مرد 58 ساله که گویی سختی های روزگار کمرش را خم کرده و چهره اش را در هم شکسته است، در حالی که با دست های لرزان و چروکیده اش قطرات اشک را از صورتش پاک می کرد، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری  گفت: دیگر طاقت مشت و لگدهای پسر جوانم را ندارم با هر زخمی که در بدنم ایجاد می کند، گویی تکه ای از قلبم را به آتش می کشد و من دیگر تحمل کارهای وحشیانه او را ندارم و می خواهم قانون Law بین ما حکم کند؛ چرا که هیچ پدری حق نفرین کردن فرزندش را به خود نمی دهد. مرد میانسال سپس آهی کشید و ادامه داد: پس از سال ها راز و نیاز صاحب پسری شدیم. آن روزها من و همسرم سر از پا نمی شناختیم و از سر ذوق و شوق فراوان، مدام به گونه هایش بوسه می زدیم ماه ها و سال ها می گذشت و ما از دیدن شادی های کودکانه فرخ لذت می بردیم و همه امکانات را برای رفاه و آسایش او فراهم می کردیم. فرخ را در مدارس غیرانتفاعی ثبت نام کردیم و هزینه های زیادی را برای شرکت وی در کلاس های ورزشی می پرداختیم او شاگرد ممتازی بود و در رشته ورزشی تکواندو نیز پیشرفت چشمگیری داشت. هرگاه با دوستانش درگیر می شد و آن ها را کتک می زد، بلافاصله با پرداخت پول رضایت طرف مقابل را جلب می کردم تا پای پسرم به کلانتری باز نشود. 15 ساله بود که از من خواست برایش موتورسیکلت بخرم اما چون گواهینامه نداشت، نمی توانستم این کار را انجام بدهم با این حال با اصرار مادرش، در برابر خواسته او تسلیم شدم؛ ما آن قدر سرگرم محبت های افراطی شده بودیم که از تربیت صحیح فرزندمان غافل ماندیم او دیگر توجهی به نصیحت های ما نداشت و ما نیز نمی توانستیم کنترلی بر رفتار و کردار او داشته باشیم. شب ها دیر به منزل می آمد و صبح ها نیز با تاخیر به مدرسه می رفت. افت تحصیلی او آن قدر شدت گرفت که دیگر از مدرسه اخراج شد تا این که روزی متوجه بوی سیگار از انباری منزل شدم و فرخ را در حال استعمال مواد مخدر Drugs صنعتی دیدم. آن روز او با بی شرمی مرا کتک زد و پس از آن هم همواره برای تامین هزینه های اعتیادش، من و مادرش را زیر ضربات مشت و لگد می گرفت. این گونه بود که دلم شکست و همه غرور پدری ام فرو ریخت. من زمانی به خود آمدم که دیگر دیر شده بود و از ترس تیغه چاقوی او تاب مقاومت نداشتم. او موتورسیکلت و طلاهای مادرش را فروخت و حرمت پدر و مادرش را نیز از بین برد. امروز دست به دامان قانون شدم شاید... .برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

حادثه دردناک برای بازیگر سریال پایتخت + عکس

مردی در میدان بهارستان زنده زنده در آتش سوخت

​ماجرای دعوای 2 بازیگر سرشناس ایرانی چه بود؟

اعدامی : آنقدر کتک خوردم قتل را پذیرفتم / قاتل: مقتول خواست آزارم بدهد

دزد خانه فوتبالیست سرشناس استقلال پیدا نشد / سال 96 تلخ بود

ترکیدن بادکنک علت سقوط هواپیمای دختر ترکیه ای در ایران!

مرد کچل از پزشک تهرانی شکایت کرد / طلاق زوج جوان بخاطر داربی پایتخت

گفتگو اختصاصی با زن خائن و 2 مرد شیطان صفت / لیلا شوهرداشت اما دل به همکارش بست! + فیلم و عکس

دردسر برای ملی پوش فوتبال ایران قبل از سفر به اتریش + عکس

دختر جوانی که سرنوشت بازیکن فوتبال کشورمان را به نابودی کشاند

سهیلا دختر 16 ساله هستم و خودم را آلت دست مردان پولدار و توریست های عرب می کردم!

سوسن من را دیگر نمی پذیرد / باید از خجالت بمیرم!

عروس خانم صحنه بدی از تازه داماد به دست آورده بود / آن عکس بی چاره ام کرد!

آزار و اذیت وحشیانه 2 دختر در خانه دوست صمیمی + عکس

39 سال زندگی با فک شکسته + عکس

فوری/ اسیدپاشی به دختر 24 ساله در پاسداران / حادثه تلخ در آخرین شب سال

نیت شیطانی شاگرد تعویض روغنی در کرج / نصف شب بود که مرا داخل چال برد!

بلایی که بر سر دختر18 ساله تنها در خانه آمد + عکس

زن جوان تهرانی در حمام غافلگیر شد / اعتراف تلخ یک مرد + عکس

ماجرای درخواست نامشروع جوان بوالهوس از زن استاد آموزشگاه زبان که شوهر داشت

حمام خون در میدان انقلاب در آستانه سال نو

مرگ فجیع 2 خواهر اقلیدی در پشت بام با پتو و بالشت

کدخبر: 367492 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟