درگیری خونین 7 نوه عمو در پاکدشت / برادر کرولال راز این ماجرا را فاش می کند + عکس

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال وقوع درگیری خونین در پاکدشت آغاز شد. شواهد نشان می‌داد در درگیری خانوادگی دو برادر به نام‌های فرید و وحید به شدت زخمی شده و به بیمارستان منتقل شده‌اند.

وحید و سعید که در بیمارستان تحت درمان قرار گرفته و بستری شده بودند از چهار نوه عمویشان به نام های سالار ،جواد ،سپهر و سامان شکایت کردند و گفتند چهار برادر آنها را به شدت کتک زده‌اند .

ماموران پلیس به ردیابی چهار برادر پرداختند و آنها را بازداشت کردند. آنها همگی به دعوای خونین به خاطر اختلاف خانوادگی اعتراف کردند و پرونده شان با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

درگیری هولناک در پاکدشت / سعید و وحید  دعوا را شروع کردند

در ابتدای جلسه دو شاکی در جایگاه ویژه ایستادند .

وحید گفت: ما و نوه های عمویمان از قبل با هم اختلاف داشتیم اما موضوع اختلاف پیش پا افتاده بود. چند بار با هم درگیری لفظی پیدا کرده بودیم اما آخرین چهار برادر ما را تهدید به مرگ کرده بودند .

وی ادامه داد: سامان مادرزادی کرولال است .او یکبار که ما را در خیابان دید شروع به داد و فریاد کرد و من و برادرم تصمیم گرفتیم از یک بزرگتر و کمک بگیریم .چون می دانستیم آنها در خانه دایشان مهمان هستند به آنجا رفتیم تا از او کمک بگیریم .اما یک باره چهار برادر به ما حمله کردند و بی‌رحمانه ما را کتک زدند .من و برادرم تا یک قدمی بدنی پرتگاه مرگ رفته بودیم که معجزه‌ آسا زنده ماندیم .به همین خاطر از آنها شاکی هستیم .سعید نیز برای متهمان درخواست اشد مجازات را مطرح کرد. سپس سالار ،جواد و سپهر یک به یک به دفاع پرداختند و منکر جرمشان شدند.

سالار گفت :قبول دارم درگیری ما سر موضوع پیش پا افتاده ای بود .اما سعید وحید دعوا را شروع کردند .ما در خانه دایی مان مهمان بودیم که آنها یک باره به آنجا آمدند و کتک کاری راه انداختند. من در دعوا حضور نداشتم.

پشت پرده تیراندازی در پاکدشت

جواد نیز گفت :من به خانه دایی ام می رفتم که یکباره دو برادر را در خیابان دیدم .آنها اسلحه داشتند که به سمت من شلیک کردند .اما من جان سالم به در بردم. همان موقع به خانه دایم ام رفتم و آنها به آنجا آمدند و دعوا راه انداختند.

سپس سپهر به دفاع پرداخت و گفت :من فوق لیسانس حقوق دارم و همه قوانین را به خوبی می دانم. باور کنید من درآن دعوا حضور نداشتم . حالا اگر دو برادر قسم بخورند من در دعوا حضور داشتم و آنها را زده ام، تسلیم حکم دادگاه می شوم.

وقتی نوبت دفاع به سامان رسید نتوانست حرف بزند. به همین خاطر قضات دادگاه جلسه را به بعد موکول کردند تا از مترجم ناشنوایان بهزیستی دعوت کنند در دادگاه حضور داشته باشد و از این طریق بتوانند دفاعیات سامان را بشنوند و سپس حکم صادر کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

کدخبر: 626916 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟