اگرچه سال هاست با همسر و تنها فرزندم زیر یک سقف زندگی می کنم، اما در واقع از نظر عاطفی از شوهرم طلاق گرفته ام چرا که هیچ گونه مهر و محبتی را بین خودمان احساس نمی کنم و تنها چیزی که در زندگی سیاه من نمود بیشتری دارد تحقیر و بی توجهی به یکدیگر است همین موضوع موجب شد تا من به فردی گوشه گیر تبدیل شوم و در شبکه های اجتماعی در جست و جوی همدم و هم صحبتی باشم که آخر این گونه اغفال شدم و زندگی ام نابود شد...

زن 35 ساله ای که به همراه یک جوان غریبه در یکی از باغ ویلاها دستگیر شده بود در حالی که ادعا می کرد مورد اغفال قرار گرفته و فریب چرب زبانی های مرد جوان را خورده است به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: 18 ساله بودم که پیمان به خواستگاری ام آمد. آن روزها تازه دیپلم گرفته بودم و قصد داشتم با شرکت در کنکور سراسری به تحصیلاتم ادامه بدهم، اما وقتی مراسم نامزدی ما برگزار شد و به عقد پیمان درآمدم دیگر همه چیز را فراموش کردم و تنها به یک زندگی رویایی با همسرم می اندیشیدم اما خیلی زود کاخ آرزوهایم فرو ریخت و زندگی ام رنگ خزان به خود گرفت چند ماه پس از برگزاری مراسم عقدکنان فهمیدم که همسرم هیچ علاقه ای به من ندارد و من در قلب Heart او جایی ندارم پیمان قبل از من به دختر دیگری علاقه مند بوده اما آن دختر با جوان دیگری ازدواج کرده بود به همین خاطر او علاقه ای به من نشان نمی داد چرا که با اصرار خانواده اش از من خواستگاری کرده بود ما حتی در مسائل اعتقادی و مذهبی هم با یکدیگر اختلاف داشتیم و مدام با یکدیگر به مشاجره و نزاع می پرداختیم او در یک شرکت بسته بندی مواد غذایی کار می کرد و تا دیروقت مشغول کار بود در حالی که پسرم را باردار بودم از قرص های اعصاب و روان استفاده می کردم بارها به پیشنهاد دیگران به مراکز مشاوره هم مراجعه کردیم، اما او هیچ وقت حاضر نمی شد قصورهای خود را بپذیرد. اگرچه از نظر عاطفی از هم طلاق گرفته بودیم ولی باز هم تحمل این شرایط برایم امکان نداشت از بی توجهی و تحقیرهای او خسته شده بودم تا این که برای پر کردن همین خلاءهای عاطفی و گریز از تنهایی به شبکه های اجتماعی تلفن همراه روی آوردم در این میان با جوان 27 ساله ای آشنا شدم که مدعی بود ساکن آمریکاست، اما خانواده اش در تهران زندگی می کنند او ادعا می کرد شغل وکالت را در ایران رها کرده و در آمریکا به روزنامه نگاری مشغول شده است روابط تلفنی ما ادامه داشت و من همه مشکلات زندگی خصوصی ام را برایش بازگو کردم تا این که هفته قبل او به تهران آمد و پس از دیدار با خانواده اش عازم مشهد شد و از من خواست برای گفت وگو درباره چگونگی حل مشکلاتم به باغ ویلای یکی از دوستانش برویم همسرم که متوجه موضوع شده بود به همراه نیروهای انتظامی رسید و ما دستگیر شدیم این جا بود که فهمیدم جوان 27 ساله بیکار و ساکن مشهد است و با سوء استفاده از مشکلات زندگی خصوصی ام مرا اغفال کرده و فریب داده است ای کاش...

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

تجاوز به زن دایی در نیمه شب بارانی تهران / این جوان به 100 ضربه شلاق محکوم شد

ماجرای حفاظت از جسد ناصر ملک مطیعی توسط بادیگارد جنیفر لوپز + عکس

ساغر با پول های من سرگرم دوست صمیمی ام بود!

فوری / تکرار تیراندازی در عربستان / این بار هدف چه کسی بود؟

تجاوز به زن دوست صمیمی /  به شوهرم که زندان بود گفتم امید چه بلایی سرم آورده است / او 2 مرد را اجیر کرد و ...

مرد متاهل می گفت مجردم تا دختران را به خانه اش ببرد + عکس

خانم خبرنگار در پارتی مختلط دختران و پسران تهرانی چه می کرد؟

استاد منحرف دختران دانشجو پزشکی را به مطبش می کشاند + عکس

ناگفته های تلخ قاضی پرونده های سیاه از مجازات ناظم دبیرستان پسرانه تهران + فیلم

ماجرای گشت در توالت به خاطر عکس رییس جمهور! + عکس

سیر تا پیاز واقعیت ماجرا قابلمه ای با گوشت گربه / زهره زن روستایی از سختی زندگی اش با پسر معلولش گفت + عکس

جزئیات جدید از مرگ دلخراش «عاطفه» در چنگ جوان شیطان صفت + عکس

تجاوز وحشیانه به دختر 15 ساله همسایه / وقتی تنها بودم از دیوار وارد خانه شد و ... + عکس

 

کدخبر: 367471 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟