتوجهی به داشتههای فرهنگی دیده شده که در بلندمدت ممکن است به گسست هویتی بینجامد.
در عرصه هنرهای تجسمی، با اینکه مکتب سقاخانه در نیمقرن اخیر کوشید تا با استفاده از فرمهای سنتی و نمادهای مذهبی در قالبهای نو، میان سنت و مدرنیته پلی خلاقانه برقرار کند، ولی در ادامه این مسیر، گاه دچار رکود یا عدم تداوم شده است.
---
سقاخانه؛ پیوند هوشمندانه سنت و مدرنیته
مکتب سقاخانه در ایران، که از دهه ۱۳۴۰ خورشیدی با الهام از فرهنگ عاشورایی، معماری و خوشنویسی ایرانی پدید آمد، نمونه درخشانی از پیوند میان سنت و هنر نوگرا بود. هنرمندانی چون حسین زندهرودی، مسعود عربشاهی، ناصر اویسی، فرامرز پیلارام، و پرویز تناولی با بهرهگیری از فرمها، نمادها و خطوط سنتی، نگاهی مدرن به هنر داشتند.
آثار این هنرمندان، نشان میدهد که سنت، اگر بهدرستی بازخوانی و بازآفرینی شود، نهتنها مزاحم مدرنیته نیست، بلکه بستر و پشتوانهای عمیق برای نوآوری بصری و جهانی شدن یک هنر بومی خواهد بود.
---
سنت و خوشنویسی؛ پیوستگی هویت در جهان متنوع
در بسیاری از کشورهای اسلامی، سنت خوشنویسی نهتنها تضعیف نشده، بلکه در مواجهه با رسانههای جدید، حیاتی نو یافته است. در ترکیه، ایران، مراکش، اندونزی، و حتی در جوامع غربی، نمایشگاههای بینالمللی خوشنویسی اسلامی با استقبال گسترده روبهرو میشوند. این پدیده نشان میدهد که سنت، قابلیت همزیستی با فناوری و مدرنیته را دارد.
نتیجهگیری: سنت، راه آینده
سنت اگر بهمثابه زبان هویت، نه قالبی پوسیده، درک شود، همزاد مدرنیته است. آنجا که جوامع با خرد و تدبیر میان گذشته و آینده آشتی برقرار کردهاند، توسعهای ریشهدار و پایدار شکل گرفته است. اما هر جا که با سادهسازی، سنت کنار گذاشته شده، یا صرفاً به تکرار سنتی بیمعنا بسنده شده، جامعه دچار بحران معنا و هویت شده است.
برای ایران امروز، بازخوانی تجربههایی چون سقاخانه، تأمل در تجربه ترکیه و مالزی، و آموختن از ایستادگی فرهنگی ملتهایی چون ژاپن، چین و اسپانیا، میتواند راهی روشن برای بازسازی فرهنگی باشد. سنت، اگر بازآفرینی شود، نهتنها مانعی برای توسعه نیست، بلکه بستر غنیتری برای شکلگیری جهانی چندصدایی و انسانیتر فراهم میآورد.
نویسنده: حسین نوروزی
-
فیلم / تاکنون اصابت ۵ موشک ایرانی به شهر حیفا تایید شده است
ارسال نظر